جبهۀ مقاومت؛ سرایندۀ شاه‌بیت ادبیات بین‌المللی حلب

Kahlakigholamreza

حلب «آزاد شد» تا آرام‌آرام به شاه‌بیت ادبیات عرصه بین‌المللی تبدیل شود. خیلی از تحولات این روزهای عرصه بین‌المللی از سرخطی شروع می‌شود که قرار بود تروریست‌ها و تروریست‌پرورها، صحنه‌گردان آن باشند، اما گویا سررشتۀ امور از دستان جبهه غربی، ترکی‌عربی خارج‌شده و به‌طور مشخص، این حلب و صاحبان اصلی آن هستند که آن‌ها را از پیش به خود می‌خوانند. صحنه «جنگ متحرک» و «نامتقارن» تروریستی در سوریه، با آزادسازی حلب، به‌صورت کنترل نشده‌ای به سمت صاحبان بحران سر کج کرده است. در آمریکا، سوریه به کابوس «آقای تغییر» تبدیل‌شده است و سیاست‌های باراک، آماج انتقادهای شدید خودی و بیگانه شده تا اوباما، این دم آخر نتواند آسوده باشد؛ شکست اوباما کار را به‌جایی رسانده که ترامپ را متقاعد کرده باید به متحدان جبهه مقاومت در سوریه برای حل‌وفصل بحران در این کشور دل‌خوش کند؛ این روزها، آمریکایی که روزی گفته می‌شد، پشت  اتحاد جماهیر شوروی را به خاک مالیده است، به‌جایی رسیده که نهادهای امنیتی آن، نگران نقش تعیین‌کننده روسیه در آینده سیاسی و انتخاباتی خود هستند و اوباما از این سخن می‌گوید که دوستی امروز ترامپ با فدراسیون روسیه، تن ریگان را در قبر می‌لرزاند. آیا غیرازاین است که پوتین در میدان سوریه و امروز با پیروزی در حلب، خود را بازشناخته است؟ آیا بدون نقش میدانی جمهوری اسلامی ایران و «خون شهدای مدافع حرم»، امروز حلب به کابوس تروریست‌ها و حامیان آن‌ها و شهدِ شیرین به کام مردم سوریه تبدیل می‌شد؟ پاسخ روشن است. حلب کاری کرده که غرب مجبور است، نقاب از صورت برگیرد و عریان به دفاع از قاتلان کودکان شهیدی چون «عبدالله عیسی» بپردازد و در شورای امنیت، نماینده آمریکا، «سامانتا پاور»، برای حفاظت از تروریست‌ها یقه بدرد، اما درنهایت، این روسیه است که در هماهنگی با ایران، پیش‌نویس طرح خود را به شورای امنیت دیکته می‌کند. آری این دست آوردِ موفقیت‌هایی است که جبهه مقاومت و متحد آن روسیه، به «همزادان تروریست‌ها» دیکته کرده است. یک روز آمریکا در خاورمیانه به دنبال «تئوری صلح دموکراتیک» و با خیال اینکه نظام‌های لیبرال دموکراسی با یکدیگر هرگز نمی‌جنگند، رؤیای خاورمیانه بزرگ را در سر می‌پروراند که نتیجه آن نه‌تنها «خاورمیانه صلح» نشد که «خاورمیانه جنگ»، شد دست‌پخت آمریکایی برای عرصه بین‌الملل؛ «آمریکا بذر بحران کاشت و عرصه بین‌الملل، جنگ درو کرد». اما آمریکا دراین‌بین کلاه بزرگی سرش رفت؛ حنای واشنگتن دیگر برای مردم در عرصه بین‌الملل رنگ ندارد؛ چرا؟ چون فراموش نکنیم که آمریکا در سوریه دم از «طرح ب» می‌زد. طرحی که نگارنده خیلی پیش‌تر نوشته بود، «طرحی ورشکسته به نام ب».

