
گفته شده است که نسلکشی کنونی در غزه، پُر بازتابترین نسلکشیِ تاریخ است. این البته بهواسطه شبکههای اجتماعی است؛ جایی که هر فردی با یک تلفن و اتصال اینترنت میتواند ظرف چند ثانیه اطلاعات را به سراسر جهان مخابره کند. و با وجود «توهم آتشبس»، نسلکشی تا امروز ادامه دارد.
برآوردهای رسمی فلسطین نشان میدهد که در دو سال نسلکشی، حدود ۷۰ هزار فلسطینی توسط رژیم اسرائیل کشته شدهاند. برخی تخمینها اما این تعداد را تا ده برابر بیشتر میدانند. خشونت بهراستی حیرتانگیز است.
شاید حیرتانگیزترین بُعد این فاجعه تلفات کودکان باشد. بر اساس گزارشی از سازمان «نجات کودکان» در ۵ سپتامبر امسال، حداقل ۲۰ هزار کودک توسط اسرائیل کشته شدهاند. در بخشی از گزارش آمده است:
«حداقل ۱,۰۰۹ نفر از این کودکان کمتر از یکسال سن داشتند و نزدیک به نیمی از آنها (۴۵۰ نوزاد) در دوران جنگ متولد شده و همانجا کشته شدند. دستکم ۴۲,۰۱۱ کودک مجروح شدهاند و طبق گزارش کمیته حقوق افراد دارای معلولیتِ سازمان ملل، دستکم ۲۱,۰۰۰ کودک برای همیشه معلول شدهاند. هزاران نفر دیگر مفقودند یا احتمالاً زیر آوار دفن شدهاند.»
هر انسانی با کمترین حس اخلاقی با دیدن این ارقام باید وحشتزده شود.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. گزارش ادامه میدهد:
«نیروهای اسرائیلی بمباران خود را در سراسر نوار غزه تشدید کردهاند؛ ۹۷ درصد مدارس، ۹۴ درصد بیمارستانها آسیب دیدهاند و کودکان هفت برابر بزرگسالان احتمال مرگ ناشی از جراحات انفجاری دارند. بدن کودکان آسیبپذیرتر است و اغلب دچار نوعی از آسیبها میشوند که نیازمند درمان تخصصی متناسب با فیزیولوژی و رشد آنان است.»
خسارت فقط جسمی نیست. برای آنانی که زنده میمانند، آسیب روانی شدید است. گزارش الجزیره در ۳۱ اکتبر امسال مینویسد:
«روانشناسان هشدار میدهند که بیش از ۸۰ درصد کودکان غزه اکنون علائم ترومای شدید دارند.»
در این گزارش به رنج چند کودک اشاره شده است:
یکی از آنها پسر پانزدهسالهای است که اکنون دچار فشار خون بالا، اسهال مزمن و نارسایی کلیه شده است؛ همگی ناشی از تجربیات وحشتناکی که شاهد آن بوده. کودک دیگر، لانا، دختر هشتسالهای است که از یک حمله هوایی اسرائیل جان سالم بهدر برده که سقف خانهشان را فرو ریخت. او دچار ویتیلیگو شده است؛ یک بیماری مزمن پوستی که باعث از دست رفتن رنگ پوست، مو و چشم میشود و این در اثر تماس با دود و مواد شیمیایی ناشی از موشک بوده است. پدر او گفته: «بسیاری از پزشکان تلاش کردهاند او را درمان کنند، اما موفق نشدهاند. او هر بار صدای انفجار میشنود وحشتزده میشود»
گزارش یونیسف در ۲۶ اکتبر سال جاری وضعیت را چنین خلاصه میکند:
«یک میلیون کودک، هولناکترین شرایط زندگی در خطرناکترین جای جهان برای یک کودک را تحمل کردهاند؛ شرایطی که زخمهای ترس، فقدان و اندوه را بر جا گذاشته است.»
