داعش، گروه تروریستی است که در گستره وسیعی از عرصه بینالملل، اهداف خود را نشانه گرفته است. این گروه تروریستی، اما در ایران سهم بسیار اندکی داشته که حتی میتوان از «سهم هیچ داعش در ایران» سخن گفت. این سهم هیچ، ذهن برخی از مردم، مخصوصاً جوانان را به خود مشغول کرده است. سوال اینجا است که چرا سهم داعش از انجام عملیات در ایران، تقریباً هیچ است؟ برای پاسخ گفتن به این مسئله، از دو منطق «هزینهفایده» و «بازدارندگی» استفاده میکنیم.
اگر رویکردی «واقعگرایانه» به بازیگران عرصه بینالمللی داشته باشیم، میتوانیم، رفتارهای آنان را مبتنی بر «کنش محاسبهگر» برآمده از برآوردهای «هزینهفایده گرایانه» تحلیل کنیم. بر این اساس، بازیگران در عرصه بینالملل، کنشی انجام نمیدهند، مگر اینکه در پس آن، محاسبههای سود زیان حاصل از آن نهفته باشد. بنابراین، از این منظر، یک بازیگر، برآورد میکند که فلان رفتار و اقدامش، چه منافع و زیانهای احتمالی برای آن میتواند به دنبال داشته باشد. حال این بی عملی تروریستهای داعش در ایران، میتواند به معنای «معامله بزرگ امنیتی» میان دو طرف باشد؟ بر اساس منطق هزینه فایده گرایانه، این همدستی احتمالی، چگونه منافعی برای جمهوری اسلامی ایران میتواند داشته باشد؟ آیا داعش و جمهوری اسلامی ایران، منافع مشترکی با یکدیگر دارند؟ آیا از منظر هزینهفایده گرایانه، داعش برای جمهوری اسلامی ایران، تهدید است یا فرصت؟ تروریستهای داعش در سوریه و عراق، متحدان ایران را به چالش فراخواندهاند. در سوریه و عراق، جمهوری اسلامی ایران در برابر تروریستهای داعش، علاوه بر نیروی انسانی، از حیث عملیاتی نیز ناگزیر به هزینه دادن است. میتوان در منطقه غرب آسیا اینگونه تحلیل کرد که مهمترین دشمن ایران، بعد از اسرائیل، داعش است. از سوی دیگر، داعش نشان داده که بازیگری است که «قاعده بازی» را رعایت نمیکند؛ این یعنی اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که داعش، پس از فراغت از سوریه و عراق، معطوف به ایران نشود. ازاینرو، با عنایت به اینکه ماجراجویی تروریستی داعش در سوریه و عراق برای جمهوری اسلامی ایران بسیار گران تمامشده است، نمیتوان گفت ایران با این تروریستها برای امنیت خود و عدم انجام عملیات در ایران، به توافقی بزرگ دستیافته است. اما اگر یک معامله بزرگ امنیتی برای مصون ماندن جمهوری اسلامی ایران در برابر اقدامات تروریستی داعش در بین نیست، پس چرا ایران از اقدامات تروریستی داعش در امان است؟ برای پاسخ به آن دسته از مخصوصاً جوانان، که در ذهن آنها این بیعملی تروریستی داعش در ایران مسئله شده است، بهترین منطق، بازدارندگی است.
از منظر نویسنده، بازدارندگی در کنار مفهوم دیگری با عنوان «وادارندگی» مطرح است. منظور از بازدارندگی، واداشتن تروریستهای داعش به دو نوع کنش است: نخست؛ «کنش بازنگرانه» که به معنای واداشتن تروریستها بهصرف نظر از عمل تروریستی است؛ زیرا بهواسطه یک سری ویژگیهای خاص امنیتی، کنش تروریستی برای داعش، هزینهبردار و دشوار است. دیگر اینکه؛ «اشتباهِ شکست فرجام» به معنای واداشتن تروریستها بهواسطه وجود یک سری ویژگیهای خاص امنیتی، به انجام کنش تروریستی بدون نتیجه است.
