قدرت، ترور، امنيت، تهديد و مفاهيمي از اين قبيل، واژههايي هستند که همزاد هبوط بشر بوده و داراي ارتباط بسيار نزديک و متقابلي با هم ميباشند، به نحوي که براي تبيين و تجزيهتحليل يک مسئله يا پديده سياسي، لاجرم ميبايست به يک يا چند مورد از اينگونه مفاهيم مراجعه نمود.
شايد در همين ابتداي بحث اين شبهه يا ابهام براي شما خواننده گرامي پيش آيد که چرا ترور؟ چرا امنيت ؟ چرا قدرت؟ تهديد و...
از زماني که انسان پا به عرصه اين جهان خاکي نهاد، احساس کرد که براي ادامه حيات بايد توانايي بهرهبرداري از مواهب را داشته باشد و در مقابل خطراتي که او را تهديد ميکند به دفاع و مقابله برخيزد؛ يا زندگي هابيل بهوسيله عمل تروريستي که ازناحيه برادرش قابيل به انجام رسيد خاتمه يافت و بردارش براي نيل به هدف خود از ابزار شوم و ناپسند ترور استفاده کرد.
در عصر کلاسيک؛ قدرت تعريفي نسبي، ذهني، مبهم و گسترده داشت و قدرت را توانايي مجبور ساختن ديگران به انجام خواستههاي خود ميدانستند و در عرصه بينالملل هر کشوري که از لحاظ نظامي قدرت بيشتري داشت، اين توانايي را دارا بود که ديگران را به خواستهها و تمايلات مشروع و نامشروع خود وادار نمايد. يکي از راههاي کسب قدرت يا مقابله با آن يا هرهدف و منظور ديگري استفاده از ترور و هواداري از تروريسم بوده و هست.
در تعاريف و پاراديمهاي عهد وستفاليا سرزمينهاي بسياري بهواسطه وجود قدرت نظامي برتر درنورديده ميشدند و هرجا مقاومتي ميشد ، افزايش بوي باروت منجر به شکستن مقاومت ميگرديد. اما همين پرداختن به جنگ کلاسيک با همه نکوهشهايي که به دنبال خود دارد ، داراي قواعد خاص خود ميباشد و کشورها يا گروهها مجبور ميباشند در جنگ حداقلهاي حقوق انساني و بشري را رعايت نمايند، ولي جايي که هيچ قانون و قاعده عامهپسندي را به همراه خود نداشته و در خود نميپروراند، بهرهگيري از ترور وگرايش به تروريسم است.
با گذر زمان، ابزار افزايش و اعمال قدرت متحول گرديده است. زماني وجود تعداد زياد جنگآوران پياده و سواره و خيل افزون شمشيرزنان و تيراندازان کمان به دوش عرصه را بر دشمن تنگ کرده و وادار به تسليم ميکردند، در برههاي ديگر بهرهبرداري از سلاحهاي آتشين (تفنگ، زرهپوش، توپ دوربرد، موتور بخار و...) و استفاده از نيروي مکانيکي ماشين نشان از قدرت بالا تر بود، در چند دهه بعد تسلط بر نواحي ژئواستراژيک مشخصي از خشکيها و درياها، تا اينکه در جنگ جهاني اول استفاده از هواپيما قدرت را از عرصه زميني يعني افقي، به عرصه عمودي فضا کشاند و حالا ديگر فرماندهان بدون عبور ارتش زميني (نيروي زميني) از مرزها، اين توان را داشتند که با دشمن و رقيب به مبارزه بپردازند. ساخت موشکها و ساير تسليحات دوربرد و ماهوارههاي شناسايي اين مزيت را دو چندان کرد. مجهز ساختن اين تسليحات با عنصري به نام اتم، منجر به اين شد که تئوريهايي مانند جنگ پيشدستانه، بازدارندگي، «دتانت» و مفاهيمي از اين قبيل در محافل و مجالس سياسي رايج شود.
