عاملین ترور و اسناد جنایت:
مصطفی مرادی
نام مستعار:
فرمانده واحد تروریستی
|
علی رسولی
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
1. اعترافات مصطفی مرادی یکی از عاملین جنایت در مورد ترور شهید علی باقری:
"...همچنین در طرح علی بزاز که با عی رسول رفتیم که باز من موتور سوار بودم که علی رسول با کلت او را ترور کرد..."
2. اظهارات مهران اصدقی یکی از فرماندهان بخش ویژه نظامی گروهک تروریستی در رابطه با این قبیل جنایات:
"...اکثراً افرادی که مورد ترور قرار میگرفتند بقال، سبزی فروش و ... و تیپهای کاسب بودند، ولی... در گزارشات داخلی و نشریات از آنها به عنوان عضو کمیته، عضو سپاه و یا مقامات مملکتی که همه هم در لو دادن افراد و یا خانههای تیمی شرکت داشته اند، یاد میشد."
تروریست حیله گر!
در این که تمامی امت حزب الله در کشف و خنثی سازی توطئههای ضد انقلابی هر یک به نحوی سهیم بوده و هستند، شکی نیست؛ ولی آنچه که در تبلیغات منافقین روی آن تأکید میشود این است که آنان مذبوحانه تلاش میکنند تمامی قربانیان جنایات ناجوانمردانه خود را که از مردم کوچه و بازار هستند، به دروغ هم که شده در ارتباط مستقیم با لو رفتن لانههای فساد تیمی و دستگیری عناصر مزدورشان قلمداد کنند تا با این حیله:
- ماهیت ضد مردمی خود را پوشیده نگه دارند.
- مزدوارن آدمکش خود را به انجام ترور مردم کوچه و بازار راضی نمایند.
- به ترورهای انجام شده اهمیت اطلاعاتی – نظامی بدهند.
- عاملی برای تجدید روحیه هواداران خود فراهم کنند.
- و بالاخره این قبیل جنایات را جزء عملیات متهورانه ! ! خود قلمداد کرده و اربابان شان را راضی نگه دارند.
اما ترور عزیزانی چون برادر علی باقری و سایر کسبه و مردم کوچه و بازار که دست و دل در گرو انقلاب اسلامی داشتند جز به افشای ماهیت ضد بشری و وابسته آنان و نابودی باند جهنمی شان نینجامید و علیرغم نیات پلید و شوم سردمداران کفر جهانی و خدعه و نیرنگ عوامل مزدورشان بر حمایت بی دریغ و گسترده مردم از نظام نوپای جمهوری اسلامی افزود. « و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین»
شهید علی باقری
شغل: قماش فروش (بزاز)
سن: 49 سال
وضعيت تأهل: متأهل دارای 6 فرزند
محل شهادت: نارمک، میدان 100، در محل کار
تاريخ شهادت: 1360/5/12
زندگينامه
سال 1311 در شهرستان کاشان و در میان خانوادهای متوسط و مذهبی متولد شد. در کودکی از نعمت وجود مادر محروم و تحت سرپرستی پدر کشاورزی رنجیده و دردمند بود، پرورش یافت. چندی در مکتبخانه به یادگیری قرائت قرآن و خواندن و نوشتن پرداخت و در حالی که به پدرش در امر کشاورزی کمک میکرد در مساجد و مجالس مذهبی هم فعالانه شرکت مینمود. او پس از طی دوران خدمت سربازی به زادگاه خویش بازگشت و در کارگاه شربافی (نوعی پارچه که در مناطق کردنشین بیشتر استفاده میشود) مشغول کار شد.
شهید باقری در سن بیست و پنج سالگی تشکیل خانواده داد و پس از مهاجرت به تهران به مشاغل مختلفی از جمله اغذیه فروشی، قنادی، و بستنی فروشی روی آورد تا این که سرانجام در سال 54 توانست تغییر شغل داده و در زمینه فروش قماش به کسب و کار بپردازد.
وی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران دست به تشکیل جلسات قرآن و معارف اسلامی زد و در این قبیل محافل درصدد شناخت، تعلیم و ترویج اصول و فروع مکتب برآمد و در تهذیب اخلاق خود و ارشاد دیگران تلاش نمود. او از فساد دستگاه حاکمه که سعی داشت تمامی اقشار جامعه را در منجلاب زندگی پوچ، مصرفی و گناه آلود غرق کند، آگاه بود و با تمام توان خویش در جهت مبارزه با آثار شوم آن به نهی از منکر و امر به معروف میپرداخت.
