رهبر حکیم انقلاب در مراسم بیستوهشتمین سالگرد رحلت امامخمینی(رحمهالله علیه) از تعبیری رونمایی کردند که مورد توجه بسیاری از صاحبنظران قرار گفت و آن این بود که نباید جای شهید و جلاد عوض بشود. ایشان در بخشی از بیاناتشان فرمودند: «دهه ۶۰، دهه اول پیروزی انقلاب و حیات با برکت امام(ره)، دههای مظلوم است... و اخیرا توسط برخی از صاحبان بلندگوها مورد تهاجم قرار گرفته است.» رهبری انقلاب در ادامه افزودند: «دهه ۶۰، دهه آزمونهای بزرگ و خشنترین تروریست ضد ملت ایران است، که شخصیتهایی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی شهید شدند. حالا عدد تعیین نمیکنم ولیکن تا ۱۷۰۰۰ شهید ترور را میگویند... توصیه میکنم به همه کسانی که اهل فکر و تامل هستند جای شهید و جلاد عوض نشود. ملت ایران در دهه ۶۰ مظلوم واقع شد.»
ایشان همانطور که اشاره شد، مانند همیشه صریح و دلسوزانه با مردم سخن گفتند و از مظلومیت دهه 60 گفتند. اما به راستی چرا دهه شصت مظلوم واقع شده است و چه کسانی بنا داشته و دارند که جای شهید و جلاد را با یکدیگر عوض کنند؟ باید گفت که همگی، اعضای سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق را به منافقین میشناسیم و هیچ کسی حتی سلطنتطلبها نیز با این افراد همذاتپنداری نمیکنند. حتی در زمان عملیات مرصاد یا همان عملیات موسوم به فروغ جاویدان افرادی مثل رضا پهلوی از منافقین ابراز انزجار کردند اما رفته رفته برخی سعی در وارونهنمایی اتفاقات دهه شصت کردند که نقطه اوج آن در مرداد 95 زده شد؛ زمانیکه فایل صوتی مرداد 67 مرحوم منتظری توسط فرزندش منتشر شد؛ فایلی که به نفع جلادها منتشر شده بود.
پس از آن نیز موضوع اجرای احکام جلادان منافق به یکی از بحثهای انتخابات ریاست جمهوری 96 تبدیل گردید و با یک تقسیم کار بهصورت صریح رسانههای بیگانه و بهصورت تلویحی رسانههای داخلی به این موضوع پرداختند. این در حالی است که همه میدانیم اگر حکم امام نبود هنوز این جریان نفاق به جنایاتش ادامه میداد و معلوم نبود 17هزار شهید ترور امروز به چند صد هزار نفر رسیده بود. در میان این شهدا، علاوه بر مقامات عالی کشوری و لشکری، نام بسیاری از شهروندان عادی به چشم میخورد؛ افرادی که جرمشان حزبالهی بودن و به مسجد رفتن بود. در این بین امام (رحمه الله علیه) حکم تاریخی برای دفاع از جان عموم مردم در برابر منافقین دادند. حکمی که هنوز در افکار عمومی مظلوم واقع شده است. اگرحساب کینهتوزان معاند را جدا بدانیم، واقعیت این است برخی که امام را ندیده و جوانتر هستند در گمانشان چیزی نقش بسته که نسبتی با واقعیت ندارد.
در مظلومیت دهه شصت همین بس که مثلا بسیاری از جوانان ما نمیدانند افرادی مانند شهید لاجوردی با وسواس خاص خود و خطی که از امام گرفته بودند، پیوسته به دنبال این بودند که با منافقین بازداشتشده، آنقدر بحث و استدلال کنند که آنها متوجه اشتباه و فریبی که خورده بودند، بشوند. گفتگوهای آزاد شهید لاجوردی در زندان اوین در کتاب خاطرات برخی از اعضای توبه کرده سازمان به اصطلاح مجاهدین نیز اشاره شده است. همچنین در مظلومیت دهه شصت همین بس که اگر جمهوری اسلامی بنا بود با رویکرد فقهی، منافقین جنایتکار را به سزای اعمالشان برساند هرکسی که وارد سازمان منافقین میشد حتی اگر آدم نکشته بود برای اثبات وصف بغیاش کافی بود و نظام اسلامی ما میتوانست آنها را با تیغ عدالت روبهرو کند. همان رفتاری که امیر المومنین(ع) با خوارج داشتند و فرمودند چشم فتنه را در آوردم. یعنی ابتدا باید ارشاد و موعظه و رفع شبهه کرد، اگر بازنگردند با بغاة به جنگ پرداخته میشود. این رفتاری است که هر حکومتی با قیام مسلحانه علیه خود انجام میدهد. در مظلومیت دهه شصت همین بس که در آن مقطع رأفت اسلامی کاری کرد که هر منافقی که در زندان است، حتی اگر لسانا به نفع خود شهادت دهد یا به عبارتی از کارهای خودش ابراز پشیمانی کند ولو آن که در دل مقصودی دیگر داشته باشد، آزاد شودکه البته بسیاری از منافقین با این اقدام آزاد شدند.
در مظلومیت دهه شصت همین بس که حتی کشورهایی مانند اسپانیا و فرانسه که اعدام در آنها ممنوع میباشد در زمان جنگ هرکس که با دشمن همکاری کند ولو این که یک تیر فشنگ شلیک نکند، اعدامش میکنند اما جمهوری اسلامی بسیاری از منافقین را بخشیده است. در مظلومیت دهه شصت همین بس که امثال شهید لاجوردی بسیار کوشیدند تا با فریب خوردگان به گونهای برخورد کنند که آنانی که ضمیر پاکی داشتند، از مسیر خود بازگردند و در این بین خیلیها توبه کردند و اکنون دارند در کوچه خیابان زندگی عادی خود را میکنند این در حالی است که هیچ جای دنیا چنین کاری نمیکنند که اعضای یک گروه خشن تروریستی را نصیحت کنند و سپس آزادشان کنند.
در مظلومیت دهه شصت همین بس که در ماجرای سال 67 منافقین به اروپاییها اعلام میکردند 100هزار نفر از اعضای سازمانشان به دست جمهوری اسلامی کشته شدهاند، اما وقتی زمان ارائه لیست میشد لیستی حداکثر 4هزار نفری از اعدامهای ادعاشده منتشر میکردند که البته همان لیست را وقتی که میبینیم تنها 500 نفرشان اسم و مشخصات دارند. همچنین در مظلومیت دهه شصت همین بس که حدود هزار نفر از منافقین که در سال های 62 تا 67 با صدام معدوم همکاری میکردند، با عفو جمهوری اسلامی به ایران بازگشتند و گرچه شاید برخی از آنها دستشان به خون جوانان ایرانی آغشته باشد اما کسی حق تلنگر به آنها را ندارد. این در حالی است که هیچ جای دنیا با کسی که عضو چنین سازمان جهنمی است و افتخار میکند دختر سه ساله ماهشهری را در حالی که در خواب ناز به سر میبرد به سبب کینه از پدر و مادرش به آتش میکشد، اینگونه رفتار نمیکند. آری اگر قرار بود نظام جمهوری اسلامی رفتاری را با منافقین میکرد که آمریکا با زندانیان گوآنتانامو و ابوغریب میکند، معلوم نبود چه تعداد از این جنایتکاران باید زنده و سالم میماندند. به راستی باید همه فعالین سیاسی و رسانههایی که دل به این انقلاب بستهاند تلاش کنند تا دهه 60 را از مظلومیت خارج نموده و نگذارند جای شهید با جلاد عوض شود.