شهید جاسم در چه سالی و در کجا به شهادت رسید؟
برادر من جاسم مظرینژاد، متولد 1فروردین1361 و روز 4بهمن1384 ساعت 9:30 صبح در بمبگذاری داخل بانک سامان کیانپارس به شهادت رسید. قرار بود آن روز آقای رئیسجمهور از تهران بیاید که گویا به این خاطر بمبگذاری میکنند. برادرم کارش را انجام میدهد و موقعی که میخواهد بیرون بیاید، بمب منفجر میشود و همان لحظه به شهادت میرسد.
شما اصالتاً اهوازی هستید، به کدام طایفه بر میگردید؟
نه، پدرم خرمشهری هستند. به طایفه فیصلی.
متوجه شدید چه کسی و با چه انگیزهای بمبگذاری کرده بود، قاتلین را به شما نشان دادند؟
نه. ما قاتلین را ندیدیم. در تلویزیون خیلی از مصاحبهها را پخش کردند، آنها اعتراف میکردند که از کدام حزب هستند، بیشتر از حزب اسرائیل بودند، میگفتند که آنجا آموزش دیدهاند و از آنجا مهمات و چیزهایی که میخواستیم برایمان میآمد. بیشتر از عربنشینهای اطراف اهواز بودند که این آموزشها را دیده بودند.
حرفشان چه بود، برای چه این کار را کردند؟
عدهای میگفتند فریب خوردیم و بعضی میگفتند به خاطر پول.
فریب خوردیم یعنی چه؟
یعنی به آنها گفته بودند اگر این کار را بکنید منفعت بزرگی به کشورمان میرسد، میتوانیم این انقلاب را از بین ببریم و انقلاب جدیدی بیاوریم. انقلابی که عدالت را انجام بدهد. در صورتی که دنبال هیچ عدالتی نبودند!
شما تا به حال به جایی شکایت کردهاید؟
نخیر، چون بنیاد شهید دنبال کارهایشان بود، ما و هیچکدام از خانوادهها شکایتی نکردیم. فقط یادم هست آخرینبار برای اینکه آنها را اعدام کنند از همه ما رضایت کامل گرفتند که ما دیگر هیچ حقی راجع به آنها نداریم و تقریباً همه خانوادههای شهدا در دادگستری آن را امضا کردند.
یعنی چه؟
دادگاه گفت که نظام خودش میخواهد اینها را اعدام کند. خانواده شهدای ترور، شاکی اینها نیستند که در آن مقطع تهدیدی علیه خانوادهها نباشد.
پدر شهید: باید بمیریم برای خاک ایران
عدهای میخواهند خوزستان را از ایران جدا کنند، نظر شما چیست؟
نخیر، خوزستان جدا بشود که چه بشود؟! مگر میشود؟! ما اصلمان ایرانی است. هزاران شهید دادیم، چقدر مجروح دادیم، ما ایرانی هستیم، باید بمیریم برای خاک ایران.
حاجآقا موقع اشغال خرمشهر شما کجا بودید؟
آن موقع خرمشهر نبودیم ما اوایل جنگ خرمشهر بودیم.
از جریان تحرکهای خلق عرب در خرمشهر خاطرتان هست؟
تازه میخواست جنگ شروع شود که از خرمشهر رفتم. اوایل جنگ بود که آمدم اهواز و بعد رفتم شوشتر. از شوشتر که برگشتم با باجناقم بنایی کار میکردم، باجناقم رفت جهاد سازندگی و من را هم برد. اوایل انقلاب، جهاد برای کسانی که خانه نداشتند، خانه میساخت.
در سال 1358 کار بنایی کساد شد. من زمان جنگ نگهبان آنجا شدم. ساعتی یکبار هواپیما میآمد و میرفت. مسلح بودم. خواستم هواپیما را بزنم، هواپیما خیلی پایین بود، خلبان را میدیدم، آمدم که بزنم نشد، بغل دستیام از ترس نشست. آن روز گذشت. دو روز بعد هواپیما از طرف رودخانه آمد که پل نادری را بزند، راکت انداخت، من آن روز ترکش خوردم و زخمی شدم.
