فصل پنجم
اجرای قانون
نقاب اجرای قانون :
استکبار جهانی در جریان انقلاب اسلامی ایران روحیات امت شهید پرور ایران را به بوته آزمایش گذاشت و مبتنی بر کشفیات خود توطئه های نوینی را پایه ریزی نمود ، در این آزمایش به خوبی دریافته بود که امت شهید پرور ایران اهمیت و احترام خاصی به قانون اساسی و قوانین مصوبه مجلس شورای اسلامی ایران می نهد و آن را ثمره خون شهدای خود می داند .
و طبعاً عدم اجرای قانون ولو یک بند آن را به مثابه پشت پا زدن به خون صدها هزار شهید قلمداد می کند ، بنابراین اجرای قوانین یکی از معیارهای اصلی مردم در شناخت جریان حق از باطل و مصیب از خاطی است .
لذا دریافت که هرگز جریان ضد قانون اساسی و قانون شکن قادر به رشد و ایستادگی در برابر مردم نخواهد بود و نخواهد توانست که مردم را بفریبد و محکوم به شکست است .
نمونه بارز و آشکار آن شکست مفتضحانه منافقین و نهضت آزادیون و جبهه ملیون و گروهک های چپ آمریکایی در جلوگیری از تشکیل مجلس خبرگان و در تحریم رأی دادن به قانون اساسی بود .
امپریالیسم مجرب آمریکا برای رسیدن به مقصود خویش یعنی بدنام نمودن مسئولان و فریب و جدا ساختن مردم از امام و مسئولان درجه اول انقلاب شعار دروغین اجرای قوانین را علم نمودند .
از آن پس بنی صدر در گفتار و به ویژه در سر مقالات روزنامه آمریکایی انقلاب اسلامی تحت عنوان " روزها بر رئیس جمهور چگونه می گذرد ؟ " مسئله اجرای قوانین را مطرح می ساخت و آن چنان جناح آمریکایی حول این محور تبلیغ می کردند که برای بسیاری این شبهه به وجود آمده بود که واقعاً قانون شکن کیست ؟
سازمان منافقین نیز در این مرحله از غافله توطئه های ضد انقلابی سیا عقب نماند و بی شرمانه پشتک واروی 180 درجه ای زده و این بار خواهان اجرای همان قوانینی شد که رأی دادن به آن را تحریم کرده بود .
نویسنده این مقالات واقعاً تعجب می کند که منافقین به هیچ یک از مواضع خود پایبند نیستند و با این همه کثافت کاری چه رویی در شعار دادن دارند ، هر گاه از این بی سیرتان که همواره بی شرمانه پشتک وارو زده اند علت را پرسیده اند پاسخی " چون به دلایل خاص خودمان " و مشابه به آن را داده اند .
مثلاً در همین رابطه نوشتند :
" همچنین ما بارها تکرار کرده ایم ( منجمله در نامه مورخ 12 اردیبهشت ماه جاری به آقای وزیر کشور که در سراسر ایران نیز منتشر شده است ) که اگر چه بنا به دلایل خاص خودمان به قانون اساسی رأی نداده ایم ، اما به شرط این که همین قانون نیز عملاً اجرا شود ، بدان ملتزم هستیم .
لیکن امروز متأسفانه بر همگان آشکار شده است که هیچ قصد قطعی برای اجرای نصوص صریح قانون به ویژه در رابطه با آزادی های اساسی وجود نداشته و بسیاری از موارد آن نیز انحصار طلبانه تغییر و تفسیر می شود ."
12 اردیبهشت 1360 ، نامه منافقین به امام امت
خوب می توان سر خود را کلاه گذاشته و به شکلی خود را متقاعد سازیم که سازمان منافقین به این دلیل به قانون اساسی رأی نداده و بلکه آن را تحریم نموده بود که قوانین ضد بشری ، ضد ملی ، ضد مردمی ضد اسلام ناب !! ، ضد مستضعفین و بالاخره ضد خلقی بوده است .
