نگاهی به زندگی و مبارزات شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی یکی از چهرههای درخشان عرصهی علم و تقوی و مبارزه بود که بیش از چند دهه علیه طاغوت مبارزه کرد و سرانجام در محراب عبادت - در کرمانشاه - به دیدار معبود شتافت. این شهید والا مقام که از شهدای محراب است در طول حیات پر برکتشان همواره در کنار امام(ره) بود و با وجود سختیها و مرارتهایی که رژیم پهلوی برای ایشان ایجاد میکرد، لحظهای از حمایت امام(ره) و اندیشههای ایشان فروگذار نکرد. آنچه که در ادامه میآید، نگاهی است کوتاه به زندگی و مبارزات ایشان، که به
تحقق آرزوی شهید اشرفی اصفهانی پس از شهادت آیتالله صدوقی به دنبال ناکامی منافقین از سوءقصدهای پیشین، برای سومین دفعه نقشه ترور آیتالله اشرفی اصفهانی را کشیدند، اما نقشه آنها با دفعات قبل بسیار متفاوت بود. به گزارش هابیلیان به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهک منافقین، به منظور فشار به نظام جمهوری اسلامی، اقدام به ترور یاران امام کرد. آیتالله اشرفی اصفهانی هم در لیست ترور سازمان منافقین قرار داشت تا به زعم خود با حذف ایشان به نظام، انقلاب و امام ضربه بزنند. به همین دلیل اقدام به
چهارمین شهید محراب با عملکردش ما را هدایت میکرد حجتالاسلام و المسلمین «محمد اشرفی اصفهانی» با تاکید بر اینکه شهدا بهترین الگو برای نسل جوان هستند، اظهار داشت: پدرم با عملکردش ما را نمازخوان و راهنمایی کرد. آیتالله شهید «عطاالله اشرفی اصفهانی» از یاران باوفا امام خمینی (ره) در مبارزه با رژیم پهلوی، نماینده امام (ره) در استان «کرمانشاه» و امام جمعه آن شهر بود. مدیریت حوزه علمیه «کرمانشاه» و تاسیس حوزه علمیه خواهران این شهر از دیگر فعالیتهای مهم او به شمار میرود. چهارمین شهید محراب جمهوری اسلامی برای اتحاد میان شیعه و سنی
ابتکار عمل شهید محراب آیتالله اشرفی اصفهانی در وحدت شیعه و سنی آیتالله اشرفی اصفهانی در راستای وحدت بین شیعه سنی سفرهای به شهرهای سنی نشین استان کرمانشاه داشتند علی اکبر رحمانی ، استاندار سابق کرمانشاه در این باره میگوید:«ایشان سالی دو سه بار به پاوه سر میزدند و در مسجد جامع آن شهر حضور پیدا میکردند به نوسود میرفتند آنجا برای مردم صحبت میکردند و میفرمودند ما از برادران اهل سنتمان هیچ بدی ندیدهایم...». استان کرمانشاه به خاطر تنوع ویژگیهای مذهبی و نیز قومی غرب کشور از دیرباز یکی از
ماجرای درخواست سردار بیادعا که اجابت شد مرور زندگی شهید حاج هوشنگ ورمقانی سردار بیریای کردستان، نکات فراوان و آموزنده نصیب همه کسانی میکند که دل در گروی اعتلای نظام و این سرزمین الهی دارند ولی بارزترین نکته این زندگینامه، بیتابی همیشگی شهید برای پیوستن به افلاکیان است. به گزارش هابیلیان به نقل از تسنیم، گرفتن عنان قلم در کف و تقریر حماسهآفرینی و رشادت شهدا اگر سختترین کار در دنیا نباشد بیگمان میتواند یکی از سختترین کارها باشد حال اگر نوشتن درباره یکی از شهدای کردستان باشد کار بهمراتب سختتر خواهد بود.
خدمات ماندگار آیتالله اشرفیاصفهانی در پشتیبانی از جبهه بیستوسوم مهرماه سالروز شهادت چهارمین شهید محراب آیتالله اشرفیاصفهانی است که پس از چند سوءقصد نافرجام توسط منافقین، سرانجام در محراب نماز جمعه کرمانشاه غرق در خون شد. به گزارش خبرنگار ایمنا «آیتالله عطاءالله اشرفیاصفهانی در سال ۱۲۸۱ شمسی در خمینیشهر اصفهان در خانوادهای روحانی متولد شد. شهید اشرفی تحصیلات ابتدایی مقدماتی را در این شهر گذراند. در ۱۲ سالگی جهت ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی حدود ۱۰ سال از محضر علمایی چون آیتالله سید مهدی درچهای، آیتالله سیدمحمد نجفآبادی،
شهید باغبان یک روز قبل از ترورش بهدست منافقین، مژده شهادتش را داد عکس شهادت شب قبل از شهادتش به عکاسی رفت و عکس گرفت. آن زمان شش عدد عکس کوچک، به همراه یک عکس کارتپستالی میدادند. عکس کارتپستالی را به من نشان داد و من گفتم: «چقدر زشت است.» گفت: «اشکال ندارد. برای جلوی تابوت خوب است.» ادامه داد: «حاشیه عکس را بخوان!» خواندم و دیدم نوشته: «شهید علیاکبر باغبان که به دست منافقین ترور شد.» گفتم: «مگر تو چهکاره هستی که شهیدت کنند؟» گفت: «حالا میبینی!»