مادر شهید: فرزندم اخلاق و رفتار خوبی داشت
موقع جنگ خانه شما کجا بود حاج خانم؟
ما شوشتر بودیم.
دختر خانم شما در شوشتر به دنیا آمده؟ متولد چه سالی هستند؟
بله. در آخر سال 1357 به دنیا آمد. زمانی که امام خمینی(ره) به ایران آمد.
اخلاق و رفتار شهید چگونه بود؟
خیلی خوب بود، خیلی اخلاق و رفتار خوبی داشت، حیف شد!
خواهر شهید: حمایت اروپا از تروریستها دامنشان را میگیرد
شما برای ارتباط با نهادهای بینالمللی تا به حال چه اقدامی انجام دادهاید؟
یکبار به همایش و نمایشگاهی در تهران که بازدید کنندگان زیادی از کشورهای خارجی داشت و پلیس اینترپل هم آمده بود، رفتیم و سه روز ادامه پیدا کرد.
سران و رؤسای کسانی که بمب میگذارند در خارج و اروپا هستند، شما چه پیغامی به کشورهای اروپایی دارید؟
کشورهای اروپایی نباید اجازه بدهند، یا باید خودشان اینها را بگیرند و محاکمه کنند و یا تحویل ایران دهند. اگر خودشان نمیتوانند دادگاهیشان کنند به ایران بفرستند. چون این حق من و امثال من است.
مثلاً این حادثه چندین بار در کشور ما اتفاق افتاده، داخل افغانستان اتفاق افتاده و داخل خیلی از کشورهای دیگر هم ممکن است اتفاق بیفتد. هر کسی به هر نحوی در این حوادث شرکت یا دستی داشته باشد، خواه کمکهای مالی یا کمکهای انسانی و یا به آنها پناه دهد، بنا نیست که بتواند تا ابد این کارها را انجام بدهد. بالاخره روزی پیش میآید که این ترور در داخل کشور خودشان و به دست همین آدمها اتفاق میافتد.
باید رئیس اصلی که الان داخل یک کشور خارجی آزادانه زندگی میکند و خیلی از حقوق را هم دارد توسط پلیس بینالملل تعقیب و دستگیر شود و به مجازات عملش برسد و اگر نمیتوانند به ایران تحویل دهند که طبق قوانین کشورمان مجازات شود و گرنه، حداقل خودشان مجازات کنند و به چنین آدمهایی پناه ندهند. شرع اسلام میگوید که ما مجازات بعضی از اعمالمان را در همین دنیا میبینیم، پس اینها باید مطمئن باشند وقتی به چنین آدمهایی پناه میدهند، روزی همین بلا به سر خودشان میآید. یک سری از بلاهای این عمل در این دنیا به سرشان میآید و بقیه مجازات مطمئناً در آن دنیا اتفاق میافتد. ما مطمئن هستیم عدالتی که خداوند انجام میدهد، اتفاق میافتد. حالا به اینکه دیر اتفاق بیفتد دلخوش نکنند. به زودی به سراغشان میآید.
یعنی منظورتان این است که حمایت از تروریستها دامن خودشان را هم میگیرد؟
صددرصد. اگر عقلانی فکر کنند دیر یا زود به سر خودشان هم میآید و دامنشان را میگیرد.
در محیطهای تحصیلی و اجتماعی، یا مثلاً عربزبانها، چقدر از این نوع حرکت و نظرها طرفداری میکنند؟ بدون اینکه در نظر بگیرید که خانواده شهید هستید.
تا آنجا که من دیدم و متوجه شدم، مردم اکثراً مخالف بودند. آنهایی هم که سوءِتفاهمی داشتند نظر و ادله درستی نداشتند، ولی 99 درصد مردم با دلیل و منطق میتوانستند این را بگویند که کار آنها کاملاً اشتباه است و از آنها طرفداری نمیکردند. میگفتند که باید مجازات شوند و این خون و خونریزیها هیچ جایگاهی ندارد.