تروریسم در پاکستان: تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر زنان و کودکان

540613210

 

به نظر من، تروریسم به استفاده حساب شده از خشونت، ترس و ارعاب توسط بازیگران دولتی یا غیردولتی برای تحت تأثیر قرار دادن دولت‌ها یا جمعیت‌ها، با اهداف سیاسی، ایدئولوژیک یا مذهبی اشاره دارد. این پدیده عمداً غیرنظامیان را هدف می‌گیرد تا تأثیرات روانی، اجتماعی یا سیاسی خود را تشدید کند.

تأثیر تروریسم بر زنان و کودکان بسیار قابل توجه است. اگرچه تروریسم جوامع را در سطوح مختلف تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما شدیدترین و ماندگارترین پیامدهای آن متوجه زنان و کودکان می‌شود؛ کسانی که اغلب از حمایت کمتر، منابع محدودتر و قرارگیری بیشتری در معرض آسیب‌های روانی رنج می‌برند. تجربیات آنان نشان می‌دهد که تروریسم تنها یک تهدید امنیتی نیست، بلکه یک بحران انسانی، روانی و اقتصادی-اجتماعی نیز هست.

برخی از بارزترین نمونه‌های کشته شدن زنان و کودکان توسط تروریسم را می‌توان در فلسطین و غزه، به‌ویژه از هفتم اکتبر به بعد مشاهده کرد. به گزارش وزارت بهداشت غزه، ۵۸۵۷۳ فلسطینی کشته شده‌اند که از این میان ۱۷۹۲۱ کودک و ۹۴۹۷ زن هستند. این آمار را وزارت بهداشت غزه اعلام کرده است. از سوی دیگر، به گزارش یونیسف تا آوریل ۲۰۲۵، مرگ ۵۲۴۱۸ فلسطینی از جمله ۱۶۲۷۸ کودک گزارش شده است. بر اساس برآوردهای سازمان زنان ملل متحد، از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون بیش از ۲۸۰۰۰ زن و دختر در غزه کشته شده‌اند. همچنین گزارش‌های یونیسف تا ژوئن ۲۰۲۵ از کشته شدن ۱۷۱۲۱ کودک و ۱۰۳۲۸ زن حکایت دارد. این عدد بسیار بزرگی است. در کنار سایر مردم، به‌ویژه زنان و کودکان، هدف حملات تروریستی صهیونیست‌ها قرار گرفته‌اند.

در مورد پاکستان نیز نمونه‌های متعددی وجود دارد. در سال ۲۰۰۹، یک انفجار بمب در یک مرکز خرید زنانه در محلی معروف به "مینا بازار" در پیشاور رخ داد که بسیاری از جمله شمار زیادی زن و کودک را به کشتن داد. یکی از مهمترین حملات تروریستی علیه کودکان، در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۴ اتفاق افتاد. در این حمله، شش تروریست وارد مدرسه عمومی ارتش در پیشاور شدند و در مجموع ۱۴۰ تا ۱۵۰ نفر را کشتند که از این تعداد، ۱۳۲ نفر کودک دانش‌آموز بودند. این رقم بسیار بزرگی بود. نمونه‌های متعدد دیگری نیز از هدف قرار گرفتن زنان و کودکان در عراق، افغانستان، چندین کشور آفریقایی، یمن، سوریه و بسیاری نقاط دیگر وجود دارد.

با نگاهی به تاریخ تروریسم در پاکستان می‌توان دریافت که پیش از سال ۱۹۷۹، این اصطلاح در ادبیات سیاسی پاکستان به کار نمی‌رفت. اما از سال ۱۹۷۹ – منظور من تهاجم شوروی به افغانستان است – تا سال ۱۹۸۹، اثرات سرریز جنگ افغانستان، شبه‌نظامی‌گری، ایدئولوژی افراطی و سلاح‌های سنگین را به پاکستان آورد.

در طول دهه ۱۹۹۰، گروه‌های فرقه‌ای خشونت را در سراسر کشور، از جمله پنجاب، خیبرپختونخوا، سند، بلوچستان و حتی کشمیر و گلگت‌بلتستان تشدید کردند. از سال ۲۰۰۱، پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، تا سال ۲۰۰۷، گروه‌های تروریستی جدیدی در پاکستان ظهور کردند و حملات انتحاری را آغاز نمودند. این امر موجب شد حملات تروریستی در پاکستان، به‌ویژه پس از سال ۲۰۰۴، ۳۰۰ درصد افزایش یابد.

دوره بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ را می‌توان اوج تروریسم و شورش در پاکستان دانست. در این دوره، بیش از ۵۰٬۰۰۰ نفر در پاکستان کشته شدند که سهم زنان و کودکان حدود ۳۵ درصد از کل تلفات  عددی بسیار بزرگ بود.

از سال ۲۰۱۴ به بعد، شاهد حمله به مدرسه عمومی ارتش بودیم که پیشتر ذکر شد. در این حمله دست‌کم ۱۳۲ کودک کشته شدند و این حادثه به بزرگترین حمله به کودکان در تاریخ پاکستان تبدیل شد.

