تغییر در فاز به ظاهر فکری برای ورود به عرصه ای از انجام تحولات ساختاری در سازمان مجاهدین خلق با جایگزینی مریم رجوی به جای مسعود رجوی در یک راهبرد کلان، برای دستیابی به اهدافی مشخص انجام گرفت؛ بطوریکه این تغییرات با هدایت سرویس های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای غربی و برخی از کشورهای متحجر منطقه مانند سعودی به عنوان حامیان تروریسم سازمان یافته مجاهدین بر علیه ایران به منصه ظهور رسید.
در واقع عبور از مسعود رجوی و حتی مرده خطاب کردن وی و ظاهر شدن پی در پی مریم رجوی در مراسمات با عناوین مختلف و رسانه ای کردن دیدارهای مکرر وی با مقامات مختلف از کشورهای اروپاییآمریکایی دلالت بر این امر دارد که منافقین و حامیان بین المللی آنها در جهت سوژه سازی از اتفاقات در ایران دارند. به عبارتی ارائه یک چهره جهانی از رهبران فعلی منافقین و نوع مراودات آنها با مقامات غربی در چارچوب موازین مورد پذیرش حامیان آنها یعنی سرسپردگی، دالی بر تلاش های سازمان یافته اخیر بر علیه نظام سیاسی ایران است. تلاش هایی که با چرخش رهیافتی از پارادایم های به اصطلاح مبارزاتی منافقین بر ایران همراه بوده است. به واقع عبور از رویکرد سنتی مبارزه مسلحانه و ترور و خشونت بر علیه مردم ایران و اصرار بر دیپلماسی و مذاکره و تلاش برای جلب افکار عمومی جهانی و شانتاژ آنها با برجسته سازی افعال فریب و دروغ از وقایع در ایران، ماحصل اتخاذ منش و سیاست جدید منافقین و حامیان آنها برای حصول مطامع برنامه ریزی شده شان در ارتباط با ایران است.
استفاده از عناوینی و مضامینی فریب دهنده چون زنان و حقوق آنها، آزادی، دموکراسی و... از گذار ظاهری این سازمان تروریستی به سمت و سوی تغییر در رویه های کلاسیک شان در نحوه مبارزه و مواجهه با ایران اسلامی حکایت می کند. بطوریکه رهبران سازمان فریب (مجاهدین خلق) با سوژه سازی از زنان و نقش آنها در ایران امروز به این هدف آگاه شده اند که جایگاه کنونی زنان در جامعه ایران جایگاه ویژه و در خور توجهی است و باید از این ظرفیت موجود در ایران و پتانسیل های آن استفاده کرد. از این رو است که اخیراً مریم رجوی از زنان به عنوان نیروهای پیشتاز سخن می گوید؛ بطوریکه این مسئله را وی در پیام ارسالی خود به جلسه پارلمانی در انگلستان نیز مورد تاکید قرار داد.
در ارتباط با ماهیت تاریخی منافقین که با خشونت و ترور پیوند خورده است و به نوعی همزاد آن است و با ظاهر فریبنده فعلی آنها که به سینه چاکان بزک شده دموکراسی و حقوق تغییر چهره داده اند باید این را یادآور شد این تناقض و کلیگویی های آنها در موضع فعلی از یکسو نشانهٴ ضعف و بنبستی است که بدان گرفتار شده اند و از سوی دیگر پیامد نشست های تحمیلی غربیان از آنها در مسیر ادامه حیاتشان است که یک عقب نشینی از اصول بنیادین سازمانی محسوب می گردد. به عنوان مثال کنار گذاشتن و یا رفتن مسعود رجوی از مسند ریاست و رهبری سازمان و دادن تمام اختیارات به مریم رجوی و برند سازی از وی به عنوان یک زن تاثیر گذار از بر دو امر مهم دلالت دارد اول بن بستی که بدان اشاره شد؛ بن بستی تئوریک با وجود شخصی مانند مسعود رجوی در راس سازمان منافات داشت و در تباین ماهیتی و ماهوی داشت؛ به عبارتی وجود مسعود رجوی با عقبه تروریستی و خیانت کارانه آن درباره ایران و مردم ایران در راس کادر رهبری سازمان، سخن گفتن از مفاهیم گول زننده ای همچون دموکراسی و آزادی و ... امکان پذیر نبود؛ دوم اینکه انتخاب یک زن با تمام اهداف و برنامه های کشورهای حامی منافقین، هماهنگ می شد. به عبارت دیگر اینکه قرار گرفتن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در کنار حامیان غربی آنها که نظام سیاسی ایران را مورد اهداف خود قرار می دهند با در راس قرار گرفتن مریم رجوی در مسیر واحدی حرکت می کرد که این گونه نیز شد.
از این و در این راستا باید خاطر نشان ساخت که الگوسازی از مفاهیمی چون زنان، آزادی و... القا آن به جامعه ایران و خوراندن آن به افکار عمومی همگی یک سیاست برای برهم زدن نظم عمومی و امنیت اجتماعیسیاسی در ایران محسوب می گردد؛ در واقع تغییر رویه منافقین در نحوه ادامه فعالیت های منافقانه خود بر علیه ایران و استفاده آنها از مفاهیمی از این جنس، دال بر اعتقاد و باور ذاتی آنها به این اصول نبوده و نیست بلکه یک سیاست برای ارائه تصویری دلنشین از خود در اذهان افکار عمومی ایرانی و جهانی است که با راهبری و راهنمایی حامیان (غربی - سعودی) آنها طراحی شده و اجرا می گردد.