هر تحولي که در پيشرفت علوم و تکنولوژي به ثبت ميرسيد، تعاريف امنيت، قدرت، ترور،تهديد و... را به چالش و دگرگوني ميکشاند. حال ديگر يک کشور به تنهايي نميتوانست از مخارج گزاف ساخت سايتها و زرادخانههاي هستهاي و غير هستهاي، ناوهاي هواپيمابر، ناوگانهاي زيردريايي و... برآيد؛ به همين دليل قدرت در چارچوب اتحاديهها و همبستگيهاي منطقهاي و فرامنطقهاي معنا و مفهوم مييافت. اين روند ادامه داشت تا اينکه بشر اين توانايي را يافت تا بهرهگيري از علوم کامپيوتري و ريزپردازشگرها يا به عبارتي فنآوري اطلاعات و ارتباطات را به خدمت بازي قدرت و نمودهاي مختلف آن در آورد.
اين فرايندها و تحولات، نويد ظهور جهاني جديدتر يعني جهان مجازي را داد که در آن بسياري از روندها، نگرشها و ظرفيتهاي آينده جهان را تحت تاثير خود قرار ميدهد. اين جهان در واقع به موازات جهان طبيعي براي فعاليتهاي بشر، فضايي ناملموس را مهيا ساخته است. فراگيري و جهانشمول بودن اين جهان جديد به اندازهاي است که کمتر کسي ميتواند ادعا کند بهرهاي از آن ندارد و يا در محاسبات آن لحاظ نميگردد. از يک کارت اعتباري تا مبادلات ميلياردها دلاري و جابجايي هزاران کانتينر، از جزييترين تا مهمترين فعاليتهاي بشري را تحت شعاع قرار داده و انسان را ناچار ميکندکه به اين فضاي جديد پيوسته و حوائج خود را در آن دنبال کند و هراندازه که از اين فضا دورتر شويم به همان اندازه از محور تحولات و دگرگونيها دور ميشويم.
در جهان امروز اداره امور شهرها،کشورها، بنادر، تأسيسات وابسته، ناوگانهاي دريايي، اسکادرانهاي هوايي، همه و همه در اين فضاي جديد کنترل و راهبري شده و جهت خود را يافته و خدمات ارائه ميدهند.
تعاملات اين جهان جديد بسيار بالا و پيچيده است. فرازماني و فرامکاني، قابليت تکثير، سهولت دسترسي، همزماني و... بطور نسبي اين دنيا را از دنياي طبيعي مجزا ميکند. نتيجه ابتدايي و بديهي اين تحولات را ميتوان در روابط انساني مشاهده و احساس نمود. به همين مناسبت نيز لايههاي پيچ در پيچ بازي قدرت و بهرهگيري از شيوههاي نوين آن بر يکي از ابزارهاي آن، يعني تروريسم نيز تاثير گذارده و تروريسم نوين را پديدآورده است.
استراتژيستهاي نظامي وسياسي با بهرهگيري از فضاي مجازي به ساختارهاي نويني از قدرت دست يافتند.آنها دريافتند که عصر بهرهگيري از ارتشهاي عظيم به سرآمده و قدرت را بايد پراکنده وهستهمحور دنبال کنند. اجتماع عظيم ادوات و نيروها کارايي سابق را ندارد؛ در مقابل آن همه هزينه زياد، خروجي چنداني ندارد و از آسيب پذيري بالايي نيز برخورداراست. حتي در بسياري مواقع در کنار منع قانوني (داخلي و بينالمللي)، کاربرد آنها مانند آنچه در عراق و افغانستان به وقوع پيوست تضاد افکار عمومي کشوري و جهاني را هم به دنبال دارد. بنابراين لاجرم ميبايد قدرت را با مفاهيم و الگوهاي جديدتري تعريف و دنبال نمود.
کشورهاي حامي تروريسم و گروههاي تروريستي نيز از اين فضاي جديد نهايت بهرهبرداري را ميکنند، زيرا با توجه به آنچه که اشاره شد زمينه و بستر اينگونه فعاليتها در اين فضاي جديد مهيا ميباشد. شاخصههاي مهمي چون سرعت، هزينه پايين، ناشناخته بودن عامل يا عوامل، نامحسوس بودن، مشکلات تشخيص و تعيين مجري، مسائل مربوط به پيگيري و اقدام عليه آنها، چالاکي و چابکي و... را در مقايسه با قدرت و مفاهيم کلاسيک دارا ميباشد.
