مطلبی که یاداوریش در این زمینه ضروریست ، نقش واسطه های لیبرال در ارتباط میان اهل نفاق و کشورهای استکباری غربی می باشد .
باند بنی صدر و دفتر هماهنگی او ، حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دارای روابط گسترده ای با بسیاری از احزاب غربی بودند و از جمله سلامتیان و افرادی از قماش او با سوسیال - صهیونیستهای فرانسوی و جریانان مشابه همکاری نزدیکی داشته اند . اینان و دیگر عناصر جبهه لیبرالیسم ، مانند لاهیجی ها و قطب زاده ها همانگونه که در اسناد لانه جاسوسی نیز برملا شده است ، نه تنها با ایادی اروپایی شیطان بزرگ ، بلکه مستقیما با عناصر وابسته به سیا و کاخ سفید نیز مرتبط بوده اند . این روابط پس از اشغال لانه جاسوسی و به منظور آزادی گروگانهای آمریکایی گسترده ترگردید و به شکل ملاقاتهای محرمانه میان لیبرالها و فرستگان کاخ سفید ادامه یافت.
همانگونه که مشهود است ، سیاست آمریکا در ماههای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، استقرار یک دولت میانه رو دولتی که دارای روابط حسنه با غرب باشد بود . شیطان بزرگ می خواست از طریق لیبرالها راه نفوذ و سلطه مجدد را هموار گرداند و به همین دلیل خط تقویت دولت میانه رو را در پیش گرفت و اسناد بدست آمده در لانه جاسوسی افشاگر این توطئه می باشند . در این اسناد از جمله آمده است :
در این موقعیت حساس ، هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند ، پس باید از در مسالمت در آمد و به گسترش کارهای عملی دست زد و به تقویت عناصری در ارتش و گروههای میانه روی مذهبی پرداخت و ما باید به دولت بازرگان قدرت دهیم و اگر این دولت ( دولت بازرگان ) دوام پیدا کند موقعیت بهتری برای ما بدست خواهد آمد .(1)
اشغال لانه جاسوسی و سقوط دولت بازرگان گرچه امید آمریکایی ها را در این زمینه بر باد داد ، لیکن چشم طمع شیطان بزرگ را کور نکرد و آمریکا پس از اشغال لانه جاسوسی راههای دیگری را جهت براندازی جمهوری اسلامی در پیش گرفت . از جمله توطئه هایی که در کنار تحمیل جنگ شکل گرفت ، ایجاد آشوب و بلوای داخلی بود که در قسمت های قبل رئوس آن برشمرده شد .
شیطان بزرگ در اجرای این دسیسه از همان کانالهای سابق ( لیبرالها ) برای برقراری ارتیاط نزدیک با جریاناتی که بتوانند مجری مقاصد شومش باشند استفاده نمود . و هرچه منافقین و بنی صدر به هم نزدیکتر شدند ، رابطه غرب و اهل نفاق نیز مستحکم تر گردید .
قرارها گذاشته می شود !
منافقین در شرایطی که از نوکری شرق نومید شده بودند ، به درخواست استخدام غرب پاسخ مثبت دادند و همه نیروهای خود را دربست در اختیار آنها گذاشتند .
رجوی خائن در شهریور 1359 به همراه داوری یکی دیگر از عناصر مرکزی منافقین ، قبل از فرار بزرگ ! به پاریس طی سفر مخفیانه ای به فرانسه که نزدیک به شش ماه طول کشید ، مقدمات هم آغوشی علنی با استکبار جهانی را تدارک دیده و قرار و مدارها را می گذارند . توجیه این هم آغوشی و برطرف کردن تناقص این عمل با شعارهای پر طمطراق و تو خالی و ضد امپریالیستی منافقین را بایست یکی از شاهکارهای اهل نفاق دانست . نفاق که برای هر دردی کلید دارد ، و می تواند هر باطلی را حق جلوه دهد در اینجا نیز با صغرا و کبری چیدن های بی اساس به این عمل خود جنبه ای به اصطلاح انقلابی داد . گفتند در تاریخ موارد بسیاری بوده است که منافع امپریالیسم و انقلاب در یک مقطع انطباق پیدا کرده است !! و از آنجا که میان جمهوری اسلامی و آمریکا تضاد وجود دارد و ما نیز به نوبه خود با این نظام مخالف هستیم ، باید به شیوه لنین ! از تضاد میان این دو به نفع خودمان استفاده کنیم !! و بالاخره اعتراف کردند که آمریکا به دنبال از دست دادن سایر امکاناتش در ایران :
« چاره ای ندارد مگر اینکه به طور موقت هم که شده به مجاهدین تن بدهد »( 43 )
البته این قید ساختگی « موقت » در عمل به دائم تبدیل شد و صرفا به منظور تحمیق هوادارانی که از این هم آغوشی در تعجب مانده بودند به کار گرفته شد .
پس از این قرار و مدارها و ایجاد ارتباط مستقیم میان منافقین و استکبار جهانی ، اهل نفاق که اینک به ارباب خارجی پشت گرمی پیدا کرده بودند بر اعمال جنایتکارانه شان افزودند تا به اربابان جدید پیشکش نمایند و نشان دهند که شایستگی نوکری استکبار جهانی را از همه جهات دارا می باشند .
بررسی عملکرد منافقین پس از این مقطع ، که در عین حال همزمان با نزدیکی هرچه بیشتر میان این جریان و لیبرالها و کف زدن هواداران منافقین برای بنی صدر می باشد ، خود گویای تحولی است که در مناسبات بین آنها و استکبار جهانی بوقوع پیوسته بود .
پی نوشت ها:
1-اسناد لانه جاسوسی،جلد 6-1
2-پیام به هواداران و اعضا منافقین