 

از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰، این دوره پنج‌ساله را می‌توان کاهش خشونت در پاکستان در نظر گرفت. خشونت حدود ۷۰٪ کاهش یافت و این روند در برخی مناطق تداوم پیدا کرد. اما از سال ۲۰۲۰ تاکنون، شاهد افزایش چشمگیر تروریسم در پاکستان بوده‌ایم، به‌ویژه پس از ظهور مجدد طالبان در کابل و بازپس‌گیری قدرت در افغانستان. برخی از گروه‌های تروریستی در پاکستان مجدداً فعال شده‌اند و در برخی موارد، ۴۰ تا ۶۰ درصد افزایش در فعالیت‌های تروریستی در مناطق مختلف، به‌ویژه در خیبرپختونخوا و بلوچستان گزارش شده است.

در مورد تأثیرات مستقیم بر زنان می‌توان به این موارد اشاره کرد: برای مثال، حملات به مدارس دخترانه منجر به آسیب دیدن بیش از ۱۰۰۰ مدرسه در فاصله سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ و در نهایت تعطیلی آن‌ها شد. به طور مشابه، معلمان زن در جریان این فعالیت‌های تروریستی هدف قرار گرفتند؛ بیش از ۱۵۰ مربی زن تهدید، مورد حمله واقع و یا کشته شدند. همچنین شاهد اجبار زنان و کودکان، به‌ویژه زنان، به همکاری بوده‌ایم. گزارش‌های زیادی از استفاده از زنان برای ارائه خانه‌های امن و پشتیبانی لجستیکی وجود دارد و تعداد بسیار زیادی از زنان مجبور به همکاری با تروریست‌ها شدند. همچنین، حدود ۱۲٪ از کل تلفات غیرنظامیان در اوج تروریسم را زنان تشکیل می‌دادند.

تأثیرات غیرمستقیم متفاوت هستند. ما شاهد محرومیت از تحصیل در مناطق درگیر نزاع در پاکستان هستیم؛ ثبت‌نام دختران در سیستم مدرسه ۳۲ تا ۵۰ درصد کاهش یافت. تنها یک تا ده دختر آواره، در طول یک سال پس از بازگشت، مجدداً به مدرسه بازمی‌گردند. تأثیرات اقتصادی نیز بخشی از تأثیرات غیرمستقیم بر زنان در پاکستان است. خانوارهای زن‌سرپرست به دلیل کشته شدن مردان، در مناطق درگیر ۲۷ درصد افزایش یافتند. اشتغال زنان در طول اوج خشونت‌ها در خیبرپختونخوا و مناطق قبیله‌ای پاکستان ۴۰ درصد کاهش یافت.

به طور مشابه، تأثیرات روانی برای زنان بسیار مهم و قابل توجه است. ۶۵ درصد از زنان آواره علائم اختلال استرس پس از سانحه  که علائم روانی بسیار جدی هستند را گزارش کردند. همچنین ۵۲ درصد از آنان اضطراب، افسردگی یا بی‌خوابی ناشی از ضربه روانی را گزارش کرده‌اند. این‌ها تأثیرات و آسیب‌های روانی وارد بر زنان هستند.

تأثیرات غیرمستقیم دیگر بر زنان شامل محدودیت در تحرک و فعالیت اجتماعی و خشونت مبتنی بر جنسیت است. درگیری و آوارگی آسیب‌پذیری را افزایش داد؛ اردوگاه‌ها شاهد ۲۵ درصد افزایش موارد خشونت خانگی و جنسی در مناطق مختلف بودند.

اکنون، بار دیگر با تمرکز بر کودکان، به برخی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم می‌پردازیم. از جمله تأثیرات مستقیم، تلفات کودکان است: بیش از ۹۰۰۰ کودک از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۴ کشته یا زخمی شدند. حملات به مدارس نیز قابل توجه است: بیش از ۱۵۰۰ مدرسه در سراسر کشور در جریان این فعالیت‌های تروریستی تخریب شدند. حمله به مدرسه عمومی ارتش در سال ۲۰۱۴ منجر به ۱۳۲ کشته در میان کودکان شد که ضربه روانی طولانی‌مدتی در سراسر کشور به جا گذاشت. کودکان همچنین برای فعالیت تروریستی招募 (جذب) می‌شدند؛ شبه‌نظامیان، کودکان ۱۲ تا ۱۷ ساله را در مناطق مختلف پاکستان، به‌ویژه در خیبرپختونخوا و بلوچستان، برای جاسوسی، تلقین ایدئولوژی یا عملیات انتحاری جذب می‌کردند. تخمین زده می‌شود که در دوره‌های مختلف تاریخی، بیش از ۲۵۰۰ کودک радиیکالیزه شده یا در نقش‌های پشتیبانی برای تروریست‌ها مورد استفاده قرار گرفتند.

