فرهاد پاکار از کرمانشاه :
من به خاطر مشکلات مالی و وعده وعیدهای دروغین منافقین که می گفتند ماهیانه 500 دلار به شما حقوق می دهیم از مرز پاکستان به قرارگاه اشرف رفتم ، بعد از ورود ما تعدادی برگه آوردند و گفتند باید اینها را امضا کنید .
در ضمن قبل از آن گفته بودند هر کس بخواهد به اروپا اعزام می شود ، ولی در موقع امضای برگه ها فهمیدیم که باید همانجا بمانیم ، به همین جهت لباس نظامی پوشیدیم و به مدت یک هفته به قرنطینه رفتیم .
هر چند ما اعتراض کردیم که می خواهیم برگردیم اما آنها قبول نمی کردند و ما را به دوره های پذیرش فرستادند و گفتند که شما تعهد داده اید تا دو سال اینجا بمانید ، بعد از آن شما را به زندان خروجی می فرستیم و سپس به زندان ابوغریب و استخبارات عراق منتقل می شوید ، به هر شکل می خواستند کاری بکنند تا ما از بازگشت و قصد جدا شدن از سازمان منصرف شویم .
عیسی بلوچی ، از بلوچستان شهرستان نیک شهر :
من در مورد فعالیت ها و عملکرد سازمان منافقین مواردی را ذکر می کنم :
1. نسل کشی جوانان ایران و دعوت کردن آنان به راه خلاف و حرام .
2. آموزش خودکشی با عملیات انتحاری و یا خود سوزی .
3. ایجاد اختلاف و جنگ و دعوای روزانه بین نیروها با انجام عملیات جاری در بین آنها .
4. وادار کردن اعضا به خواندن و بیان گناهان خودشان و خانواده شان در برابر جمع زیادی از افراد .
5. طلاق اجباری خانواده ها و همسر و فرزندان .
6. عقیم کردن مردان و زنان .
7. شکنجه دادن اعضایی که نظراتی مخالف با سازمان داشتند و حتی کشتن و زنده به گور کردن آنها .
8. ممنوعیت شنیدن و خواندن اخبار و حوادث ایران برای اعضا .
9. تحریف عقاید و باورهای اسلامی و توهین به آنها .
10. شستشو دادن مغزهای اعضا در جهت مبارزه و ظلم و از بین بردن ترحم و شفقت و دیگر ارزش های اخلاقی و انسانی .
_ آیا در قرارگاه اشرف به کار یا حرفه ای خاص مشغول بودید ؟
خیر ، در آنجا فقط می خواستند ما سر کار باشیم ، به همین جهت ما را وادار به انجام کارهایی عبث و بی فایده و بعضاً خنده دار می کردند ، مثلاً من مسئول شستن یکی از خیابان ها بودم ، دیگری مسئول تمیز کردن سالن بود ، عده ای مسئول خراب کردن لانه پرندگان بر روی درخت ها بودند و از این قبیل کارها .
اسماعیل طالبی :
به نظر من حدود 40 تا 50 درصد از کل جمعیت حاضر در قرارگاه اشرف که حدود 3000 نفر می باشند مایلند تا شرایطی فراهم شود که به ایران بر گردند .
_ چه شد که به سازمان راه یافتید ؟
من برای کار کردن به ترکیه رفته بودم ، در یکی از کافه های ایرانی موجود در استانبول مشغول چای خوردن بودم که یکی از هواداران سازمان با من مشغول صحبت شد ، گوشه ای از برنامه های و مبارزات سازمان را برایم گفت .
من به او گفتم که برای کار کردن و کسب درآمد به ترکیه آمده ام و به جنگ و مسائل سیاسی کاری ندارم ، اما او از راه دیگری وارد شد و گفت تو بیا و چند ماهی را در عراق بمان تا زبان انگلیسی را یاد بگیری ، پس از آن به اروپا برو و جزو هواداران قرار بگیر .
در آنجا خانه ، ماشین و همه امکانات زندگی خوب را به تو می دهند و تو بدون دغدغه زندگی راحتی را خواهی داشت ، لذا با این وعده وعیدها راهی عراق شدم ، اما پس از مدت کوتاهی فهمیدم که تمام آن مطالب دروغ بوده و من را فریب داده اند .
سازمان همیشه به دنبال این بود که از ایجاد تجمعات اعضا جلوگیری کند و به آنها محفل می گفت ، سازمان چون خودش می دانست که بر حق نیست و اشکال فراوان دارد از این رو می ترسید که اعضا در محافل بر ضد سازمان با هم صحبت کنند و فعالیت های سازمان را زیر سؤال برده و ذهن یکدیگر را نسبت به سازمان خراب کنند ، کار را به جایی رسانده بودند که دو برادر در واقع می ترسیدند با هم صحبت کنند .
عادل خلخالی زر :
در کمپ آمریکایی ها جایی وجود داشت به نام بانکر که از سوله های مخصوص مهمات تشکیل می شد ، این بانکرها مخصوص کسانی بود که اعتراض و اعتصاب می کردند و دست بسته به آنجا منتقل می شدند ، مکان هایی دیگری هم به نام ایزولیشن که شبیه به بانکرها بود و پس از آنها درست شدند .