پس چگونه است که همین سازمان به اصطلاح خلقی خود را ملتزم به اجرای قانون اساسی ضد مردمی ، ضد بشری ، ضد ملی ، ضد اسلامی و ضد خلقی می داند و از دولت و مسئولین و امام عاجزانه خواهان اجرای قانون اساسی و احترام به آن است ؟
باید از منافقین پرسید که منظورتان از جمله " به دلایل خاص خودمان به قانون اساسی رأی نداده ایم " چیست ؟ و در آن شرایط حساس و سرنوشت ساز به چه دلیل منافقانه به اجرای آن ملتزم شدید ؟
آیا دلایل خاص خودتان می تواند جز اطاعت و پیروی کور کورانه از دستورات گوناگون سیا در شرایط گوناگون انقلاب اسلامی ایران باشد ؟ البته خود می دانند که جز این نمی تواند باشد .
پس معلوم شد که اصلاً مسئله این چیزها سطحی و گفتار و ادعاهای ظاهری نبوده و نیست ، بلکه توطئه عمیق است و ریشه در " سیا " دارد ، مسئله تجربه سیا از روحیات انقلابی امام و امت و هماهنگی لیبرال ها و منافقین و از قانون اساسی مستمسک ساختن ، بوده است .
همانگونه که در نقل قول فوق الذکر اینان منعکس است ، طرح آمریکا این بود که از قانون آزادی فعالیت احزاب مندرج در قانون اساسی در جهت آزادی توطئه های احزاب شرقی و غربی به کار گرفته و با این توطئه زمینه را برای سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم ساخته و پس از آن دیگر چه قانون اساسی و چه آزادی و چه التزامی ؟
این توطئه انسان را بیدرنگ به یاد توطئه های قاسطین و ناکثین در برابر امام علی ابن ابیطالب (ع) می اندازد ، در آن جریان نیز طلحه و زبیر به تحریک معاویه و نقشه ها و توطئه های پنهانی وی طرح قتل عثمان خلیفه سوم را ریختند .
امام علی (ع) به محض مطلع شدن سریعاً و صریحاً مخالفت خود را اعلام کرد و حسنین علیهما السلام را برای دفاع از منزل عثمان سوی عثمان روانه ساخت . اما ناکثین به منزل عثمان یورش برده و وی را به قتل رساندند .
بعضی از مورخین می نویسند که در این یورش قسمت هایی از پیکرهای پاک حسنین علیهما السلام در دفاع از عثمان و جلوگیری از یورش و هجوم ناکثین زخمی و مجروح گشت .
آنگاه از امام علی (ع) مصرانه خواستند تا خلافت را به عهده گیرد و در این راه آن قدر بر امام علی (ع) فشار و هجوم آوردند که امام بزرگوار در توصیف آن روز در نهج البلاغه خطبه شقشقیه می فرماید : " پس از کشته شدن عثمان هیچ چیزی مرا به صدمه نینداخت مگر این که مردم مانند بوی گردن کفتار بدورم ریخته و از هر طرف به سوی من هجوم آوردند ، به طوری که از ازدحام ایشان و بسیاری جمعیت حسن و حسین زیر دست و پا رفتند و دو طرف جامه و ردای من پاره شد .
اطراف مرا گرفتند برای بیعت کردن مانند گله گوسفند در جای خود پس چون بیعت شان را قبول و به امر خلافت مشغول گشتیم ، جمعی ( طلحه و زبیر و دیگران ) بیعت مرا شکستند و گروهی ( خوارج نهروان و سایرین ) از زیر بار بیعتم خارج شدند و بعضی ( معاویه و دیگر کسان ) از اطاعت خدای تعالی بیرون رفتند ، گویا مخالفین نشنیده اند که خداوند سبحان ( در قرآن کریم س 28 ی 83 ) می فرماید : " سرای جاودانی را قرار دادیم برای کسانی که مقصودشان سرکشی و فساد در روی زمین نمی باشد و جزای نیک برای پرهیزگارانست ."
آری سوگند به خدا این آیه را شنیده و حفظ کرده اند و لیکن دنیا چشم های ایشان آراسته ، زینت آن ، آنان را فریفته است ، آگاه باشید سوگند به خدایی که میان دانه حبه را شکافت و انسان را خلق نمود اگر حاضر نمی شدند آن جمعیت بسیار و یاری نمی دادند که حجت تمام شود و نبود عهدی که خدای تعالی از علما و دانایان گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم از ظلم و گرسنه ماندن مظلوم ، هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم ."