برادر باقری هم زمان با اوج گیری مجدد نهضت اسلامی به تکثیر و پخش اعلامیهها و نوارهای فرمایشات رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی، پرداخت و در همین دوران یک بار نیز خانه اش مورد هجوم ایادی مزدور ساواک واقع شد و مورد تهدید آنان قرار گرفت، ولی با همه این احوال همچنان در تظاهرات و حرکتهای مردمی پیشقدم بود و لحظهای از فعالیتهای اسلامی خود غفلت نورزید.
پس از پیروزی و فرمان امام امت مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، شهید باقری به خدمت بسیج مستضعفین در آمد و در رابطه با این نهاد انقلابی که پشتوانه عظیم مردمی نظام جمهوری اسلامی به شمار میآمد، قرار گرفت و فعالیتهای خود را در چارچوب وظایف و مسئولیتهای آن متمرکز نمود.
شهید باقری اوقات فراغت و استراحت خود را شبها به فعالیت در مسجد میگذراند و با پاسداری و گشت در شب، در جهت حفظ انتظامات شهر بر میآمد. حضور او در بسیج همواره مؤثر و مشوق سایر برادران بود و حکایت از روحیه انقلابی و شورانگیز این بسیجی مسن و معتقد میکرد. او همواره درصحنه حضور داشت و با بحث و گفتگو در مجالس و محافل مختلف سعی داشت تبلیغات شیطانی گروهکهای التقاطی و الحادی را خنثی کرده و ماهیت وابسته آنان را برای مردم و حتی هواداران خود آنان توضیح دهد.
شهید فردی خیر، فعال و صمیمی بود. به احکام اسلام ارج میگذاشت و از شکر گزاری نعمات الهی خصوصاً نعمت استقرار جمهوری اسلامی با دست و دل لحظهای غافل نمی ماند. در نمازهای جماعت و در مراسم سیاسی – عبادی نماز جمعه فعالانه شرکت داشت و همیشه آشنایان و دوستان را به همراه خود به میعادگاه عاشقان الله، محل اقامه نماز جمعه در دانشگاه تهران میبرد.
شهادتنامه
از آنجا که برادر علی باقری به اسلام و امام امت عشق میورزید و با تمام وجود حاضر به فداکاری در راه حفظ و تداوم انقلاب اسلامی بود، بارها مورد تهدید منافقین قرار گرفت و یک بار هم توسط آن کوردلان در مقابل محل کارش کوکتل مولوتف انداخته شد. تا این که سرانجام در تاریخ 21/5/1260 دو تن از منافقین تروریست که سوار بر اتومبیل سرقتی بودند، با شناسایی قبلی به محل کارش مراجعه مینمایند و پس از ورود به داخل مغازه با شلیک گلولهای به سمت قلب وی، بلافاصله از محل میگریزند. در اثر این اقدام ناجوانمردانه، برادر باقر لحظاتی بعد در خون خویش مینشیند و به سف شهدای گلگون کفن اسلام میپیوندد.
پزشکی قانونی در شرح معاینه جسد به خون خفته وی مینویسد:
"سوراخ ورودی به قطر یک سانتیمتر گرد و منظم در طرف چپ قفسه صدری سه پهنای انگشت بالای پستان چپ موجود است..."
خون پاک این کاسب که به حق حبیب الله بود بر پیشخوان مغازه اش روان گشت تا به خون یاران و اصحاب باوفای اباعبدالله الحسین (ع) بپیوندد و در این مسیر صحیفه پاک آرمانها و ارزشهای متعالی اسلام و ایثار و جانبازی تربیت یافتگان مکتب حسینی را در برابر دیدگان مردم جهان و نسلهای آینده بگشاید و طومار گروهکهای وابسته و ضد بشری را در هم پیچد. امید آن که همسنگران وی با گامهای استوار و اراده خلل ناپذیر خود راه پر افتخار این بسیجی سالمند و با ایمان را همچنان تا پیروزی نهایی بپیمایند و همواره پاسدار حرمت خون شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی باشند.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 88، شماره 35