در سازمان زنان زیادی وجود دارند که به دنبال راهی برای خروج از قرارگاه و رفتن به کمپ آمریکایی ها هستند ، حتی تعدادی زیادی هم دوست دارند که به ایران برگردند ولی آن قدر سازمان زنان را ترسانده و تحت فشار قرار داده است که آنها جرأت ابراز چنین درخواست هایی را ندارند .
و به طور کل فشارها حاکم بر زنها بیشتر از مردان است ، از این رو تعداد مردان جدا شده بسیار بسیار بیشتر از زنان است ، مثلاً در کمپ آمریکایی ها فقط دو یا سه زن وجود دارند اما تعداد مردان دهها برابر آنهاست .
سازمان برای آمریکا حکم دستمال یک بار مصرف را دارد ، یعنی تا زمانی که سازمان اطلاعات و اخبار ایران را به آنها می دهد خوبند ، اما در غیر این صورت و پس از کسب اخبار ایران ، آمریکا سازمان را مانند دستمال مصرف شده به کنار می اندازد زیرا تاریخ مصرف آنها تمام شده است .
آمریکا بدش نمی آید که سازمان را تحت سلطه خود بگیرد و از طریق آنها به مقاصدش برسد ، ولی با استقلال و خود مختار بودن سازمان هم مخالف است ، از این رو اگر خدای ناکرده آمریکا به ایران حمله کند که خوابش را هم نمی تواند ببیند ، ما اولین کسانی هستیم که به دفاع می پردازیم چرا که می دانیم اگر آمریکا بر ایران مسلط شود امثال مثل رجوی ها را بر سر کار می آورد .
یکی دیگر از اقدامات دروغین سازمان این بود که برای بالا بردن روحیه افراد ، اطلاعیه ها و اعلامیه های دروغین و ساختگی در بین اعضا پخش می کردند ، مانند خروش ببر یا غرش ببر .
سازمان این اطلاعیه ها را بیشتر در لایه های پایین توزیع می کرد تا آنها را با انگیزه کند ، مثلاً اطلاعیه می دادند که در منطقه نارمک تهران فلان عملیات انجام شده و موفقیت آمیز بوده است ، در حالی که این اخبار از ریشه دروغ بوده و اصلاً وجود خارجی نداشت .
سازمان از صدام درخواست دریافت سلاح ها و تانک های دست دوم و خراب را داشت تا اعضا را از صبح تا شب مشغول تعمیر و راه اندازی آن تانک ها کند که مبادا اعضا وقت خالی پیدا کنند که به فکر مسائلی از قبیل خانواده ، همسر ، محفل زدن ، صحبت کردن علیه سازمان و غیره بیفتند .
و عراق هم علاوه بر این سلاح ها ، سلاح ها و تجهیزات نظامی فراوانی به سازمان می داد ، زیرا از آنها در جنگ خودش با ایران بهره فراوان می برد .
پس از جنگ آمریکا علیه عراق ، سازمان تمام تجهیزات و امکانات ساختمان های دولتی و غیر دولتی عراق را غارت کرد ، در این راه حتی از پریزهای برق هم چشم پوشی نکرد ، مثلاً ماشین هایی که برخی افراد دزدیده بودند را با نصف قیمت و بدون سند می خریدند .
با این وجود جنگ آمریکا برای سازمان خیلی ضرر داشت ، حرف سازمان این بود که آمریکا نباید به عراق حمله می کرد و می بایست ایران را مورد تهاجم قرار می داد ، در واقع جنگ آمریکا علیه عراق باعث قطع وابستگی سازمان به حزب بعث و صدام شد از این رو به دنبال راهی برای ایجاد ارتباط و تقویت روابط گذشته با آمریکا رفتند .
و چون آمریکا عراق را در لیست تروریست ها قرار داده بود و طبعاً سازمان را هم به دلیل ارتباط با صدام تروریست معرفی کرده بود ، سازمان برای دفع این ادعا اقدامات جدیدی انجام داد .
مثلاً بازارهایی به نام بازار سلام تأسیس کرد و یا بازارهای عرضه محصولات و صنایع دستی ، که با این کار به آمریکا بگوید ما خودکفا بوده و از صدام هیچ کمکی دریافت نمی کردیم ، و جالب این که برنج هایی که وارد قرارگاه می شد آرم و علامت آمریکا بر روی کیسه ها داشت .
_ چه تعریفی از شخص مسعود رجوی دارید ؟
مسعود یک فرد دلقلک بیشتر نیست ، خودش هم می داند که حرف ها و اعمالش پشتوانه ندارد و فکاهی است ، به عنوان مثال آنها اعتراض می کردند که در ایران نظام حاکم زن ستیز است و خانم ها و آقایان را در اتوبوس های شهری از یکدیگر جدا می کند .
در حالی که موضوع خنده دار اینجا بود که خودشان روز استفاده از پمپ بنزین را برای مردان و زنان جدا کرده بودند ، یعنی روزهایی را برای آقایان و روزهای متفاوت دیگری برای خانم ها مشخص شده بود که از پمپ بنزین استفاده کنند .