یکی از سرداران دوران دفاع مقدس گفت: کومله یکی از سازمانهای ضدانقلاب بود که نوع تفکر، برخورد بسیار خشن، جنگ، مدیریت و عملکرد آنها شبیه داعش بود و اعضای آن در درگیریها هیچ رحمی نداشتند.
به گزارش هابیلیان به نقل از فارس، شهریور ماه سال 60 بود که در اوج درگیریها و شرایط بسیار پیچیدهای که مهاباد داشت از قزوین فراخوانی زده شد که هرکسی تمایل و آمادگی دارد میتواند به کردستان برود که سردار محمود شاعری از استان قزوین به مهاباد اعزام میشود و در مرکز سپاه مهاباد که از زمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کانون جوانان این شهر بود، مستقر میشود.
گفت و گویی با این رزمنده و جانباز دفاع مقدس انجام دادیم که از نظر میگذرد.
زمانی که به سپاه مهاباد اعزام شدید، در چه بخشی فعالیت خود را آغاز کردید؟
در این مرکز حدود 200 بسیجی و سپاهی در بخشهای عملیاتی، خدماتی، رزمی پشتیبانی رزمی و غیره فعالیت میکردند که 60 تا 70 نفر جزو نیروی عملیاتی بودند و علاوه بر حراست مرکز سپاه باید به درگیریهای داخل شهر نیز پاسخ می دادند.
در مهاباد که حدود 80 هزار نفر جمعیت داشت به جز چند مرکز همچون مرکز شهر، صدا و سیما، مخابرات و... مقر اصلی دیگری وجود نداشت و 15 تا 20 نفر هم در این مقرها مستقر بودند چرا که بلااستثنا هر روز به این مقرها حمله میشد و زمانی که هوا رو به تاریکی میرفت با انواع سلاحها مورد حمله واقع میشدند و بر این اساس مجروح و شهید داشتیم.
معمولا از ساعت یک و دو بعد از ظهر شهر مهاباد کاملا در دست ضد انقلاب بود و دشمن حضور داشت و حتی در مساجد شهر میرفتند و پشت بلندگو به امام، سپاه و بسیج توهین میکردند و با لحن تهدید آمیز اعلام می کردند تسلیم شوید. در روز به راحتی نمیتوانستیم رفت و آمد کنیم و هر لحظه امکان ترور توسط ضد انقلاب وجود داشت.
در 365 روز از سال، 200 روز درگیری با ضدانقلاب داشتیم که کم کم سازماندهی سپاه آغاز شد و با همرزم شهیدم احمد حسینیفر که ذاتا مدیر، بسیجی و فرمانده بود، آشنا شدم و در سه چهار درگیری همراه ایشان بودم. در درگیری خارج از شهر مهاباد که همراه 20 نفر دیگر شرکت داشتیم در محاصره دشمن افتادیم اما با مدیریت ایشان از صحنه درگیری خارج شدیم.
در صحبت هایی که داشتید به گروه ضربت اشاره کردید، فعالیت این مجموعه در چه حوزه هایی بود؟
گروه ضربت در مهاباد متشکل از 12 نفر از افراد باهوش، شجاع و مدیر بود که شهید احمد حسینیفر به این گروه پیوست و از من خواست عضو این گروه شوم که فرمانده سپاه مهاباد به دلیل جثه کوچک و کم سن و سال بودنم(16 سال) مخالفت کرد اما بعد از سه ماه با این گروه در عملیات فوق العاده شدیدی شرکت کردم و قبول کردند وارد گروه ضربت شوم.
بعد از 1.5 سال تعداد گروه ضربت در قالب دو گردان افزایش و تعداد نفرات از 12 نفر به حدود 1000 نفر رسید و توانستیم محورهای منتهی به میاندوآب، ارومیه، سردشت، پیرانشهر و... را کیلومترها پاکسازی و برای ضد انقلاب ناامن کنیم. وضعیت عمومی شهر تغییر یافت و بر مهاباد مسلط شدیم.
کردستان در سال 60 چه وضعیتی داشت؟ چه احزابی فعال بودند؟
در آن زمان، مهاباد به سر مار یا سر فتنه معروف شد و دفتر سیاسی حزب دموکرات و مسئولان رده بالای آن در این شهر مستقر بودند. اگر مهاباد کنترل و امنیت برقرار میشد بقیه شهرها از جمله سنندج و آذربایجان غربی نیز تحت تاثیر فضای این شهر در امنیت قرار می گرفتند.