وظیفه جهان در برابر این کودکان چیست؟
وظیفه ما در برابر این کودکان چیست؟ این ۲۰ هزار کودک کشتهشده و دهها هزار کودک دیگر که باید تا آخر عمر با آسیبهای جسمی و روانی زندگی کنند؟
گزارشی از «میدل ایست مانیتور» در ۱۰ نوامبر میگوید:
«حق برخورداری از حمایت برای هر کودک در سراسر جهان به رسمیت شناخته شده، اما نهادهای بینالمللی در برابر ویرانی غزه سکوت کردهاند. همان نهادهایی که مدعی جهانشمول بودن حقوق کودکان هستند، درباره کودکان فلسطینی سکوت اختیار کردهاند. این سکوت نهتنها غزه، بلکه آینده تمام کودکان جهان را تهدید میکند. زیرا وقتی حقوق به شکل گزینشی اعمال میشود، دیگر جهانی نیست و اعتبار خود را از دست میدهد.»
گزارش ادامه میدهد:
«در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹، مجمع عمومی سازمان ملل کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد، و وعده حقوق جهانی برای تمام کودکان را داد: حق زندگی، حق حمایت، حق آموزش، حق سلامت. روی کاغذ، همه کودکان برابرند. اما در غزه، جایی که هر روز دهها کودک کشته یا مجروح میشوند، این ادعا تنها یک شعار توخالی است.
وقتی جنگ در اوکراین آغاز شد، جامعه بینالمللی بلافاصله بسیج شد؛ بودجه گشوده شد، مدارس برای پذیرش پناهجویان آماده شد و رسانهها هفتهها این موضوع را در مرکز توجه نگاه داشتند. اما در فلسطین، همان کودکی، همان حقوق، نادیده گرفته میشود. این سکوت ثابت میکند که حقوق کودکان بسته به جغرافیا متفاوت اعمال میشود.»
و من اضافه میکنم: این حقوق بسته به نژاد نیز متفاوت اعمال میشود.
در کانادا، جایی که من زندگی میکنم، دولت ابتدا پیشنهاد داد ۱,۰۰۰ فلسطینی از غزه را بپذیرد و بعد سقف را به ۵,۰۰۰ نفر افزایش داد. اما تا امروز کمتر از ۱,۰۰۰ نفر وارد کانادا شدهاند و دولت کمک چندانی برای تسهیل ورود آنان نکرده است. بسیاری از این پناهجویان ناچار شدهاند برای خروج از غزه به قاچاقچیان انسان پول بدهند.
این را مقایسه کنید با پذیرش پناهجویان اوکراینی: تا امروز ۲۹۸,۱۲۸ پناهجوی اوکراینی وارد کانادا شدهاند و نزدیک به یک میلیون درخواست پذیرفته شده است.
در پژوهشی که من، مری سادک و نیلا حسن انجام دادیم، دریافتیم
«هر چه یک پناهجو بیشتر شبیهِ ایدهآلهای کانادایی باشد یعنی سفیدپوست، غربی، لیبرال احتمال دیده شدن، شنیده شدن و کمک دریافت کردنش بیشتر است. این نظام برای تشخیص آوارگیای که به یک دولت-ملت مشخص گره نخورده، طراحی نشده و همین موجب نامرئی شدن رنج آنان در چارچوب حقوقی و سیاسی میشود.»
بنابراین:
«در سیستم پناهندگی کانادا، شفقت مشروط است. این شفقت بیشتر شامل کسانی میشود که با معیارهای کانادایی از نظر نژاد، دین، زبان یا سبک زندگی همخوانی دارند. کسانی که تطابق ندارند اغلب بهعنوان بار اضافی یا تهدید معرفی میشوند.»
گزارشی در تایمز کولونیست در ۲ سپتامبر امسال میگوید:
«یکسال پس از حمله موشکی ویرانگر به بزرگترین بیمارستان کودکان اوکراین که چهار نفر را کشت و دهها نفر را مجروح کرد، این مرکز قدیمی با کمک صلیب سرخ کانادا آماده بازگشایی است»
گزارشی از برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) در آوریل امسال نیز میگوید:
«با حمایت مالی دولت لتونی، بازسازی مرکز پیشدبستانی شماره ۱۹ و بخش آشپزخانه بیمارستان کودکان منطقهای چرنیهیف تکمیل شد.»
ایالات متحده از روز نخست در نسلکشی فلسطینیان در غزه شریک بوده و در اوت امسال همه ویزاهای بازدیدکننده برای افراد ساکن غزه را لغو کرد. طبق گزارش بیبیسی:
«بنیاد امدادرسانی کودکان فلسطین اعلام کرد که این تصمیم تأثیری ویرانگر و غیرقابل بازگشت بر توانایی ما برای انتقال کودکان مجروح به آمریکا جهت درمان خواهد گذاشت.»