حال با توجه به اينکه هر اقدامي که در اين راستا صورت ميپذيرد جهت دستيابي و نيل به قدرت يا تحت تاثير قرار دادن ساختار قدرت براي منظور يا هدفي خاص ميباشد، لذا بايد در ابتدا و بصورت کلي، قدرت و شاخصههاي آن را تبيين نمود؛ سپس به چگونگي بهرهبرداري تروريستها و تروريسمها از اين فضاي
جديد پرداخت.
در رابطه با ترور و تروريسم مطالب بسياري تاليف،گردآوري و ترجمه شده است، اما در اين زمان و فضاي محدود ما قصد داريم از زاويه و ديدگاهي جديد به تبيين ترور و تروريسم بپردازيم و براي تحليل اين مسئله از متغيرهاي مستقل و وابسته بهره خواهيم برد.
سعي ميشود براي اين سؤال اساسي پاسخ يا پاسخهايي هرچند ناقص يافت که؛ آيا جهان امروز و جهان بشريتگرا با آن همه ادعا و تشکيل سازمانهاي بينالمللي، منطقهاي وکشوري و پيشرفت در عرصههاي مختلف توانسته است در راستاي مبارزه و محدود کردن ترور و تروريسم توفيق خاصي
داشته باشد؟
امروزه اعمال تروريستي و ترور در حال انجام است و اگر با اين ديدگاه نو، چه بسا حجم کمّي آن افزايش چند برابري داشته اما کيفيت آن تغيير اساسي و زير بنايي داشته است. مباني حقوق ازجنبه داخلي و بينالمللي براي رسيدگي و تحت تعقيب قراردادن اين اعمال وگرايشها بايد با علوم روز همراه گردد.
واژههاي کليدي: قدرت، جهان مجازي، تروريسم نوين و سايبرناتيک، اطلاعات، امنيت و تهديد.
قدرت اطلاعاتي
قدرت يافتن براساس اطلاعات چيز جديدي نيست (سن تزو، استراتژيست نظامي چين باستان به اهميت اطلاعات اشاره داشته است) اما در عصر سايبرناتيک مباني اطلاعات تغيير اساسي يافت. سايبر تعاريف متعددي دارد، اما پيشوندي است به معناي فعاليتهاي مرتبط با امورات الکترونيکي. بنابراين هر حوزهاي را که از طريق سيستمهاي به هم پيوسته با زيرساخت يکپارچه، آنهم با بهرهگيري از علوم الکترونيکي شکل گرفته باشد، شامل خواهد شد.
برخي معتقد هستند اصطلاح سايبر اول بار توسط رياضيداني بنام نوربرت در کتابي با عنوان سايبرناتيک و کنترل در ارتبا ط بين حيوان و ماشين در سال 1947 به کار گرفته شده است.
از منظر واژهشناسي؛ اصطلاح «فضاي سايبر» براي اولين بار توسط ويليام گيبسون نويسنده کانادايي رمانهاي علميتخيلي در سال 1982 به کار گرفته شد. فضاي سايبر براي او در حقيقت فضايي است تخيلي که از اتصال رايانههايي پديد ميآيد که تمامي انسانها، ماشينها و منابع اطلاعاتي را در جهان به هم متصل کردهاند.
کينزا در تعريف فضاي مجازي ميگويد: «فضاي مجازي محيطي برساخته از اطلاعات نامريي است که ميتواند اشکال مختلفي به خود بگيرد و در اين فضاي مجازي؛ انسان، کامپيوتر و شبکه مطرح است.»
فضاي سايبر در معنا به مجموعه سختافزار و نرمافزارهاي تسهيل کننده ارتباطات ميان انسانها بدون در نظر گرفتن زمان و مکان است.
ميتوان در يک جمعبندي، قدرت سايبري را، توانايي کسب نتايج مطلوب از منابع با زيرساختهاي الکترونيکي در فضايي مجازي دانست.
