جستاری در مفهوم تروریسم دولتی

Terrorism11کابینه تبهکاران!

بررسی «ترور دولتی» عصر حاضر در میان جوامع دانشگاهی تا حد زیادی مغفول مانده و دانشگاهیان تمایل دارند اصطلاح ترور، مخصوص «دوران ترور»(1)  انقلاب فرانسه یا روسیه در زمان استالین باقی بماند. ترور دولتی مفهومی است که به لحاظ نظری مغشوش است و به نظر می‌رسد بیشتر برای توصیف حوزه‌های قدیمی شورش توده‌ها و جنگ‌های همه‌جانبه سازگار است. ایده به کارگیری ترس و ترور در مقام ابزار سیاسی از مدت‌ها پیش وارد اندیشه سیاسی غرب شده است. در حالی‌که برخی از متفکرین غربی (مونتسکیو)(2) معتقد بوده‌اند استفاده از ترور عامل پستی سیاست است، اندیشمندان دیگر (هابز)(3)  ترور را روشی لازم برای استقرار نظم در میان جمعیتی بی نظم می‌دانسته‌اند.

دولت از زمانی که در مقام یک مفهوم نظری پدیدار شد، به استفاده از زور و خشونت مقید بوده است. در تعریف معروف «وبستر»، دولت عبارت است از: «جامعه‌ای انسانی که با موفقیت، انحصار استفاده مشروع از زور فیزیکی را در درون قلمرو خود ادعا می‌کند.» دولت را در مقام تنها گروهی که در استفاده از زور مشروعیت دارد مفهوم‌سازی کرده‌اند. بنابراین به نظر می‌رسد ترکیب واژه‌های «دولت» و «ترور» را  شعور عمومی نپذیرد، زیرا ترور عموماً برای توصیف خشونتی به کار می‌رود که ذاتاً «نامشروع» باشد. برای اثبات این تز، از تعریف معمول ترور استفاده می‌کنند که عبارت است از: «ترسی که توسط تهدیدها به طور عامدانه بر مردم بی‌گناه وارد می‌شود تا رفتار دیگران را تغییر دهد. این عقیده که دولت نه تنها در استفاده از زور مشروعیت دارد بلکه استفاده از زور معرف دولت است، هنوز در بین مردم رواج دارد.» از منظر سیاست‌گذاران، «دولت شکست خورده» دولتی است که در آن، «حکومت بر قلمرو خود کنترل مؤثر ندارد، بخش عمده‌ای از جمعیتش آن را مشروع در نظر نمی‌گیرند، امنیت داخلی یا خدمات عمومی اساسی را برای شهروندانش تأمین نمی‌کند و انحصار استفاده از زور را در اختیار ندارد.» بنابراین نامشروع دانستن استفاده دولت از زور کار مشکلی است، و احتمالاً با ادعاهای اصول‌گرایانه و قضاوت‌های ارزشی پاسخ داده می‌شود.

با نگاهی به نظریه‌های کلاسیک و معاصر دولت، معلوم خواهد شد که مفهوم ترور دولتی به لحاظ نظری غیر منسجم است و تنها راه‌گشای بررسی‌های اکتشافی درباره زمان و مکان وقوع ترور دولتی است. این نظریه‌ها نشان می‌دهند که ترور و دولت، مفاهیم مخالف با هم نیستند اما هنگامی که به هم ملحق می‌شوند، نمی‌توانند پژوهش‌گر را به نتیجه نظری یا تحلیلی خاص رهنمون کنند. ترور سلاحی است که بیشتر دولت‌ها در مقاطعی از تاریخ خود از آن استفاده کرده‌اند. بنابر این خیلی سخت می‌توان استدلال کرد، استفاده یک دولت از خشونت برای بقای خود در چه مواقعی مشروع و در کدام مواقع نامشروع است. در مواقع بحران و چالش، یک دولت می‌تواند ادعا کند تنها راه برای محافظت از خود، استفاده از ترور برای سرکوب دشمن است. بنابراین مفهوم ترور دولتی به لحاظ نظری مغشوش است؛ زیرا پژوهش‌گر ممکن است دولت را عامل خودمختاری در نظر بگیرد که وقتی تأسیس شد، طبیعتاً تلاش خواهد کرد خود را بدون توجه به هزینه‌های احتمالی حفظ کند. بنابراین در مواجهه با شورش از پایین، دولت می‌پندارد برای حفظ خود لازم است از روش‌های تروریستی استفاده کند.

پی نوشت

Melayna Lamb

1. پس از اعدام لويى شانزدهم در 21ژانويه1793م، درگيري‏هاي داخلي در فرانسه ايجاد شد و اختلافات شديدي ميان وارثان حكومت شكل گرفت. در نهايت، پس از حمله سازمان‌يافته افراطيون، نمايندگان مخالف، دستگير يا متواري شدند و از اول ژوئن 1793م، قدرت به طور مطلق در اختيار رهبر تندروها به نام ماكسيميليان روبْسْپِير قرار گرفت. به دنبال آن يك كميته نجات ملي كه روبسپير در رأس آن قرار داشت زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حكومت كميته نجات ملي، كه بيش از يك‌سال به طول انجاميد، يكي از خون‏بارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است. در دوران حكومت كميته نجات ملي در فرانسه، در حدود سيصد هزار نفر بازداشت و حداقل 17 هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاكمه و مجازات در اين دوران تغيير يافت و دادگاه‏هاي انقلابي، ديگر الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجام‏خواهي از ميان رفت و احكام دادگاه‏ها، قطعي و لازم‌الاجرا شد. دادگاه‏هاي پاريس در طول يك ماه، 1300 حكم اعدام صادر كردند و دستگاه‏هاي گيوتين در چند نقطه شهر، هر روز به طور متوسط سر چهل نفر را از تن جدا مي‏كردند. در دوران حكومت ترور در فرانسه، شورش ايالت‏ها نيز با خشونت و بي‏رحمي بسيار، سركوب گرديد و سر هزاران نفر زير گيوتين رفت. اما اين حكومت دوام زيادي نداشت و پس از يك‌سال‌واندي به دنبال قيام عليه روبْسپير و اعدام او در 27 ژوئيه، دوران حكومت ترور پايان يافت. در نهايت، مردم پاريس در شب بيست و هشتم ژوئيه 1794م پايان حكومت وحشت را جشن گرفتند و زندانيانِ در بندِ كميته نجات ملي فرانسه را آزاد ساختند.

2. شارل‌لوئی‌دوسکوندا (Charles-Louis de Secondat)‏ یا بارون‌دومونتسکیو (Baron de Montesquieu)‏ (1689 تا ۱۷۵۵)؛ می‌توان مونتسکیو را یکی از سه متفکر سیاسی فرانسه در عصر روشنگری دانست که اندیشه‌های آنان بر انقلاب کبیر فرانسه تاثیر ژرفی گذاشت.

3. توماس هابْز (Thomas Hobbes)‏ (۱۵۸۸ تا ۱۶۷۹)؛ یکی از فیلسوفان سیاسی برجسته انگلستان بود که بیشتر به سبب کارهایش در فلسفه سیاسی و کتاب لِوایِتان (Leviathan)‏ شهرت دارد. این کتاب در سال ۱۶۵۱ نوشته شده و بنیان بسیاری از نظریه‌های قرارداد اجتماعی را در فلسفه سیاسی به وجود آورده است.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31