«میبینیم که یک بساطی در امجدیه پیش میآید؛ یک غائله درست میشود. جوانهای ما مطلع نیستند که اینها چه دارند میکنند. خیال میکنند که مسئله چماقدار است و تظاهرکننده، مساله این است؟ نه، مساله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مساله عمق دارد. مساله آمریکاست. مساله این است که باید آمریکا بیاید اینجا و مقدّرات کشور ما را به دست بگیرد. یکی میخواهد تظاهر کند، یکی میخواهد ضد تظاهر. اینها مساله نیست، اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه نگذارند این مملکت به حال خودش باشد و روی میزانی که دارد حرکت میکند، حرکت بکند.» (امام خمینی (ره)؛ 4 تیر 1359)
شروع سال 1359 برای گروهک تروریستی منافقین خوب نبود. آنها در سال گذشته برخلاف ادعاهای مداوم خود مبنی بر داشتن پایگاه مردمی، چندین شکست در انتخابات مختلف مانند مجلس خبرگان، ریاست جمهوری و نهایتا مجلس را تجربه کرده بودند. برخلاف موضعگیری ظاهری آنها مبنی بر مخالفت با استعمار، یکی از اعضای آنها به جرم جاسوسی در زندان بود و ابتکار مبارزه با آمریکا نیز به دست نیروهای پیرو امام(ره) افتاده بود. در فروردین ماه 1359 نیز شروع انقلاب فرهنگی سبب گردید تا دست منافقین از آشوبگری در دانشگاهها کوتاه شود. همین مسائل سبب شد تا گروهک تروریستی منافقین از سوی اعضای خود با پرسش چه باید کرد؟ مواجه شود.
در این زمان اعضای این گروهک از کادر مرکزی میخواستند تا به منظور برون رفت سازمان از انفعال استراتژی فعالانهتری ارائه دهد. این مسایل سبب شد تا گروهک تروریستی منافقین درصدد برآید تا با ایجاد گردهمایی در امجدیه و فراخوان اعضای خود از شهرستانها ضمن ایجاد روحیه و اعتماد به نفس به اعضایش استراتژی جدید سازمان مبنی بر ایجاد آشوب و بلوا را ابلاغ کنند. همچنین سازمان تصور میکرد با بکارگیری نیروهای ملیشیا و ایجاد خشونتهای احتمالی میتواند چهرهای مظلوم از خود ترسیم کند. بر این اساس گروهک منافقین از چند روز قبل ضمن فراخوان به اعضای شهرستانی خود برای حضور در امجدیه، اقدام به آموزش اعضای ملیشیا برای دامن زدن به خشونت کرد. سازمان اعضای ملیشیا را در تیمهای چهار و پنج نفره ساماندهی کرده و برای هر کدام از آنها وظایفی تعریف کرد. به عنوان مثال این گروهک برخی را مامور جمعآوری سنگ و چوب کرد تا از آنها بتوانند برای حمله به مخالفان خود استفاده کنند. از این رو متینگ امجدیه در حالی برگزار میشد که گروهک تروریستی منافقین خود را برای ایجاد درگیری خیابانی آماده کرده بود.
مسعود رجوی نیز در شروع مراسم با اشاره به کشته شدن مشکوک یکی از اعضای منافقین در جریان انتخابات ریاست جمهوری و درگیریهای سازمان در ماههای گذشته با مخالفان خود بیش از پیش بر التهاب ورزشگاه افزود. مظلومنمایی، وارد کردن برچسبهایی مانند چماقدار، وارد کردن تهمت همکاری با رژیم پهلوی به مخالفان و خود را در جایگاه اصحاب امام حسین(ع) دیدن و مخالفان را به نوعی یزدی خطاب کردن از جمله استراتژیهای رجوی برای ایجاد التهاب در ورزشگاه امجدیه بود. رجوی در شرایطی که هواداران سازمان در حال ضرب و شتم مخالفان در بیرون ورزشگاه بودند، اعلام کرد که استراتژی ما دفاع مظلومانه است. اما در این میان اشاره او به وقایع لبنان و مقایسه آن با ایران از نکات قابل توجه صحبتهای او بود. رجوی در این سخنرانی با اشاره به اینکه ایران ترکیه نمیشود، نظام را تهدید به مبارزه مسلحانه کرده و گفت که در صورت تداوم مخالفت با سازمان، ایران سرنوشتی مانند لبنان که درگیر جنگ داخلی است، مییابد.
بعد از اتمام سخنرانی، درگیری اعضای گروهک منافقین با مخالفان در خیابانهای اطراف امجدیه ادامه یافت. منافقین از همان روز استفاده از درگیری را برای مظلومنمایی و ایجاد جو اختناق علیه مخالفان خود در دستور کار قرار دادند. بعد از حادثه امجدیه سازمان وضعیت تهاجمی به خود گرفت و با ایجاد جو روانی درصدد بود تا نیروهای حزباللهی را به انفعال بکشاند. هر چند در ابتدا سازمان توانست تعداد اندکی از نمایندگان مجلس را با خود همراه ساخته و جای جلاد و شهید را عوض کند، با این حال ورود امام خمینی(ره) به این مسئله سبب بر هم خوردن تمام نقشههای گروهک منافقین گردید.
منافقین که مدام تا 4 تیرماه در حال ایجاد جنگ روانی علیه حزباللهیها بودند، در این روز با سخنرانی افشاکننده امام(ره) روبرو شدند. سخنرانی که امام(ره) به سوابق این جریان نفاق پیش از انقلاب اسلامی اشاره و تاکید کردند که همان زمان نیز پی به ماهیت واقعی آنها برده بودند. گفتن این جمله توسط امام (ره)که «اسلام همیشه گرفتار یک همچو مردمی بوده است که به اسم «اسلام»، میخواستند اسلام را بکوبند» به مثابه تیر خلاصی برای جریان نفاق بود. جریانی که از ابتدای انقلاب با بکارگیری واژههای اسلامی سعی میکرد تا اهداف واقعی خود را پشت آنها مخفی نگه دارد. بعد از این سخنرانی افشا کننده امام(ره)، موضع گروهک منافقین از حالت تهاجمی به تدافعی تغییر کرد و آنها مجبور شدند تا چند ماه دفاتر علنی خود را تعطیل کنند. با این حال تلاش برای نزدیکی به جریانهای لیبرال و بنیصدر یکی دیگر از پیامدهای متینگ امجدیه بود. بعد از این تاریخ گروهک تروریستی منافقین به این تحلیل رسید که برای مقابله با جریانهای حزباللهی باید به سوی ائتلاف با بنیصدر برود. اوج تحقق این استراتژی را میتوان در زمان برکناری بنیصدر از ریاست جمهوری در 30خرداد1360 مشاهده کرد.