در روزگاری که بیش از همیشه مراکز مطالعاتی درگیر تعریف واژه تروریسم هستند و نهادهای ناظر برجهان قطعنامههای جالبتوجه درباره مبارزه با تروریسم صادر میکنند و دولتهایی مثل آمریکا از یک نبرد بیپایان با تروریسم سخن میگویند، مردم جهان بیشتر از تمام دورانها از تروریسم رنج میبرند!
یکصدهزارتن از مردم عراق از زمان اشغال کشورشان تا کنون کشته شدهاند(1)، در افغانستان هرماه تعداد زیادی از مردم قربانی جنگ و حملات تروریستی میشوند ، هر ماه پنج هزار نفر از مردم سوریه در حملات تروریستی کشته میشوند، زنان و کودکان پاکستانی در حالی که خوابند به وسیله پرندههای آهنی که از راه دور هدایت میشوند، به خاکوخون کشیده میشوند، در آفریقا مردم شاهد ویرانشدن شهرها و خانه هایشان و نظارهگر از دسترفتن عزیزانشان هستند و... .
در این جنگ نابرابر و در حالی که نیمی از مردم جهان جنگی بیرحمانه را تحمل میکنند که به بهانه تأمین رفاه و امنیت آمریکا و اروپا به راه افتاده است، کشورهای غربی، بهویژه آمریکا رسماً از کشتارغیرنظامیان و زنان و کودکان به نام مبارزه با تروریسم دفاع میکنند؛ مبارزهای که پس از حادثه یازده سپتامبر به نبرد ایدئولوژیک آمریکا برای اثبات هژمونیاش و جنگی یکهتازانه علیه ملتها تبدیل شد.
نهادهای بینالمللی مدافع صلح و امنیت جهانی نیز از تبعیت و همراهی با این نبرد ایدئولوژیک دریغ نکردند و تلخترین طنز تاریخ در مقابل دیدگان متحیّر تمام کارشناسان رقم خورد، آنجا که شورای امنیت سازمان ملل، مجوز استفاده آمریکا از زور برای اشغال عراق را سه ماه پس از اشغال این کشور صادر کرد و آتش معرکه را شعلهورتر ساخت!
در برآشفتگی افکار عمومی جهان از این جنگافروزی، آمریکا به نشانه آغاز یک حرکت بلندمدت و استراتژی میلیتاریستی، سخن از خاورمیانه بزرگ و تغییر حکومتهای منطقه به میان آورد و جهان در بهتی عمیق، بیننده گزارش لحظهبهلحظه فتوحات نظامیان آمریکایی شد و زندانی و شکنجه، زندان و شکنجهگاه رهآورد این فتوحات بود!
فرمانروایان آمریکا برای پیشبرد این نبرد ایدئولوژیک، رجزخوانی در جنگ صلیبی را به ژست سیاسی استفاده از قدرت هوشمند تغییر دادند و اینچنین شد که پرندههای آهنین برای شکار انسانها در آسمان کشورهای آسیایی و آفریقایی به پرواز در آمدند.
در این میان اما گردباد و طوفان تبلیغات، نابرابری در نظام بینالملل، تفسیربهرأی آمریکا از قوانین بینالمللی، ابهام در تعریف تروریسم، دود انفجار و شعلههای آتش ناشی از چنین جنگی را آنچنان درهم پیچیده و واقعیت را در محاق فروبرده است که گویی این سرنوشت محتوم ملتهاست که قربانیان بیدفاع سیاستهای خشن وضدانسانی آمریکا باشند.
حقیقت آن است که جهان امروز گرفتار بلیه بزرگ بیعدالتی شده است، با آن که قوانینی فربهتر از هر دوران تاریخ وجود دارد اما ساختار ناکارآمد و بهشدت تبعیضآمیز شورای امنیت سازمان ملل، نبود سازوکار پیشگیریکننده از تجاوز قدرتهای جهانی به سایرکشورها و ملتها و از همه مهمتر وارونهنمایی و دغلبازی صاحبان سلاح و دلار است که با توسل به شعارهای فریبنده و دروغ، تجاوزاتشان را مشروع جلوه میدهند، رنج این بیعدالتی را دوچندان کرده است.
سوریه و جنگ بیامانی که گروههای تروریستی، با پول، تجهیزات و آموزش آمریکایی و به نیابت از آن کشور، علیه حکومت بشار اسد به راه انداختهاند، نمونه بارز این بیعدالتی است. در حالی که هواپیماهای بدونسرنشین آمریکا، مناطق قبایلینشین پاکستان را به بهانه حضور تروریستها شخم میزنند و بیشتر به قصد کوچاندن بقایای القاعده به سوریه، شکاری جز کودکان و زنان بیپناه نمییابند، در سوریه از تروریستها برای رسیدن به قدرت پشتیبانی میکند.
نگرانی در باره منافع و حقوق رژیم تروریستی صهیونیستی، بیوقفه از جانب کشورهای غربی ادامه دارد و آمریکا خود را متعهد به حفظ امنیت این رژیم میداند؛ اما بر کشتار زنان و کودکان فلسطینی چشمپوشی میشود و وقیحانهتر اینکه، آن را سرکوب گروههای تروریستی جلوه میدهد... !
این همه جز با دخالت یک دولت قدرتمند میسر نیست، دولتی که برای خود حق وضع و تفسیر قوانین به نفع سیاستهایش، حق تجاوز یک طرفه و کشتار بیگناهان را قائل می شود. فارغ از این که مفسران و محققان چه تعریف و تفسیری از تروریسم دولتی به دست میدهند، این وضعیت یک نمونه انکارناپذیر از تروریسم دولتی است که با هیچ توجیهی نیز از آن رفعاتهام نمیشود.
پی نوشت
1. طبق برخی آمارهای منتشرشده از طرف آمریکاییها، تعداد تلفات مردم عراق از زمان اشغال این کشور توسط آمریکا، بیش از یک میلیون نفر بوده است.