اين ترکيب جديد از قدرت، معيارها و مشخصههاي خاص خود را دارد که تا حدود زيادي از ساير عرصهها مجزا و مشخص شده و حتي عناصر تشکيل دهنده يک دولتملت يعني جمعيت، سرزمين، حکومت و حاکميت را بيش از پيش به چالش ميکشد.
در اين تعريف جديد از قدرت وجود سرزمينهاي گسترده و استراتژيک، منابع زيرزميني، جمعيت زياد، سلاحهاي پيشرفته و غيره تحت شعاع قرار گرفته و در واقع نياز به مکملي ضروري به نام توانايي بهرهگيري از علوم و زيرساختهاي الکترونيکي دارد.
ويژگيهاي قدرت نوين
پراکندگي و سرعت
انتقال قدرت از يک واحد سياسي به يک واحد سياسي ديگر، رخداد جديدي نيست. اما پراکندگي آن با اين حجم و وسعت در مقايسه با ابزار و افراد منتقلکننده تا حدود زيادي بديع است. مشکل کشورها در عصر اطلاعات سايبر اين است که آنچه در حال شکلگيري و اتفاق است با توجه به سرعت و حجم بالا از چارچوب اختيارات و کنترل آنان خارج است.
ايجادسازمانهاي شبکهاي در جهان مجازي در هر گوشهوکنار اين جهان، پراکندگي را به همراه آورده است. جوامع مجازي در شبکههاي اينترنتي اقدام به ايجاد و گسترش قلمرو ميکنند و سرزمينها و مرزهاي آبي و خاکي و فضاي کشورها را در فاصله به هم زدن يک چشم طي ميکنند. فضاي مجازي ميتواند عنواني مانند «مرگ فاصلهها» را تداعي کند. فضاي سايبر باعث در هم شکستن تمرکز گرايي شده؛ زيرا تمرکزگرايي، بواسطه محدوديت و تنگناهايي که از سوي زمان و مکان بر انسانها تحميل ميگرديد، ايجاد و دنبال شد اما اين فضاي جديد منطق زمان و مکان را در هم شکسته و به همه چيز سرعت و فراگيري غير قابل تصوري را داده است.
هزينه پايين وسادگي ورود
اين جنبه از قدرت در مقايسه با هزينههايي که تا قبل ازاين براي قدرت ميشد، از هر نظر بسيار پايين است. شما ميتوانيد با در اختيار داشتن يک رايانه و چند دستگاه جانبي ديگر، عضوي از اين جامعه قدرتي شويد، بدون آنکه به صورت فيزيکي و رسمي به عضويت سازمان نظامي خاصي در آمده باشيد.
اين نگاه جديد به قدرت که در برخي مواقع از آن به «انقلاب صنعتي دوم» نام برده ميشود، ريشه در همين هزينه پايين در ايجاد و پردازش اطلاعات دارد. هزينههايي که يک کاربر براي تهيه لوازم ورود به اين عرصه پرداخت ميکند شايد از بهايي که براي پرداخت يک قبضه اسلحه پرداخت ميشود، کمتر باشد.
سادگي و هزينه پايين در اين بازي قدرت به معناي برابري توان همه بازيگران نيست، شما فردي را در نظر بگيريد که توان چنداني در بهرهگيري از علوم روز الکترونيکي ندارد و حداکثر با وسايل روزمره و براي رفع حاجتهاي ضروري خود از اين علم استفاده ميکند و يا اينکه شخصي ديگر يکسره در دنياي مجازي عضو شبکهها و سازمانهاي مختلف پولي، اعتباري، اجتماعي، سياسي و... است، و از هر وسيله يا در هر مکاني در حال ارسال يا دريافت دادهها ميباشد و همينطور در ابعاد بالاتري اين مثال را متصور شويد. در اين دنياي جديد هرکس با توان و ظرفيت خاصي وارد ميشود و اين مثال براي دولتها، سازمانها و... نيز مصداق مييابد، هر چند شما به همراه اين بازيگران عرصه جديد قدرت تجهيزات زيادي را مشاهده نميکنيد، اما قدرت آنها نهفته در به کارگيري علوم الکتروارتباطي است.
