ایران و پاکستان از مهمترین کشورهای اسلامیای هستند که در همسایگی هم قرار دارند. زمانی که در اوت ١٩۴٧ پاکستان به استقلال دست یافت، ایران از نخستین کشورهایی بود که آن را به رسمیت شناخت. بعد از انقلاب اسلامی در ایران نیز پاکستان نخستین کشوری بود که نظام سیاسی جدید را به رسمیت شناخت. علاوه بر این، ایران از قدرت نرم و نفوذ قابلملاحظهای در میان مردم پاکستان برخوردار است. ایرانیان نیز خاطره تاریخی بدی از پاکستان ندارند. با وجود این، طی سالهای اخیر، تنشهای سیاسی میان ایران و پاکستان تشدید شده است. عامل اصلی تنش میان این ٢ کشور ناامنیهای مرزی و فعالیت گروههای تروریستی در شرق ایران بهویژه در سیستان و بلوچستان است. در واقعه اخیر، عامل انتحاری وابسته به گروه تروریستی «جیشالعدل» به اتوبوس حامل نیروهای سپاه حمله کرد و جمعی از آنها را به شهادت رساند. این واقعه باعث تنش سیاسی میان ایران و پاکستان شد. اکنون به مرور زمان تنشهای لفظی کاهش یافته است و سران سیاسی و نظامی پاکستان وعده دادهاند در مبارزه با عوامل حمله تروریستی فوقالذکر با ایران همکاری کنند. در این شرایط، به نظر میرسد بررسی ملاحظات مشترک و موانع همگرایی ایران و پاکستان خالی از لطف نیست. مهمترین ملاحظات مشترک ایران و پاکستان عبارتاند از: نخست، ایران و پاکستان، هردو، کشورهای درحالتوسعهای هستند که برنامههای اقتصادی آنها تاکنون موفقیت چندانی نداشته است. ناامنی میتواند باعث بدتر شدن شرایط اقتصادی آنها شود و طبیعتا نه تهران و نه اسلامآباد این را نمیخواهند. دوم، هم ایران و هم پاکستان با برخی از همسایگان خود روابطی منازعهآلود دارند. البته شرایط پاکستان در این زمینه وخیمتر است و از ۴ همسایه خود، با ٢ کشور در منازعه است. بنابراین هیچیک از این ٢ کشور نمیخواهد همسایگان دشمن خود را افزایش دهد. سوم، هم ایران و هم پاکستان کشورهای پرجمعیتی هستند و میتوانند همکاری اقتصادی درخور ملاحظهای داشته باشند. هرچند تاکنون این اتفاق رخ نداده است، افزایش تنش بین آنها میتواند ظرفیتهای آن را نیز از بین ببرد. فارغ از ملاحظات مشترک بالا، عواملی نیز هستند که مانع گسترش روابط پاکستان و ایران میشوند و حتی در برخی موارد آنها را به سمت تنش سوق میدهند. مهمترینِ عوامل مذکور عبارتاند از: نخست، رویکرد مشکوک و مظنون ارتش پاکستان به گروههای افراطی مذهبی و بعضا تروریستی یکی از نگرانیهای اصلی ایران است. طی ٢ دهه اخیر، گروههای تروریستی نظیر «جندا...»، «جیشالعدل» و ... در جنوب شرقی ایران اقدامات تروریستی خود را انجام داده، سپس در پاکستان پناه گرفتهاند. هرچند در بیشتر موارد سران پاکستان اقدامات این گروهها را محکوم کردهاند، عملا اقدام چشمگیری علیه آنها انجام ندادهاند. با توجه به قدرت نیروهای امنیتی و نظامی پاکستان، ضعف آنها در برخورد با گروههای ضد ایرانی بیشتر به چشم میآید. دوم، روابط گسترده و رازآلود عربستان و پاکستان در تضاد با منافع ایران است. با توجه به تنش ایران و عربستان، بعید نیست عربستان از طریق پاکستان به دنبال ضربه زدن به امنیت ملی ما باشد. سوم، روابط مطلوب ایران و هند به همراه سکوت نسبی ایران در قبال وقایع کشمیرِ تحت کنترل هند همواره یکی از اعتراضات و انتقادات اصلی پاکستان به رویکرد سیاسی تهران بوده است. با توجه به تشدید تنشهای هند و پاکستان طی روزهای اخیر، این انتقاد آنها پررنگتر نیز شده است. در مجموع، برای گذار از این وضعیت، راهکارهای متعددی میتوان پیشنهاد کرد. نخست اینکه هم ایران و هم پاکستان باید بیش از گذشته محذوریتهای یکدیگر را در نظر داشته باشند. از یک سو، ایران نمیتواند منافع رابطه با هند را نادیده بگیرد و از سوی دیگر، پاکستان نمیتواند از منافع اقتصادی ناشی از رابطه با عربستان چشم بپوشد. در این شرایط، باید روابط دوجانبه ایران و پاکستان در گرو رابطه با طرف سوم نباشد. راهکار دوم این است که پاکستان باید به طور عملی در مبارزه با تروریسم با ایران همکاری کند و در مقابل، ایران هم در مواردی که از سمت گروههای تروریستی در سیستان و بلوچستان آسیب میبیند نباید تمام تقصیرها را متوجه پاکستان کند و در دام جدالهای لفظی بیفتد. سوم اینکه با توجه به ظرفیتهای زیاد ایران و پاکستان برای همکاری اقتصادی و نظر به اینکه هر دو کشور گزینههای بدیل زیادی ندارند، بهتر است سیاستگذاران تهران و اسلامآباد توجه بیشتری مصروف مسائل اقتصادی کنند و از بدبینیهای نظامی-امنیتی به هم بکاهند.