«آفتاب مطهر»(32)

Bookroom.ir File 3945« فصل نهم »

میهمان قدسیان

تبیین مبانی فکری انقلاب اسلامی :

درباره شخصیت استاد مطهری و ویژگی های رفتاری ، اخلاقی و علمی او در طول یک ربع قرن که از شهادت او می گذرد ، بحث ها و گفتگوهایی بسیار در گرفته و کتاب ها و مقالاتی فراوان به نگارش در آمده است و آنچه در پی می آید نیز خوشه ای از یک خرمن است .

حق شناسی اقتضا می کند که این نعمت بزرگ الهی را هیچگاه فراموش نکنیم و به یاد داشته باشیم که چگونه ممکن است خدای متعال به وسیله یک انسان برکت را بر بندگانش فرو فرستد .

این که شهید مطهری در جامعه ما چه تأثیری گذاشت ، چه نقشی ایفا کرد و به دنبالش این تأثیر در جهان چه مزایایی در بر داشت ، بحثی مفصل می طلبد . این انقلاب کم نظیر ، بلکه بی نظیر ، حادثه ای اتفاقی و لحظه ای نبود که ناگهان تصادفی شود و پدیده ای شکل گیرد ، بلکه این انقلاب حرکتی بود که مقدمات بعیدش از صدر اسلام ظهور کرد و در طول پانزده سالی که نهضت حضرت امام استمرار یافت ، این نهال به دست باغبانی توانا آبیاری شد ، تا در 22 بهمن 1357 به بار نشست .

پس از آن نیز انقلاب در معرض آفت ها و آسیب های فراوانی بود که باز کسانی از آن مراقبت کردند ، تا این که محصولاتش نصیب ملت ایران و حتی جهان اسلام و دیگر ملل جهان شد . پیش از پیروزی این حرکت مقدس ، لبنانی ها و فلسطینی ها چندان امیدوار نبودند که بتوانند در برابر نیروهای جهنمی کفار و رژیم صهیونیستی غاصب عرض اندام کنند .

امام با دم مسیحایی خود این توان روحی را در میان ملت مسلمان پدید آورد و آنان را احیا کرد و به قشرهای گوناگون سرزمین های اسلامی هویت ، عزت و کرامت بخشید . با این همه اگر چه نقش رهبری انقلاب ویژه امام است ، او به تنهایی نمی توانست این کار را به انجام رساند و یاورانش نیز بسیار مؤثر بودند .

قدرت امام از حضرت علی ، حسن و حسین (ع) بالاتر نبود ، اما آن بزرگان هم به مدد نیروهای مؤمن و اصحاب فداکار توانستند بر دشمن چیره شوند . خداوند متعال مقدر فرمود یارانی نصیب امام خمینی (ره) شود که مبانی فکری انقلاب را در میان مردم زنده کنند تا زیربنای اعتقادی این نهضت را بشناسند ، باور کنند و در عمل صداقت و پاکی رهبران را ببینند و ایمان بیاورند که آنان به راستی خیرشان را می خواهند .

این درخت مبارک و این شجره طیبه نیاز به آبیاری داشت ، به تحقیق می توان گفت پس از امام خمینی (ره) هیچ کس به اندازه شهید مطهری در تقویت مبانی فکری و اعتقادی این انقلاب مؤثر نبود . (1)

درست است که زندگی او پس از انقلاب طولی نکشید ، اما زحماتی که در طول سالیان متمادی متحمل شد ، کتاب هایی که نوشت ، افکاری که به بار آورد ، مقالاتی که به نگارش در آورد و شاگردانی که پرورش داد توانست مسیر انقلاب را هموار و آن را در برابر مکاتب انحرافی و سایر آفت ها صیانت کنند .

امروز شاید سالمندان یادشان باشد ، جوان ها به یاد نمی آورند که پیش از انقلاب اسلامی جو فکری جامعه چگونه بود . در آن زمان گفته می شد جهان به دو بخش امپریالیسم (2) و سوسیالیسم (3) تقسیم می شود . جبهه امپریالیسم که آمریکا و کشورهای اروپایی مروج آن بودند ، از سوی دیگر چین ، شوروی و اقمارشان در روی آنان در خط سوسیالیسم قرار   داشتند .

دسته اول محافظه کار بودند و دلشان می خواست وضع موجود باقی بماند ، تا بتواند ملت ها را استثمار کنند ، اما دسته دوم می خواستند تحولی ایجاد کنند . آنان یک ایدئولوژی _ به تصور خودشان – مبتنی بر علم تدوین کرده بودند و تأکید داشتند اگر کسی بخواهد انقلاب کند و جلوی ستمگران ، متجاوزان و ابرقدرت ها بایستد ، تنها راهش پیروی از مکتب سوسیالیسم است .