نامحسوس و نامشهود بودن
شما زمانيکه از قدرت نظامي در جايي و براي فرد ديگري صحبت ميکنيد يا قدرت نظامي را در ذهن خود متصور ميشويد بسيار سريع انواع تسليحات نظامي، فرودگاهها، سايتها، کشتيها و... به ذهنتان ميآيد. اما در عرصه قدرت سايبري، يک کامپيوتر تمامي اين تصورات را شامل ميگردد.
فرماندهان نظامي براي اينکه بتوانند يک ناو هواپيمابر، موشک دوربرد، زيردريايي و... را فعال نمايند و يا اينکه براي حمله اقدام کنند، بايد ساعتها در اتاق جنگ و در جلسات محرمانه شرکت نمايند. لشکرها را از جايي به جاي ديگر مأمور، امکانات اسکان و پشتيباني و مسائلي از اين قبيل را مهيا کنند.
اما در دنياي سايبر يک کاربر ميتواند با روشهاي خاص خود در سلسله مراتب سازماني، اداره وکنترل شهري مانند توکيو وارد شده( البته باکمي مشکل) و سيستم برق رساني به اين شهر را براي يک يا چند ساعت مختل نمايد، خسارت اقتصادي و هزينههاي آن به مراتب بيشتر از دو بمب اتمي خواهد بود که در پايان جنگ جهاني دوم بر هيروشيما و ناکازاکي انداخت، يا اينکه در عملياتهاي تروريستي حمله به برجهاي دوقلو در آمريکا هر بيننده تلويزيوني با مشاهده برخورد هواپيما به آن ساختمانهاي عظيم و افرادي که براي نجات خود و از سر ناچاري و وحشت خود را از ساختمانها و طبقات بالا به بيرون پرتاب ميکردند به راحتي ميتوانست تصور کند چه حجمي از جمعيت بيگناه ودرچه اوضاع نابسامان، دردآور و رقتانگيزي درحال جان سپردن يا دست وپنجه نرم کردن با مرگ هستند. افکارعمومي جهان در هرسطح و هرجايي اين اقدام را محکوم و از عاملين ومسببين آن متنفر ميشدند.
با اين مثالهاي ساده و کوچک ميتوان خرابيها، صدمات و پيامدهاي اين اقدامات را مقايسه نمود و بهراحتي متوجه شد که براي ساخت وبکارگيري يک بمب اتم چه تجهيزاتي نياز است وبراي يک اقدام تروريستي از نوع کلاسيک چه حجمي از افکار عمومي آنرا محکوم کرده و مسببين آنرا منزوي و مطرود ميکنندوچه عواقبي را براي آنها تقاضا و پيگيري مينمايند.
بعد از بکارگيري بمب هستهاي در جنگ با ژاپن توسط آمريکا يا انهدام برجهاي دوقلو در يازدهم سپتامبر تاکنون دولتها، سازمانها و اجتماعات بسياري، اين قبيل اقدامات را از ديدگاههاي مختلف مورد ارزيابي و نکوهش قرار داده و مسئولين و مجريان را مستقيم و غيرمستقيم محاکمه و ارزيابي ميکنند، اما يک حمله سايبري به سيستمهاي شهري و ... را به اين وسعت کسي گزارش، تحليل، نکوهش و ارزيابي نکرده است.
از نگاهي ديگر شرکتها و سازمانهايي که در عرصه سايبري فعاليت ميکنند در برخي مواقع درآمدي بيش از درآمد چند کشور را بدست ميآورند، که درآمد و سود حاصل از فعاليتهاي آنان با سود شرکتها و مجتمعهاي بزرگ صنعتينظامي با آن همه طمطراق و ادعا برابري کرده يا بيشتر است. در سال 2009 شرکتهايي مانند مايکروسافت 58، اپل35 و گوگل 22 ميليارد دلار کسب درآمد کردهاند و در سراسر دنيا بيش از چندصد نفر براي آنها مشغول به فعاليت هستند. شرکتي مانند IBM نزديک به 400هزار نفر براي آن فعاليت ميکنند که يکچهارم آنها در خاک آمريکا و بقيه در ساير نقاط جهان پراکنده هستند. (اين تعداد با کارمندان برخي از کشورها برابر بوده يا بيشتر است.)