از شکنجه توسط ساواک تا شهادت به دست منافقین شهید سید ابراهیم فقیهی درسال ۱۳۲۶ در نیریز فارس به دنیا آمد. پس از پایان خدمت نظام، با شرکت در کنکور سراسری در رشته علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته شد و همزمان با تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه به همراه عدهای از همرزمان خویش به فعالیتهای انقلابی روی آورد. او از موسسین جهاد دانشگاهی شاخه پزشکی بود که در راه اندازی و تشکیل شورای برنامه ریزی و نظارت بر امور بهداشت و درمان استان فارس تلاش فراوانی کرد. سال ۱۳۴۸ پس از وقوع حادثه انفجار در خوابگاه دانشجویان که منجر به شهادت سه تن از
شهید هاشمینژاد و دغدغه پاسخ به شبهات جوانان شهید هاشمینژاد به دلیل نقش کمنظیرش در شکلگیری و تداوم نهضت اسلامی در مشهد و حضور مؤثرش در روزهای پرالتهاب انقلاب، شخصیتی محبوب و شناخته شده در تاریخ معاصر ماست. به گزارش هابیلیان، شهید هاشمینژاد به دلیل برخورداری از بیان بسیار فصیح و نافذ و نیز قلمی روان و تأثیرگذار، ورودی هدفمند و کاملاً موفق به عرصه تنویر افکار عمومی و شبههزدایی داشت. نخستین اثر او یعنی «مشکلات مذهبی روز» در سال 1328شمسی و در زمانی منتشر شد که شهید هاشمینژاد تنها 17 ساله بود و این نشان میدهد که برای او، پاسخگویی به
روایت مجروحیت جانباز عظیمی، محافظ شهید هاشمینژاد پای صحبتهای جانباز غلامرضا عظیمی برخوردار نشستهایم که خود و برادرش قربانی ترورهای منافقین شدند. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگوی هابیلیان است با جانباز ترور غلامرضا عظیمی برخوردار: «در سال 1328 در شهر مشهد متولد شدم. در خانوادهای مذهبی رشد یافتم. مادرم اصالتا یزدی و پدرم اصالتا اصفهانی است. اسمم را به دلیل ارادت و علاقهای که به امامرضا(ع) داشتند، غلامرضا گذاشتند. ما 9 فرزند بودیم.
ناگفتههایی از شهادت آیتالله مدنی از زبان سرتیم محافظش شهید مدنی عاشق دلسوختهای بود که سوخت اما گرمی و نور افشاند، اسوه تلاشی که تا جان داشت کوشید، الگوی ایثاری که هرچه داشت بخشید، سر عجیبی که جلوهای از جمال کبریایی بود. به گزارش هابیلیان، ۴۱ سال از شهادت آیتالله شهید مدنی، دومین شهید محراب از غروب آن مهر تابان میگذرد و هنوز داغ و رنجش نبودش قلبهایمان را میفشارد؛ سالهاست که چشمانمان در فاجعه فقدان آن نفس مطمئنه مبهوت و نگرانند. عاشق دلسوختهای که بود سوخت و گرمی و نور افشاند، حماسه
آیتالله مدنی از پیادهروی تا هروله در مسیر اربعین آیتالله سیداسدالله مدنی، شهید محراب یکی از عاشقان راهپیمایی اربعین بود که آنقدر در این راه ممارست به خرج داد تا بالاخره برات شهادت را از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ستاند و راهی خانه ابدی شد. کاروان سید معتبر بود و هر سال چندباری راه کربلا را در پیش میگرفت. آن سالها در حوزه علمیه نجف هم درس میخواند و هم درس میداد؛ سید زمان زیادی لازم نداشت، تا میان دلها جایی برای خود بی آنکه بخواهد باز کند. نقل است در آن روزگار دو کاروان معروف بود که طلبهها را راهی
آیتالله علی قدوسی مرد انقلاب، تعبد و نظم آشنایی اغلب علما و روحانیون مبارز نهضت امامخمینی رحمتالله علیه، با آیتالله علیقدوسی به تشکیلاتی از مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم میرسید که بعد از 15 خرداد 1342 شکل گرفت و اعضای آن از نخبهترین و برجستهترین علمای حوزه به شمار میآمدند. اساتید و روحانیونی از حوزه که با دستگیری و حبس حضرت امام و قیام خونین 15 خرداد متوجه شدند نهضت نیاز به تشکیلاتی منسجم از مدرسین حوزه علمیه دارد که بتواند تحت زعامت حضرت امام، ملت مسلمان ایران را قدم به قدم در مقابل رژیم شاه هدایت نماید. یکی از آن مدرسین
دو روایت از نحوه تشخیص پیکر شهیدان رجایی و باهنر پس از انفجار دفتر نخستوزیری رئیسجمهور و نخستوزیر هر دو در آتش سوختند و پیکرهای آنها را که بیرون آوردند کاملاً سوخته بودند. آنها را به داخل مجلس آوردند. مشکوک بودند آیا ایشان رجایی است، از خانم رجایی دعوت کردند که جسد همسرش را شناسایی کند - آن موقع هنوز بهعنوان نماینده مطرح نبود- جنازه را از روی دندانهای او شناسایی کردند. روز 8 شهریور 1360 در پی انفجار بمبی قوی که عامل نفوذی سازمان منافقین در دفتر نخستوزیری جاسازی کرده بود، شهیدان محمدجواد باهنر و
از رفاقت با شهید نواب صفوی تا شهادت توسط منافقین شهید عباس مهدی نیا (نجاریان) پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی، در دفاع از تمامیت ارضی و مرزهای میهن راهی جبههها شد. در همین زمان با شهید نواب صفوی آشنا شده و در زمینه اهداف این تشکل اسلامی به فعالیت پرداخت و سرانجام توسط منافقین کوردل به شهادت رسید. به گزارش هابیلیان، شهید «حجتالاسلام عباس مهدی نیا (نجاریان)» فرزند«یعقوب»، در 10 اسفند ماه 1336 در خانوادهای متدین و مذهبی اهل امیرکلاِ بابل دیده به جهان گشود.