اگر کشوری می خواست انقلابی انجام دهد و علیه وضع موجود قیام کند ، مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی ، آمریکای مرکزی و جنوبی ، باید به سوی شوروی و چین اقبال نشان می داد و به این ابرقدرت های شرقی تکیه می کرد و راه دیگری فراروی خود نمی دید . یا باید امپریالیسم و تبعیت از او را پذیرفت ، آنچنان که رژیم های دیکتاتوری و از جمله شاه ایران پذیرفته بودند ، یا باید انقلاب کرد و در این راستا پیرو محض شوروی یا چین شد .

اگر می خواستند در برابر اردوی غرب مقاومت کنند ، به سلاح ، حمایت فکری و تبلیغی نیاز داشتند که همه اینها در اردوی شرق وجود داشت . اصلاً این فکر به ذهن نمی رسید که کسی بتواند در آن واحد با این دو ابرقدرت مبارزه کند ، این خیالی خام و محال می نمود .

ایران تحت سیطره آمریکا بود و مستشارهای آمریکایی همه اعماق وجودش را زیر نظر  داشتند . دهها هزار مستشار غربی در نقاط گوناگون کشور حضور داشتند و تمام کارها با اجازه ، نظارت و برنامه ریزی آنان انجام می شد . کسانی که می خواستند از نظر فکری از زیر بار این فشار سیاسی بیرون آیند ، باید به مارکسیسم و سوسیالیسم اعتقاد می داشتند ، سوسیالیست ها تفکر خود را با روزنامه ها ، نشریات ، جزوات ، کتاب ها و بحث های ایدئولوژیک در دانشگاه ها و محافل مبارزاتی رواج می دادند .

در این فضای تیره و آلوده که استبداد داخلی تنگناهایی فراهم کرده بود، استکبار و ابرقدرت ها فشار می آوردند و اندیشه های مارکسیستی اوضاع را مشوش ساخته بودند . در این میان یک متفکر مسلمان ، یک عالم روحانی آمد ، فریاد زد ، سخنرانی کرد ، آموزش داد ، کتاب نوشت و هشدار داد که ما یک مبانی فکری و اعتقادی استوار ، پویا و پر جوش و خروش به نام اسلام و برگرفته از قرآن ، سنت و عترت نبی اکرم (ص) داریم که با اینها مخالف است ، نه امپریالیسم را می پذیرد ، نه تفکر مادی را قبول دارد و نه استبداد را تحمل می کند ، ما برتر از آنان هستیم . (4)

شهید مطهری با غواصی دقیق ، گوهرهای نابی که در جامعه ناشناخته مانده بود شکار کرد و این مرواریدها را به دست آورد . شهید مطهری اعلام داشت حاضریم ثابت کنیم فکر ما از آنان عالی تر است ، این گوی و این میدان . البته او ثابت هم کرد و ادعای خود را به اجرا در آورد و کاربردی ساخت . این کارش تقریباً بیست سال پیش از پیروزی نهضت اسلامی آغاز شد . او با یک دور اندیشی ویژه ، فهیمد ضعف کجاست و خطر از چه ناحیه ای است .

مطهری گفت اندیشه اسلامی برای اداره جامعه برنامه دارد ، موضع گیری اسلام در مسائل سیاسی و اجتماعی روشن است و این مبانی اعتقادی بسیار والاتر و بالاتر از فلسفه ماتریالیسم و ایدئولوژی مارکسیسم است .

او تأکید کرد آن مکتب های غربی و شرقی همه ناقص اند و ما باید به فرهنگ اسلامی خود بازگردیم ، خویشتن اصیل خود را زنده کنیم ، هویت مذهبی مان را قوت بخشیم و تعالیم حیات بخش قرآن و سنت را به درستی و متناسب با عصر و تشنگی نسل جوان عرضه کنیم .

آری ، او مبانی فکری نهضت را از سال ها پیش آماده کرد و جامعه مسلمان را به این حقایق توجه داد . بیان توانا ، نوشته های شیوا و رسا و درس ها و بحث های مطهری توانست چنان این اصول را به خوبی و زیبایی عرضه کند که دیگر همه مکتب ها در صحنه های مبارزاتی عقب نشینی کرده و نیروهای مذهبی حضوری پر قدرت و متکی بر تفکر اسلامی در صحنه یافتند .

این حرکت شهید مطهری موجب شد اصالت فکر اسلامی تثبیت گردد . این انقلاب برقی نبود که ناگهان بدرخشد و جامعه را عوض کند ، بلکه این تحول متکی به زمینه سازی های فکری و اعتقادی پیشینی بود که باغبان هایی چون مطهری موفق به انجامش شدند .