ترکیه، برای حمایت از تروریست‌ها در سوریه و عراق، هیچ‌چیز کم نگذاشته است. شاید بهتر است ترکیه را این‌گونه خطاب کنیم؛ «اتوبان دوبانده برای تروریست‌ها». نقش ترکیه به‌عنوان «بازیگر بد» در بحران سوریه تا به آنجا پررنگ بود که تحلیلگران، یکی از نتایج اصلی  آزادسازی حلب را قطع مسیر حیاتی مرز تروریست‌ها با ترکیه دانسته‌اند. به دنبال آزادسازی حلب، ترک‌ها سراسیمه «تور برداشته و کوسه‌ماهی‌های تروریست» خود را گرفتند و برای بازسازی آن‌ها  با جذب تروریست‌های اخراجی حلب بانام «هیئت اسلامی سوریه»‌ در استان ادلب، برای عملیات متجاوزانه «سپر فرات» در سوریه، نیروی انسانی جمع‌آوری کردند. اما غافل از اینکه «جنگ متحرک» تروریستی، مرز نمی‌شناسد و « بذر باد را تقدیری جز، جوانه‌های طوفان نیست». ترکیه است و صنعت توریسمش، اما از این کشور هرروز صدای انفجار و شلیک تروریستی بلند است. یکی نیست به اردوغان بگوید، اگر می‌خواهی در کانون توجه بین‌المللی باشی، دسته کم مانند ایران باش؛ قبلاً فرانسه دیده است، دست‌دان با ترورست ها چه عاقبتی دارد. «اگر تروریست‌هایی مانند منافقین را به آغوش بگیری، هم‌بستر مرگ خواهی شد». اما ایران امنیت دارد، چون تکلیفش را با خود و تروریست‌ها مشخص کرده است. از سوی دیگر، اردوغان تلاش کرد تا با متحد این روزهای ایران، یعنی روسیه، «تنش‌زدایی» کند. اما کام اردوغان تلخ شد و همان نیروی امنیتی که پس از کودتا به بازسازی آن اقدام کرده بود، با رخنه تروریست‌ها، کار دست او داد و سفیر روسیه در ترکیه را ترور کرد. اردوغان که در غرب تنها مانده و حتی نتوانسته دشمنش، فتح‌الله گولن را از آمریکا برای تصفیه قدرت باز پس بگیرد و این روزها مجبور است به‌جای اتحادیه اروپا به جایگزین‌هایی نظیر سازمان همکاری شانگهای بی اندیشد، به‌یک‌باره مزد همراهی با تروریست‌ها را می‌گیرد. شورای فدراسیون روسیه، واکنش تندی در برابر ترور سفیر روسیه در ترکیه نشان داده و مسئولیت را متوجه آنکارا می‌داند. البته این ترور، شاید مانند «ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند»، جرقه جنگ جهانی را  شعله‌ور نکند، اما برای ترکیه قطعاً دردسرساز خواهد شد و شاید او مجبور شود به پوتین در میدان روسیه، باج‌هایی بدهد.   

اما وضع بانک عربی تروریست‌ها هم خوب نیست؛ جبهه عربی حامی تروریسم جهانی، نه‌تنها در حلب بازی را باخته، بلکه در میدان سیاست نیز «کیش‌ومات» شده است. در لبنان، ریاض، بار دیگر بازی را  به حزب‌الله واگذار کرده است. الاخبار در گزارشی به سلسله شکست‌های سیاسی سعد الحریری و محور منطقه‌ای حامی او یعنی عربستان سعودی اشاره کرد و با تأکید بر این‌که دولت او، «یک‌سوم» وزارتخانه‌های تعیین‌کننده را در اختیار ندارد، با اشاره به تأثیرگذاری مستقیم تحولات سوریه بر تحولات داخلی لبنان، دولت الحریری را «دولت حلب» توصیف کرد. الاخبار نوشت: تظاهر  سعد الحریری به گریه برای حلب پس از اعلام ترکیب کابینه‌اش، چیزی نبود جز وجه دیگری از شکست او و جریان 14 مارس. آری، جبهه عربی، پس‌ازآنکه پول هنگفتی صرف کرد، نه‌تنها جانوران خون‌خوار خود را در حلب در قاموس شکست‌خورده می‌بیند و مجبور است آن‌ها را فراری دهد و در مقابل چشمانش، شیعیان را آزادشده از بند تروریست‌ها ببیند، بلکه بازی سیاست را دورتر به حلب می‌بازد.     

از همین رو است که نگارنده می‌نویسد: جبهه مقاومت؛ سراینده شاه‌بیت ادبیات بین‌المللی حلب.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31