سوء قصد به جان مقامات سیاسی که از دیرباز در کشورهای مختلف ارتکاب مییافته است از مصادیق بارز تروریسم سیاسی است. برخی از نویسندگان از جمله پرفسور فراید لندر به سوء قصد به جان جولیوس سزار در سال 44 قبل از میلاد به عنوان یکی از قدیمیترین انواع تروریسم اشاره کردهاند.
در ایران نیز افرادی چون نادرشاه افشار و آقا محمدخان قاجار و ناصرالدین شاه قاجار ترور شده و از پای درآمدند. نادرشاه افشار و آقا محمدخان قاجار توسط افسران و خدمه خود به قتل رسیدند و ناصرالدین شاه قاجار نیز توسط میرزارضای کرمانی ترور شد.
مبدا آغاز تروریسم، مخصوصا تروریسم سیاسی سازمانیافته را در ایران به زمان اسماعیلیه به رهبری حسن صباح (که فعالیتهای آنان از سال 1090 یعنی زمان گشودن قلعه الموت در نزدیکی قزوین توسط حسن صباح آغاز شد) نسبت میدهند.
استفاده از خشونت برای نیل به اهداف سیاسی سابقه نسبتا طولانی چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی داشته و مخصوصا از سال 1357 رشد چشمگیری در انجام عملیات تروریستی (چه عملیاتی که علیه اشخاص و مکانهای خاص ارتکاب مییافتند و چه ترورهای به اصطلاح کور) مشاهده میشود، که به تعدادی از آنان اشاره میشود.
ترور رئیس شورای انقلاب (رئیس مجلس کنونی)، ترور بنیانگذار وحدت دانشگاه و حوزه (دکتر مفتح)، ترور نافرجام امام جمعه تهران (آیتالله علی خامنهای)، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران و ترور رئیس قوه قضائیه (رئیس شورای عالی قضائی) شهید مظلوم دکتر سید محمدحسین بهشتی، و تعدادی از نمایندگان ملت در مجلس شورای ملی، ترور نافرجام رئیس وقت مجلس شورای اسلامی آیتالله هاشمی رفسنجانی، ترور رئیس جمهور و نخست وزیر در هشتم شهریورماه 1360 به ترتیب محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر و ترور هفدههزار نفر از مردم عادی به جرم طرفداری از نظام و دیگر مسوولین نظام و یکی از آخرین اقدامات تروریستی در تاریخ انقلاب اسلامی حمله تروریستی 31 شهریورماه 1397 در سالگرد پاسداشت حماسه دفاع مقدس توسط معاندین و بدخواهان ملت ایران به وقوع پیوست. تروریسم مسلما باعث نقض حقوق بشر برای حیات، آزادی و امنیت شخصی است که ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن اشاره دارد.
در مقدمه اعلامیه، بیتوجهی و توهین به حقوق بشر را که منجر به ارتکاب اعمال وحشیانه و جریحهدار کردن وجدان بشریت شده است محکوم میکند. یکی از اهداف روشن اعلامیه رسیدن به دنیایی است که در آن تمامی افراد بشر از ترس و واهمه آزاد باشند. حق آزاد بودن از ترس و واهمه در مقدمه (میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مورد تاکید قرار گرفته است.
با توجه به اینکه مبنای تروریسم ایجاد ترس است این عمل با نقض میثاقهای ذکر شده ارتکاب مییابد و برخورد دوگانه نهاد و سازمانهای بینالمللی در برخورد با تروریسم و تقسیمبندی آنها از سوی اربابان زر و زور که حاصل بکارگیری در جهت حفظ منافع آنان است به تروریسم خوب و بد شده و ملتها و سازمانهایی که هماهنگی و همراهی با اربابان زر و زور ندارند همیشه قربانیان تروریسم همانند ایران بودهاند.
در مورد تاریخچۀ واژه تروریسم آنگونه که فرهنگ انگلیسی آکسفورد بیان میکند، این واژه برای اولین بار در سال 1975 میلادی برای توصیف حکومت ترس و وحشت که در فرانسه در فاصله انقلاب سالهای 94 – 1789 حاکم بود به کار رفت.
البته واژه ترور به معنی عام آن از اواخر قرن چهاردهم به کار میرفته است و نمایانگر حالت ترس و وحشت شدید بوده است. در فرهنگ انگلیسی آکسفورد به علاوه توضیح داده شده است که واژه تروریست در حدود سال 1866 توسط ویلیام فیتز پاتریک به معنی کسی که برای اشاعه نظریاتش از یک نظام وحشت و ارعاب استفاده میکند به کار رفته است.
در سطح حقوق بینالمللی اصطلاح تروریسم برای اولین بار در جریان سومین کنفرانس بینالمللی کردن حقوق جزاء در بروکسل از سال 1930 بکار رفته است.