مجموع بسیج و سپاه در مهاباد به 200 نفر نمیرسید این در حالی بود که تعداد حرب دموکرات یعنی هیز(لشکر) آنها 1400 نفر نیرو داشت. حزب کومله هم بیش از 400 نفر نیرو داشت که از نظر نفوذ و تاثیرپذیری قویتر از حزب دموکرات بودند. دموکرات ادعای مسلمانی میکرد اما کومله بیشتر مارکسیست و کمونیست بودند و از نظر توان رزمی و قابلیت نظامی خیلی قویتر از حزب دموکرات بودند.
حزب کومله چه ویژگیهایی داشت؟
«کومله» یکی از سازمانهای ضد انقلاب بود که نوع برخورد، تفکر، جنگ و مدیریت آنها بسیار شبیه به داعش امروزی بود.
عملکرد آنها بسیار خشن بود. در درگیریها هیچ رحمی نداشتند و بیشتر شهدا را مثله میکردند. پس از به شهادت رساندن شهدا، صورت آنها را به رگبار مسلسل میبستند و دست و پایشان را قطع و یا اقدامی میکردند که منجر به تکه تکه شدن آنها میشد.
زمانی که همسران پیشمرگان کرد مسلمان تحت مدیریت سپاه با ضد انقلاب میجنگیدند با خانوادههای آنها به بدترین نحو برخورد میکردند و در زمانی که عملیات میشد و تلفات سنگین به ضدانقلاب وارد میشد به اعضای خانواده پیشمرگان و اقوام و اطرافیان منتسب به آنها رحم نمیکردند، برخوردهای خیلی شدیدی با آنها میکردند و سر و دست آنان را میبریدند.
در رسانهها هم دیده و شنیدهام که بانوانی که از نظام دفاع میکردند شکنجههای خیلی وحشتناکی علیه آنها انجام میدادند، به آنها تجاوز میکردند و آنها را تشنه و گرسنه نگه میداشتند و به طرز نامناسب به شهادت میرساندند.
با توجه به تجربیاتی که از سال های ابتدایی پیروزی انقلاب تا به امروز کسب کرده اید، ماهیت اغتشاشات اخیر و اهداف دشمنان از القای ناامن در کشورمان را چطور ارزیابی می کنید.
کشور ما بدترین و سختترین شرایط ممکن را در طول عمر خود تجربه کرده و با ضعیفترین امکانات و کمترین توان نظامی و رزمی در دوران دفاع مقدس، دشوارترین راهها را از سر گذرانده و طی کرده است.
مردم نباید تحت تاثیر رسانههای بیگانه قرار بگیرند و به تحلیل نادرستی از وضعیت نظام برسند. گرچه نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی در کشور کم کاری بسیاری کردهاند اما دشمن با شبکههای تلویزیونی، رادیویی و فضای مجازی ذهن مردم را در اختیار گرفته و آنها را بمباران میکند و موجب شده قدرت تحلیل درست از مردم گرفته شود که لازم است مجموعه سایبری قوی تشکیل و در فضای مجازی به مقابله با توطئهها و ترفندهای دشمنان و بیان واقعیتها بپردازد.
خداوند متعال در سختترین شرایط کشور، نظام را حفظ کرده و با توجه به ریخته شدن خون سرخ سالمترین، پاکترین و با تقواترین جوانان این مرز و بوم باید گفت که آب از آب تکان نخواهد خورد و اتفاقی برای این نظام نخواهد افتاد و به خاطر خانوادههای معظم شهدا، مردم مخلص و مدیریت رهبری داهیانه رهبر فرزانه انقلاب این نظام به پیش خواهد رفت.
سردار شاعری این مطلب را هم گفت که پنج سال یعنی از سال 60 تا سال 65 با ضد انقلاب در کردستان مبارزه کرده و تهدیدهایی هم از سوی آنان میشده و هنوز هم این تهدیدها ادامه دارد. گرچه باید گفت آنها از آن طرف آب برای ما نقشه میکشند و پیغام تهدید میفرستند و ما هم این طرف آب و در ایران اسلامی به حرفهای مضحک آنها میخندیم.
وی مسئول عملیات تیپ 110 شهید بروجردی در مهاباد، از فرماندهان گردان جندالله مهاباد، جانشین گردان امام رضا علیه السلام شهید اکبر رضایی و... بوده است.