بر اساس گزارش دویچهوله در ۱۷ اوت، این لغو ویزا زمانی رخ داد که یک خیریه آمریکایی ۱۱ کودک بهشدت مجروحِ غزه را همراه خانوادههایشان برای درمان به آمریکا برده بود؛ اقدامی که با ادعاهای بیاساس یک فعال راست افراطی در مورد صدور ویزا برای حامیان حماس مواجه شد، و بر پایه آن، آمریکا تمام ویزاها را لغو کرد.
آتشبسِ اعلامشده، که چیزی جز کاهش جزئی حجم بمباران وحشیانه نبود، قرار بود که موجب ورود انبوه غذا و دارو به غزه شود. اما چنین نشد. اکسفام در ۲۹ اکتبر گفت:
«با وجود نیازهای گسترده، دولت اسرائیل تنها بخش بسیار کوچکی از کمکهای مورد نیاز را وارد غزه میکند.»
ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید:
«هر کس حق دارد از استاندارد زندگی مناسب برای سلامت و رفاه خود و خانوادهاش، شامل غذا، پوشاک، مسکن، مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی لازم برخوردار باشد.»
و در بخش دوم آمده است:
«مادران و کودکان سزاوار مراقبت و کمک ویژه هستند.»
ورود غذا، آب و دارو نباید بخشی از توافق آتشبس میبود؛ جهانیان باید از روز اول آغاز محاصره، پایان آن را مطالبه میکردند.
تاریخ با کشورهایی که اجازه دادند چنین فاجعهای علیه مردان، زنان و کودکان رخ دهد مهربان نخواهد بود. مدارس این دوره را درست همانگونه تدریس خواهند کرد که هولوکاست را: رهبران نژادپرست کشوری، صدها هزار انسان بیدفاع را قتلعام کردند و بسیاری از کشورهای جهان نهتنها تماشا کردند، بلکه در این جنایات جنگی شریک بودند.
آیا کسی میتواند عکس کودکان مرده حتی نوزادان سوخته و تکهتکهشده را ببیند و عاملانش را محکوم نکند؟ آیا میتوان کودکانی را دید که از شدت گرسنگی استخوانهایشان بیرون زده و خواهان پایان دادن به این جنایت نشد؟
رهبران بهاصطلاح «جهان متمدن» کجا هستند؟ از رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، نمیتوان انتظار انسانیت داشت؛ او بیاعتناییاش را نسبت به درد مردم چه در داخل و چه در جهان بارها نشان داده است. اما مارک کارنی در کانادا، کیر استارمر در بریتانیا، امانوئل مکرون در فرانسه چه میکنند؟ این کشورها بهتازگی فلسطین را «بهطور رسمی» به رسمیت شناختهاند، عمدتاً تحت فشار مردم خود.
طبق گزارش مجله حقوقی هاروار:
«بهرسمیت شناختن یک کشور، اذعان رسمی دولت دیگر به برخورداری آن از معیارهای دولت بودن است: قلمرو مشخص، جمعیت دائمی، کنترل حکومتی و توانایی برقراری روابط بینالمللی.»
این کشورها و همه ۱۵۷ کشور عضو سازمان ملل که فلسطین را به رسمیت شناختهاند باید با تمام ابزارهای دیپلماتیک و حتی با تحریمهای بسیار سنگین، اسرائیل را وادار کنند که محاصره و بمباران کودکان و بزرگسالان فلسطینی را متوقف کند.
این شکست بیش از ۷۵ سال ادامه داشته و از اکتبر ۲۰۲۳ برای همه جهان آشکار شده است. وظیفه ماست که بیوقفه برای عدالت برای فلسطین تلاش کنیم و همه عاملان این رنج را پاسخگو کنیم.
نوشته رابرت فانتینا Robert Fantina (نویسنده و فعال حقوق بشر آمریکایی)
این مقاله در کنفرانس «کودکان؛ قربانیان خشونت در جنگها و حوادث تروریستی» به مناسبت روز جهانی کودک، برگزارشده توسط انجمن هابیلیان (خانوادههای قربانیان تروریسم ایران) ارائه شده است.