گفت وگوبا محمدصادق مفتح (فرزند شهید مفتح)
مفتح (ره) معتقد بود كه علاوه بر مبارزه با رژيم طاغوت بايستي پايههاي استحكام رژيم را متزلزل ساخت. لذا با ورود هر فكر و انديشه استعماري و طاغوتي مبارزه ميكرد و مردم را از نتايج منفي آن انديشهها آگاه ميساخت.شهيد مفتح طلبههاي جوان را گرد هم آورده و كانوني به نام كانون "اسلام شناسي" را تشكيل داده بودند و حاصل مطالعات و پژوهشهاي خود را به صورت مقاله و كتاب منتشر ميكردند. زيرا كشور ما در آن زمان با یک موج تبليغات ماركسيستي مواجه بود و وجود گروهي كه بتواند به شبهات پاسخ گويد كاملا محسوس بود. شهيد مفتح اين خلا را درك كرده و كانون اسلامشناسي را در راستاي پاسخ به شبهات تاسيس كرده بودند.
شهيد مفتح علاقه وافري به تنوير افكار عمومي داشت. لذا با همكاري شهید بهشتي(ره) و چند تن ديگر از يارانشان يك مجتمع آموزشي در قم تاسيس كردند كه در آن علاوه بر آموزش مطالب كلاسيك دبيرستان ،موضوعات فقهي و مذهبي نيز تدريس ميشد.
يكي از مشخصههاي بسيار بارز شهيد مفتح (ره) روشنبيني بود و سعي ميكرد كه با هر كسي با ادبيات خودش صحبت كند. زیرا زبان حوزه برای مردم عادی سنگین بوده و بعضا غیر قابل فهم بود.لذا شهید مفتح با هر كسي با ادبيات خودش صحبت می کرد.
در پي رنسانسي كه در غرب اتفاق افتاده بود که ریشه در دوران حكومت واتيكان داشته است؛ كاتوليكها علم گريز شده بودند. يعني علماي علوم ديني خود را از علوم فيزيكي و دنيوي جدا ميدانستند و در مقابل اين افراط يك تفريطي به وجود آمده و يك علم دين گريز شكل گرفت. يعني يكي از مشخصههاي علماي قرون بعد از رنسانس دين گريزي بود. لذا در آن زمان وقتي كه آن موج روشنفكري (دين گريزي) به عنوان يك كالاي وارد اتی وارد كشور شد، شهيد مفتح به سرعت موج تبليغاتي وارداتي به كشور را درك كرده و براي حل آن چارهانديشي كرد. در ابتدا سعي کرد كه موج تبليغات منفي حوزه عليه دانشگاه و برعكس را از ميان بردارند و در راستاي ايجاد وحدت ميان جامعه حوزوي و دانشگاهي گام برداشت.
شهید مفتح(ره) معتقد بود كه علماي ديني ما همان دانشمندان علوم دنيوي و فيزيكي بوده اند و چون در دانشگاه و حوزهها تبلغاتي بر ضد يكديگر صورت گرفته بود؛شهید مفتح سعي ميكرد كه دانشگاه و حوزه علمیه را با هم همراه كند ودر این راه تلاش های بسیاری انجام دادند.البته به نتایج درخشانی نیز دست یافت.
اين اقدام با مخالفت و ملامت عده بسيار زيادي از دوستان شهيد مفتح (ره)رو به رو شد. زيرا دانشگاه را محل بيدينها ميدانستند و حتي عدهاي نيز تكفير ميكردند. پس ورود شهيد مفتح به دانشگاه كار آساني نبود.به حدي حوزويها از دانشگاهيان فاصله ميگرفتند كه عدهاي از آنها پس از دستدادن با دانشگاهيان دستان خود را آب ميكشيدند .از آنجایی که شهيد مفتح(ره) در آن شرايط طاقتفرسا در راستاي آشتيدادن حوزه و دانشگاه تلاش كرده است؛لذا حضرت امام (ره) روز شهادت مفتح را روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاري كردند. چون در اين راه فشارهاي بسيار زيادي بر مفتح (ره) وارد شده است. ولي شهيد مفتح در مقابل همه سختيها ايستاد تا بتواند جلوي اين نقشه استعماري را بگيرد.
مفتح (ره) معتقد بود كه علاوه بر مبارزه با رژيم طاغوت بايستي پايههاي استحكام رژيم را متزلزل ساخت. لذا با ورود هر فكر و انديشه استعماري و طاغوتي مبارزه ميكرد و مردم را از نتايج منفي آن انديشهها آگاه ميساخت.
سلسه حوادثي كه در آن زمان رخ ميداد حكايت از آن دارد كه منافقان به دنبال شكستن كمر جمهوري اسلامي بودهاند و عليرغم همه ترورهايي كه عليه علما و شخصيتهاي جمهوري اسلامي مرتکب شده بودند؛ موفق نشدند. زيرا ستون و استوانه انقلاب حضرت امام راحل (ره) بودند و حبل متين انقلاب به شمار ميرفت. لذا با توجه به ديدگاه مثبت نسل جوان نسبت به ولايت فقيه ، منافقان نتوانستند كاري را از پيش ببرند هرچند فقدان اين عزيزان باعث خلاءهايی شده است لكن انقلاب شكوهمند جمهوري اسلامي ايران راه خودش را ادامه داد.
در آن زمان استعمار انگليس بيش از هشتصد سال در منطقه نفوذ كرده بود که پيروزي انقلاب اسلامي پايههاي آن را متزلزل ساخت. لذا آنان تحليل كردند كه اين انقلاب يك انقلاب فرهنگي است كه در همه ابعاد تجلي پيدا كرده است و عليه انان است. لذا بر آن شدند براي مبارزه با اين انقلاب ريشههاي اصلي آن را - علماي مبارز- را از بين ببرند. اولين كسي كه توسط گروه فرقان شهيد شد؛ استاد مطهري (ره) بود.پس از آن شهيد مفتح (ره) را ترور كردند.
اسنادي كه در لانه جاسوسي پيدا شده است معلوم شد كه گروه فرقان به طور مستقيم توسط منافقين تغذيه ميشد و چون در آن زمان سازمان منافقين در شرايطي نبود كه وارد فاز نظامي ميشود لذا فرقانيها بازوي نظامي منافقين بودند تا موانع را از سر راه سازمان منافقين بردارند.