 

تأثیرات غیرمستقیم بر کودکان را می‌توان به این صورت برجسته کرد:

   اختلال در آموزش: تعطیلی مدارس در مراحل مختلف بر ۵ میلیون کودک تأثیر گذاشت. ثبت‌نام در مدارس در اوج شورش، ۲۲ درصد در خیبرپختونخوا و ۳۴ درصد در مناطق قبیله‌ای کاهش یافت. نرخ ترک تحصیل در بسیاری از مناطق به دلیل ترس، آوارگی و فقر دو برابر شد.

   آسیب روانی: ۷۰ درصد از کودکان متأثر از درگیری، علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را نشان می‌دهند و ۴۵ درصد کابوس‌های شبانه، ترس از حمله، و کناره‌گیری اجتماعی یا پرخاشگری را تجربه می‌کنند.

   تأثیرات آوارگی: در نتیجه تروریسم، بیش از ۵.۲ میلیون نفر در داخل کشور آواره شده‌اند که نیمی از آنان کودک هستند. کودکان در اردوگاه‌ها از بسیاری مشکلات از جمله سوءتغذیه (۳۸٪)، محرومیت از تحصیل مناسب (۶۰٪) و خطر بالای عفونت (۴۵٪) رنج می‌برند.

   کار و بهره‌کشی کودکان: کار کودکان در مناطق درگیر ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش یافت؛ بسیاری از کودکان مجبور به دستفروشی، کار در کارخانه‌ها یا حتی گدایی شدند.

   از دست دادن خانواده و یتیمی: ده‌ها هزار کودک در اثر حملات تروریستی یتیم شده‌اند. آنان حمایت والدین را از دست داده‌اند که این امر آسیب‌پذیری آنان را در برابر فقر، ضربه روانی و تندروی افزایش می‌دهد.

اگر بخواهیم تأثیرات بر زنان را در مقابل تأثیرات بر کودکان در پاکستان مقایسه کنیم:

 

تأثیر بر زنان:

   اختلال در آموزش: ۳۰ تا ۵۰ درصد کاهش ثبت‌نام.

   زیان اقتصادی: اشتغال ۴۰ درصد در خیبرپختونخوا کاهش یافت.

   خانوارهای بی‌سرپرست (به دلیل فوت همسر): ۲۷ درصد افزایش.

   آسیب روانی: ۶۵ درصد اختلالات روانی گزارش شده است.

   تحرک: ۶۰ درصد کاهش در رفت‌وآمد روزانه گزارش شده است.

   خشونت: ۲۵ درصد افزایش خشونت مبتنی بر جنسیت در اردوگاه‌ها.

 

تأثیر بر کودکان:

   تلفات: بیش از ۹۰۰۰ نفر کشته یا زخمی.

   اختلال در آموزش: بیش از ۱۵۰۰ مدرسه تخریب شد؛ ۲۲ تا ۳۴ درصد کاهش ثبت‌نام.

   آسیب روانی: ۷۰ درصد علائم PTSD را نشان می‌دهند.

   آوارگی: بیش از ۲.۵ میلیون کودک آواره شده‌اند.

   کار کودکان: ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش.

 

در نتیجه، تروریسم در پاکستان آسیب‌های عمیق و ماندگار روانی، جسمی و اجتماعی بر زنان و کودکان وارد کرده است. زنان با محدودیت در تحرک، زیان‌های اقتصادی، آسیب روانی و اختلال عمده در آموزش و معیشت تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. کودکان نیز از مرگ، جراحات، اختلال استرس پس از سانحه، آسیب روانی، بهره‌کشی و وقفه طولانی در تحصیل رنج برده‌اند.

 

بازتوانی پایدار مستلزم ارائه مشاوره روانی برای آسیب‌دیدگان، تضمین آموزش ایمن، حمایت اقتصادی از خانواده‌های آسیب‌دیده و اجرای سیاست‌های قوی حفاظتی با حساسیت نسبت به کودکان و جنسیت است. در نهایت، تروریسم محیطی ایجاد می‌کند که در آن زنان و کودکان عمیق‌ترین و پایدارترین آسیب‌ها، قابل مشاهده و نامرئی را متحمل می‌شوند.

 

بنابراین، راهبردهای مؤثر مبارزه با تروریسم باید فراتر از اقدامات نظامی رفته و پشتیبانی روانی، تداوم آموزش، توانمندسازی اقتصادی، سیستم‌های حفاظتی و برنامه‌های بازتوانی با حساسیت جنسیتی را در بر گیرند.

حفاظت از زنان و کودکان نه تنها به دلایل انساندوستانه، بلکه برای شکستن چرخه تندروی و تضمین صلح پایدار ضروری است.

 

نوشته سید قندیل عباس دکترای روابط بین‌الملل، دانشیار دانشگاه قائد اعظم پاکستان

این مقاله در کنفرانس "کودکان؛ قربانیان خشونت در جنگ‌ها و حوادث تروریستی" به مناسبت روز جهانی کودک، که توسط بنیاد هابیلیان (خانواده‌های ایرانی قربانیان تروریسم) برگزار شد، ارائه گردید.