توطئه اجرای قوانین از سوی جناح آمریکایی در حقیقت تکرار تاریخ بود ، تاریخ گواه محکم و زنده ایست که علیرغم توطئه ها و سنگ اندازی های گوناگون استکبار جهانی و ایادی درونیش ، بار سنگین طرح ، تدوین ، تصویب قوانین را افرادی چون شهید مظلوم و آیت الله العظمی منتظری و روحانیون مبارز و آگاه که عمدتاً در مکتب امام تربیت و بزرگ شده بودند به عهده گرفتند و تا آخرین نفس تمامی قدرت خود را در جهت تثبیت و اجرای آن به کار بسته و می بندند :
" من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا " (احزاب /23 )
شهید مظلوم آیت الله بهشتی و یارانش جان خود را در این راستا از دست دادند و بی جهت نیست که امت شهید پرور نیز در تأیید زحمات گرانقدر این رادمرد تاریخ در سراسر ایران این شعار را می دهند : " بهشتی ، بهشتی با خون خود نوشتی استقلال آزادی جمهوری اسلامی ، بهشتی ، بهشتی خوب قانونی نوشتی ."
دلیل دیگر که قانون اساسی ثمره زحمات این رادمران است ، این است که اگر فرض کنیم که اکثریت کرسی های مجلس خبرگان را لیبرال هایی چون بنی صدر و منافقین و نهضت آزادیون و جبهه ملیون غصب می کردند آیا چنین قوانین کامل اسلامی تدیون و تصویب می شد ؟
اصولاً این عناصر مدعی چنین چیزی هم نیستند چون مطلب کاملاً روشن است تازه نه تنها قوانین عمق اسلامی نداشت ، بلکه به جای آن معجونی از تداخل و ترکیب قوانین کشورهای اروپایی و شرقی با روپوشی از اسلام تدوین و تصویب می شد و امروز دیگر ما از چنین قانون اساسی ای برخوردار نبودیم .
نمونه بارز و آشکار آن قوانین به اصطلاح دولت موقت و خیالی شورای مقاومت ملی ؟! است که به تصویب بنی صدر خائن و منافقین ، دمکرات ها و استکبار جهانی رسیده است و اصلاً هیچ تشابهی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ندارد .
پس چگونه است که در آن برهه این عناصر ملتزم به اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شدند ؟ آیا به جز توطئه چیز دیگری در میان بود ؟ آیا جز این بود که آمریکا می خواست از قانون اساسی بهانه و عاملی بسازد و به خیال باطل خود بر علیه علی های زمان و بانیان آن به کار گیرد ؟
امام امت که کاملاً مشرف بر اوضاع و توطئه های استکبار جهانی و ایادی درونیش بود و مدت ها ناظر بر جریان بودند اما هرگز خود در این جریانات مستقیماً دخالت نمی کردند ، در حقیقت قصد آمریکا این بود که امام در موضوع دخالت کرده و ساحت پاک آن حضرت عظیم الشأن را لکه دار کنند ، اما امام همچنان آگاه و صابر ناظر بر اوضاع بود .
تا جایی که می رفت این توطئه را وسیله بدنام ساختن مسئولین درجه اول و دلسوز انقلاب اسلامی کنند ، آنگاه با زیرکی خاص خود و جدش پیامبر اکرم (ص) در موضوع دخالت فرمود ، طرحی ارائه دادند که رسواگر طرح های شیطان بزرگ و ایادی درونیش شد .
طرح امام این بود که در پیام نوروزی خود سال 60 را سال قانون نام نهادند و تمامی مسئولین را موظف به پیروی از قانون اساسی و فعالیت در محدوده قلمرو قانونی خود نمودند و در این رابطه فرمودند :
" امید است امسال سال حکومت قانون باشد ، در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن (ص) در مقابل قانون بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است و شرف و ارزش انسان ها در تبعیت از قانون است که همان تقوی است و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقیب است و بر دستگاه های قضایی است که از متعدیان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع کنند و آنان را به سزای خود بنشانند .
و من برای چندمین باز اعلام می کنم که هر گروه و شخص اگر چه از بستگان و اقربای اینجانب باشد خود مسئول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خدای نخواسته تخلف از احکام اسلام کردند ، دستگاه قضایی موظف است آنان را مورد تعقیب قرار دهد .... هیچ کس غیر قانون الهی حکم نکند و تمام مجری قانون باشند و کسی در حدود غیر قانونی عمل نکند و همه در حدود خودشان عمل کنند ."