جریانات تروریستی در سیستان‌وبلوچستان به جان هم افتاده‌اند

Motaahar11

تروریسم با ابعاد چند گانه آن از جمله مفاهیمی است که اذهان عمومی را در دنیای ما به طرز قابل توجهی به خود مشغول ساخته است. حال اگر گزاره تکفیر - سلفی را به عنوان یک پسوند به واژه تروریسم بیافزاییم جلوه هایی با نمای ترس به سبب اقدامات غیرانسانی را نیز القاء می‌کند. از حیث رویکردی تروریست‌های تکفیری با اقیلم جغرافیایی در بلاد اسلامی تعریف می گردند و این بدان معنا است که نیروهای گریز از مرکز در مناطقی از جغرافیای ایران مانند سیستان و بلوچستان نیز تلاش کرده‌اند با وام گرفتن هایِ فکری از جریانات موسوم به تکفیری – سلفی در جهت آشوب سازی در مناطق مذکور وارد عمل شوند و به سمت فعالیت های خرابکارانه سوق پیدا کنند. با این حال نباید فراموش کرد که از آنجایی که مهمترین نیاز سیستان و بلوچستان، امنیت و فضاي به دور از تنش و آشوب است، ناامنی و بی ثبات سازی امنیتی موقعیت خوبی را برای جولان این گروهک ها فراهم خواهد کرد. پس ملتهب سازی فضای اجتماعی جامعه در سیستان و بلوچستان بسترهای حیاتی برای بقاء تروریست ها تشکیل خواهد داد. موضوعی که خود تروریست ها با جدیت به دنبال خلق آن هستند.

واقعیت امر این است که جریانات در حال فعالیت در این مناطق که با نام هایی چون جندالله که بعدها به دلیل نابودی آن و انشعاب آن به گروهک هایی با نام جیش العدل و گروه جیش النصر به حیات تروریستی شان ادامه دادند با ذکر دلایل خود ساخته، علت مبادرت ورزیدنشان به تحرکات تروریستی و انجام اعمال انتحاری – تروریستی، دفاع از حقوق اهل سنت در سیستان و بلوچستان عنوان می کنند. این در حالی است که علمای اهل سنت و زعمای بلوچستان با برائت جویی از آنها، همواره به محکوم سازی اقدامات تروریستی آنها که با استناد به بهانه واهی شکل گرفته است، پرداخته اند.  

یکی از مواردی که در این راستا از اهمیت بالایی برخوردار است و قابیلت تحلیل دارد تعارضات و منازعات ایده ای – فکری – عملی میان جریانات تروریستی در این مناطق است که علیرغم همسانی‌ها ایدئولوژیکی که ظاهر شکل گیری آنها را تشکیل می دهد، قرار گیری آنها در مقابل هم در قرینه یکدیگر در نزاعی بی پایان و غیر قابل وصف است که موضوع قدرت و حرص تمتعی از قدرت برای سازمان تروریستی شان شاکله اصلی آن است. در واقع تلاش های دو سویه در جهت مُحق نشان دادن گروهک خود و به تبع آن تخریب دیگری، معرفی گروهک خود به عنوان نماینده تام و تمام ادعاهای واهی حقوق اهل سنت و از بین بردن منابع مربوط به هرکدام از طرفین از سوی گروه دیگر برای فراهم سازی بسترهای یکه تازی ها تروریستی در مناطق مورد نظر، هدفی است که بشدت از سوی طرفین دنبال می شود. به عبارت دیگر با توجه به ادعاهای مطروحه از سوی این گروهک ها که مدعی تلاش برای احقاق حقوق اهل تسنن بلوچستان هستند و در این مسیر هدف مشترکی دارند اما واقعیت نشان داده است که آنها حتی حاضر به پذیرش دیگری نیستند و از این رو همواره تلاش می کند با تضعیف دیگری بسترهای نابودی و انحلال آن را فراهم کنند. به نوعی که اگرچه در ظاهر گفتمان مذهب و جزئیات وابسته به آن را مبدأ و مقصد اقدامات تروریستی خود عنوان می کنند اما در عمل نشان داده اند که منافع فردی - گروهی اولویت اولیه اقدامات مزدورانه و تروریستی آنها است که به عاملی مهم برای حرکت آنها به سمت و سوی سیاست حذف یکدیگر تبدیل شده است.

اگر چه جریانات تروریستیِ خشونت طلب و تندرو در سیستان و بلوچستان با نیت فعال کردن خطوط گسلی قومی - مذهبی درصدد رسیدن به اهداف و برنامه های دیکته شده اربابانشان در جهت ناامن سازی کشور هستند اما نباید فراموش کرد که در این زمینه، هم با خطاهای محاسباتی از جمله عدم همراهی عمومی - مردمی و نخبگان بلوچ و اهل سنت همراه شده اند. از سوی دیگر نیز موضوع رقابت ها و تلاش های تروریست ها برای حذف یکدیگر و تحمیل اراده خود به طرف دیگر را نیز نادیده گرفته بوده اند که چالشی بس جدی برای آینده تاریکشان محسوب می شود. در واقع آنچه اکنون تا اندازه ای در حال آشکار شدن است وجود تنش هایی است که میان این گروهک ها بروز پیدا کرده است و روز به روز نیز در حال تشدید شدن است مانند آنچه که این سال ها ما در میان احزاب شبه کُردِ کومله و دموکرات مشاهده کرده ایم. و این بدان معنا خواهد بود که برای هر کدام از این گروهک ها در چنین شرایطی حفظ خود در برابر حذف و تسویه دیگری مبنایی اولویت گذاری شده محسوب می گردد؛ که در حال حاضر این شرایط مبتنی بر  قاعده حذف - تسویه در میان جریانات تروریستی موجود در سیستان و بلوچستان قابل مشاهده است.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31