
بی گمان کمتر منطقهای است که در جهان از نظر اهمیت سوق الجیشی، سابقه تاریخی و تعدد و تنوع اقوام و مذاهب با آن نقطه از زمین که آن را غرب آسیا مینامند برابری کند. با این وجود در درستی این نکته کمتر میتوان تردید کرد که : اگر بخش غربی قاره آسیا خاستگاه ادیان و مذاهب بزرگ و بیبدیل در سراسر جهان و نیز صاحب عظیمترین مخازن انرژی تجدیدناپذیر در جهان است متأسفانه محل به وجود آمدن مخوفترین و بیرحمترین گروههای تروریستی نیز هست. پیش از هر تحلیلی باید این نکته را در نظر داشت که وجود پدیده شوم تروریسم سازمان یافته آن هم به صورت گسترده از نظر جامعه شناسانه یک نوع بیماری برای منطقه غرب آسیا محسوب میشود با عنایت به این مسئله بایستی به دنبال پیش زمینههایی باشیم که ظهور و بروز این بیماری را در منطقه مورد مطالعه ما تشدید میکند. به طور خلاصه دلایل شیوع تروریسم در غرب آسیا را می توان چنین شرح داد:
- شاید سرچشمه اقتصادی شیوع تروریسم در این منطقه حساس وجود ذخایر فراوان نفت و گاز و مواد معدنی در کشورهای این منطقه نظیر ایران، عراق و... است.
- مسئله مهمتر دیگری که موجب تبدیل شدن غرب آسیا به مرکز ثقل تروریسم شده است وجود آبراههها و مسیرهای راهبردی نظیر خلیج فارس در غرب آسیا است. باید توجه داشت که با وجود جاده موسوم به ابریشم میتوان گفت: این مسئله ریشه در تاریخ این منطقه دارد.
- نکته دیگری که در این خصوص قابل تأمل است وجود معماهای لاینحلی و پیچیدهای است که سابقه آنها به زخمهای دوره استعمار باز میگردد. شاید بارزترین نمود آن تنش سیاسی همیشگی ناشی از وجود رژیم صهیونیستی در منطقه است.
- عنصر سیاسی دیگری که کشورهای غربی و در رأس آن ایالات متحده و متحدانش را به سمت حمایت از جریانهای تروریستی با ماهیتهای مختلف سوق می دهد وجود قدرت نرم و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در منطقه است که موجب همراهی کشورهای انقلابی جهان و تشکیل یک جبهه متحد ضد آمریکا شده است که روزبهروز در حال بسط یافتن است.
- مسئله غامض دیگر در این خصوص حضور پر رنگ تفکر تکفیری و ایدئولوژی وهابیت در منطقه است که متکی به منبع فکری و مالی عربستان سعودی است. سعودیها با تکیه بر آبروی حرمین شریفین و قدرت معنوی آن و نیز با اتکا به قدرت مالی چاههای نفت خویش تروریسم را به بیشتر کشورهای غرب آسیا تزریق میکنند.
با دقت در موارد فوق میتوان گفت: تروریسم در منطقه غرب آسیا متکی به سه ستون به ظاهر قدرتمند است که عبارتند از: کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده، رژیم صهیونیستی و دلارهای نفتی سعودی به همراه تفکر وهابی. در ادامه سعی خواهیم نمود گوشههای از اقدامات این سه ستون اصلی تروریسم را روشن کنیم. برای رسیدن به مقصود از ایالات متحده و دولتهای غربی آغاز میکنیم:
- به دلیل این که اقتصاد صنعتی و سود محور غرب احتیاج مبرم به نفت دارد و حیات صنایع ایالات متحده به این مایع حیاتی وابسته است لذا جهان غرب به سرکردگی دولت ایالات متحده همواره سعی داشته تا توجیهی به ظاهر عقلانی و مشروع برای حضور دائم خود در غرب آسیا به عنوان منبعی سرشار از نفت پیدا کند. حضور گروههای تروریستی در منطقه به آسانی این بهانه را در اختیار واشنگتن و متحدانش قرار میدهد.
- بیتردید یکی از منابع مالی غرب و ایالات متحده برای ادامه حیات، میلیونها دلار پولی است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به جیب دولت سرازیر میشود با وجود همین صنایع پرنفوذ نظامی است که دولت آمریکا تاکنون توانسته است علاوه بر دیکته کردن دستورات خود به سایر طرفهای غربی نفت خود را تقریباً به صورت رایگان به دست آورند. چرا که ایالات متحده از یک سو نفت کشورهایی مانند عربستان سعودی و یا شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس را میخرد و از جانب دیگر به وسیله معاملات کلان اسلحه، گاوهای شیرده خود را به راحتی میدوشد. کاملاً واضح است که جنگ افروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوش دادن این معاملات پر سود است.