حال می توان اینها را به دقت بررسی و ارزیابی کرد و فهمید یک عالم دینی می تواند چه نقش برجسته ای در جامعه داشته باشد . اگر گوشش های مطهری در عرصه های گوناگون علمی ، فرهنگی ، تبلیغی ، سیاسی و آموزشی نبود و اگر او در جمع پزشکان ، مهندسان ، فرهیختگان ، دانشجویان و دیگر قشرهای جامعه آن مباحث ناب و معارف ارزشمند را مطرح نمی کرد ، تفکر اسلامی به این زودی پذیرفته نمی شد و انقلاب اسلامی به ثمر نمی رسید ، مگر این که خداوند کسان دیگری را می فرستاد .

البته خزانه لطف و رحمت الهی هیچگاه و در هیچ شرایطی خالی نیست ، ولی در این شرایط چنین مقدر شده بود که شهید مطهری آن سرچشمه را جاری کند ، تا ما از جویبارهایش استفاده کنیم و البته باید قدردان این فداکاری باشیم و از خدا بخواهیم به ما توفیق دهد از آثار با برکت آن درست بهره برداری کنیم و راهش را ادامه دهیم . (5)

«آفتاب مطهر»(۳۱)

پی نوشت ها:

1. مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) فرموده اند : انقلاب ما یک انقلابی بود که از گسترش و نفوذ اندیشه اسلامی در فکر مردم شروع شد . یعنی اگر متفکرین اسلامی در طول پانزده شانزده سال تفکر اسلامی را گسترش نداده بودند ، یقیناً این انقلاب به این شکل به وجود نمی آمد . شما دیدید که مردم با دست خالی در مقابل یک قدرت عظیمی ایستادند. این باور اسلامی بود که مردم را این طور به صحنه مبارزه می کشاند .

این باور را چه کسانی به وجود آوردند ؟ جز همان متفکران اسلامی که بیش از پانزده سال در گسترش اندیشه نوین اسلامی تلاش کردند ، که خود مرحوم مطهری از این قبیل بود . مرحوم مطهری جزء کسانی است که قبل از شروع مبارزات ، در این میدان نقش مهمی داشته است . مرحوم مطهری نه تنها در پیروزی انقلاب ، بلکه در به وجود آوردن این انقلاب نقش مؤثر داشته است . همچنین آقای مطهری در زمینه حراست از مرزهای ایدئولوژیک و خط نه شرقی و نه غربی و به خصوص التقاط زدایی از اندیشه اسلامی بی نظیر بود .

آثار استاد شهید مطهری مبنای فکری نظام اسلامی ایران است ، دیگران به مقدمات این انقلاب خیلی کمک کردند ، ولی افکار آنها در ساخت نظام جمهوری اسلامی ایران نقش آنچنانی نداشته است . آنچه که متون اسلام را بیان می کرده است . نظرات و افکار شهید مطهری بوده و ما اگر بخواهیم این نظام در ذهن مردم عمق پیدا کند و حرکات انقلابی این مردم همچنان ادامه یابد ، بایستی افکار شهید مطهری در میان مردم رواج یابد . (استاد در کلام رهبر ، گردآوری مجتبی پیرهادی ، ص 25 – 24)

2. واژه امپریالیسم در قرن بیستم میلادی برای آن دسته از کشورهای اروپایی به کار می رفت که در طول سالهای 1880 تا 1900 میلادی تسلط خود را بر سرزمین های آسیایی و آفریقایی گسترش دادند و امپراطوری به وجود آوردند و نیز بر گسترش سلطه ایالات متحده آمریکا بر آمریکای لاتین و برخی بخش های آسیای جنوب شرقی و جنوبی اطلاق می شد . اصولاً این واژه هر نوع تسلط یک کشور بر کشور دیگر را اعم از سلطه سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در بر می گیرد . (گلی زواره)

3. تعریف متداول واژه سوسیالیسم در بسیاری از فرهنگ ها عبارت است از تئوری یا سیاستی که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید ، سرمایه ، زمین ، اموال و غیره به طور کلی و اداره آنها به نفع عموم است مهمترین عنصر مشترک نظریه های سوسیالیسم تکیه بر تقدم جامعه و منافع عمومی بر فرد و منافع فردی است و از نظر تاریخی طغیانی است علیه فردگرایی و لیبرالیسم عصر جدید .

4. رسول اکرم (ص) فرموده اند : « الاسلام یعلو و لا یعلی علیه » ، اسلام برتری می یابد و چیزی بر آن رجحان نمی یابد . امام خمینی ، تحریر الوسیله ، ج 1 ، ص 48

5. سخنرانی در جمع گروهی از کادر نیروی دریایی سپاه ، 12/2/1385


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31