آنچه تروریستهای داعش را در انجام مأموریتهای خود در ایران ناموفق کرده است، سه عامل کلیدی است. «سیکل زمانی امنیت»، «امنیتِ مرکزمردم» و «امنیت پیرامونی».
سیکل زمانی امنیت
جمهوری اسلامی ایران، سیکل زمانی خود برای حصول به امنیت پایدار را سپری کرده است. ایران اسلامی، تجربه ترورهای مکرر «مجاهدینِ منافق» را از سر گذرانده و اکنون باوجود 17000 شهید ترور، خوب میداند که چگونه امنیت خود را تأمین کند. جمهوری اسلامی ایران، بر تروریستها بهواسطه سپری کردن سیکل امنیتی تاریخی خود، «اشراف اطلاعاتی و امنیتی» دارد. این در حالی است که کشورهای همسایه ایران، اروپا و حتی آمریکا، سیکل زمانی امنیت خود را سپری نکرده و هنوز هم در مسیر تجربه کردن قرار دارند. ایران اسلامی، اکنون بهواسطه سپری شدن سیکل امنیتی کامل خویش، به بلوغ امنیتی رسیده است؛ همین عامل یا کنش تروریستی برای تروریستهای داعش را هزینهبر و دشوار کرده است، و یا اینکه، به دنبال هر عملیاتی، با کشف اشتباهات تروریستها، آنان را ناکام میگذارد.
امنیتِ مرکزمردم
در ایران، تنها با یک سیستم امنیتی مرکز محور روبهرو نیستید، بلکه محوریت امنیتی در ایران، بر مردم متمرکز است که وفاداری آنها به مرکز است. شاید خیلی از مردم در ایران اسلامی به سیستم انتقاداتی داشته باشند، لیکن به جهت «بقای سیستم ایمن» به مرکزیت وفادار هستند. این تمایل به بقای امنیت، میتواند در چارچوب امنیت ارزشی، اقتصادی، فرهنگی و غیره تعریف گردد. ازاینرو، سیستم امنیتی در ایران مبتنی بر اطلاعات، اخبار و کنش مردمی است که برای امنیت خود به مرکز وفادار بوده و امنیت در ایران تنها قائم به سیستم امنیتی خاص نیست. مردم در جمهوری اسلامی ایران، هرگونه کنش مرموز و بر هم زننده امنیت را خود به «سیستمهای مدافع» منتقل میکنند و نیاز نیست تا سیستم با صرف هزینه بسیار، تهدیدها را شناسایی کند. البته، سیستم خود نیز برای ایمنی خویش و مردم میکوشد، اما اطمینان دارد در مواقع «کنش تهدید»، مردم اصلاحکننده و اعلامکننده خطر باشند. داعش بهواسطه وجود چنین سیستمی، یا قادر به عملیات در ایران نیست و یا اینکه در صورت آغاز کنش تروریستی، خیلی زود این کنش، ناتمام خاتمه مییابد.
امنیتِ پیرامونی
جمهوری اسلامی ایران، در محیط پیرامونی خویش فعال است و حریم امنیتی گستردهای را برای محافظت در برابر عملیات تروریستی، برای خود، فراهم کرده است. درواقع، ایران اسلامی این تاکتیک یک مربی موفق فوتبال را به اجرا درآورده است.« وقتی میخواهی با برد بازی را خاتمه دهی، بهترین دفاع حمله است». جمهوری اسلامی ایران، خوب میداند که نباید بگذارد تا با داعش در مرزهای خود به مبارزه بپردازد و ازاینرو با صرف هزینه در خارج از مرزهای خود، تروریستها را واداشته یا از انجام عملیات صرفنظر کنند و یا اینکه بهمحض آغاز کنش تروریستی، موردحمله قرار گیرند. این استراتژی، تروریستهای داعش را در سوریه و عراق زمینگیر کرده است و آنها را واداشته تا کمتر، معطوف به مرزهای ایران اسلامی شوند. اینچنین کنشهای ضد تروریستی جمهوری اسلامی ایران، باعث شده است تا سهم داعش از عملیات در ایران، تقریباً هیچ باشد.