- غرب آسیا علاوه بر داشتن موقعیت سوق الجیشی عالی از نظر تاریخی برای تمامی استعمارگران سرزمین رؤیاها محسوب میشود. به ویژه گروههای افراطی طرفدار صهیونیسم مسیحی مانند اوانجلیستها برای برپایی نبرد نهایی آخرالزمان و جبران شکست جنگهای صلیبی به دنبال به آشوب کشیدن هر چه بیشتر جهان اسلام هستند. برای رسیدن به این منظور هیچ راهی بهتر از ضربه زدن به اسلام به وسیله حمایت غیر مستقیم از تروریستهایی که آرم اسلام را با خود حمل میکنند، نیست.
علاوه بر ایالات متحده آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد:
- از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غرب آسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها به دلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی به منظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلند مدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزب الله و حماس اجتناب کند. بنابراین بهترین راه برای درگیر نشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است. تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
- نکته دیگری که در خصوص موضع اسرائیل در قبال تروریسم در منطقه شنیدنی است. مقوله اسرائیل و جنبش های تجزیه طلب کرد است. در واقع باید گفت رژیم غاصب اسرائیل همواره حامی جدی تأسیس کردستان بزرگ در منطقه بوده و هست. علت این امر نیز روشن است زیرا با وجود کشورهای متعدد عرب مسلمان که عمدتاً ضد اسرائیلی نیز هستند اسرائیل نیاز به متحدان غیر عرب در غرب آسیا دارد. با این منطق امنیتی اسرائیل همواره بیشترین نفوذ را در میان کردهای غرب آسیا داشته و با تمام توان اطلاعاتیامنیتی خویش بیشترین استفاده را از جنبشهای تروریستی تجزبه طلب مانند: پ.ک.ک، پژاک و... برای مقابله با مخالفینی مانند ایران داشته است.
- شعلهور بودن دایره جنگ در غرب آسیا باعث تقویت صادرات سلاح توسط رژیم صهیونیستی به کشورهای درگیر مبارزه با تروریسم خواهد شد به همین منظور رژیم اشغالگر قدس تمامی امکانات اطلاعاتیامنیتی و حتی بیولوژیکی خود را برای حمایت از گروههای تروریستی نظیر داعش به کار میبرد.
در میان سه ستون تروریسم در منطقه غرب آسیا شاید بتوان گفت برای عربستان سعودی تروریسم یک عنصر وجودی و نه وسیله ای برای رسیدن به سایر اهداف است چرا که:
- عربستان برای کسب مقام امالقرای جهان اسلام در حال رقابتی تنگاتنگ با ایران و رقیب تقریباً تازه از راه رسیده ترکیه است. سران ریاض برای کسب پیروزی در این مسیر از هیچ جنایتی من جمله حمایت از قتل و کشتار توسط گروههای تروریستی رویگردان نیستند.
- مسند نشینان قدیم و جدید ریاض برای راضی نگاه داشتن اربابان آمریکایی و شیوخ متعصب وهابی در داخل کشور خویش ناگزیر هستند تا به صورت همه جانبه و هدفمند از صدور روزافزون وهابیت تکفیری حمایت کنند.
- استفاده از گروههای تکفیری به منظور سود جستن از آنها به عنوان سپر انسانی برای روز مبادای جنگ نیابتی با ایران انقلابی و متحدانش نظیر آنچه در مورد القاعده و داعش در یمن شاهد آن هستیم دلیل دیگری برای حمایت سعودیها از تروریسم تکفیری در منطقه است.
با وجود اهمیت دلارهای نفتی و ایدئولوژی وهابی عربستان برای دوام و قوام یافتن تروریسم و گروههای تروریستی در منطقه باید گفت: این آمریکاییها و صهیونیستها هستند که بازیگردان و ریشه اصلی تروریسم در غرب آسیا هستند. و اربابان ریاض صرفاً نقش گاوهای شیردهی را بازی میکنند که مجبورند برای ادامه حیات خویش هم به واشنگتن و تلآویو و هم به مزدوران تروریست خود باج بدهند. با وجود این حقیقت نمیتوان آینده خوبی برای تروریستها و اربابانشان در منطقه متصور بود زیرا انواع گروههای تروریستی به دلیل ماهیت وابسته خود و جنایات بی حد وحصر خویش محکوم به فنا و نابودی در منطقه هستند.