شما براي پي بردن به اهميت موضوع، در نظر بگيريد براي اينکه اين تعداد نفر از کارمندان را اداره کنيد و آنها هم به کار مشغول شوند چه حجمي از فضا، امکانات و... را بايد ايجاد کرده و بکار بگيريد. شما ساختمانها و موسسات گستردهاي را که براي اين تعداد جمعيت احداث شده باشد مشاهده نميکنيد، زيرا از همين عرصه جديد قدرت و فضاي مجازي که در بسياري از موارد همين موسسات مشغول به هدايت و پشتيباني آن هستند استفاده ميکنند. جوامع و دولتها براي بکارگيري و توسعه اين عرصه از قدرت، مردم را تشويق ميکنند و خدمات حمايتي و بستههاي تشويقي نيز ارائه مينمايند. البته بايد به جنبههاي بکارگيري منفي اين عرصه هم توجه داشت. در صورتي که شما مشاهده ميکنيد امروز کشوري مانند ايران براي بکارگيري صلحآميز انرژي هستهاي با چه محدوديتهايي از سوي برخي سازمانها و مجامع و کشورها مواجه شده است، درصورتيکه بکارگيري اين عرصه چندان با محدوديتهاي خاصي مواجه نبوده اما امکانات آسيب رساني به مراتب بالا تري را دارد. تروريستها نيز اين عرصه پيشرفت علمي را دراختيار برنامهها و اهداف خود قرار دادهاند. آنها با بهرهگيري از اين فضاي مجهول، تودرتو، نامحسوس و پراکنده اقدام به عضوگيري، تبادل اطلاعات، اجراي عمليات و... ميکنند. تروريستها با نفوذ به سرورهاي مرکزي اداره کننده تاسيسات شهري، بيمارستانها، حمل ونقل ريلي و زيرزميني، ناوبري هواپيماها وکشتيها و... ميتوانند زياني به مراتب سنگينتر وارد آورده و حيات چند هزار نفر را به خطر انداخته و يا در مرحلهاي شديدتر انسانهايي را هلاک نمايند.
گمنامي
به همان ميزان که شما با سرعت و هزينه پايين اقدام به حضور و انتقال اطلاعات در فضاي مجازي ميکنيد، شانس ناشناس بودن و اختفاء شما بالا ميرود. در فضاي قدرت کلاسيک و جهان فيزيکي چنانچه دو کشور اقدام به حمله عليه يکديگر نمايند يا در سطح فردي دو نفر اقدام به شليک گلوله به سمت يکديگر کنند يا اقدامي تروريستي از نوع کلاسيک صورت پذيرد، فرد يا کشور مذکور به راحتي با اندکي کنکاش قابل شناسايي است.
فضاي مجازي و ويژگيهاي خاص آن از هر حيث باعث ايجاد ابهام در شناسايي دقيق منبع ميشود. زمانيکه فردي يک حمله «انکار سرويس» را سازماندهي کرده و کامپيوترهاي يک کشور را مورد تهاجم قرار ميدهد، نميتوان تشخيص داد که فرد مهاجم از حيث جنسيت، سن، تحصيلات و... در چه سطحي قرار دارد .
در برخي موارد منبع و هدف از يک اقدام سايبري قابل تشخيص است اما از آنجا که در تعاريفي که از ترور، جنگ و نبرد شده است، دامنه شموليت آن هنوز به اين عرصه تسري نيافته است، نميتوانند کشورها، سازمانها،گروهها و افراد در قالب نبرد با آن برخورد کنند. بعنوان نمونه «هکتيويستها» نفوذگراني هستند که با انگيزههاي مختلف سايتهاي کشور يکديگر را هک ميکنند ، مانند هکرهاي چين و تايوان که مرتباً سايتهاي يکديگر را هک ميکنند، يا «هکرهاي ميهن پرست» روسي که در سال 2007 بدليل ناراحتي از برداشتن يادبود سربازان شوروي در جنگ جهاني دوم در استوني، به سيستمهاي اين کشور حمله و اينترنت را از کار انداختند. در نمونهاي ديگر، قبل از حمله روسيه به گرجستان در سال 2008، هر شهروند روس يا غير روس ميتوانست يک مبارز سايبري باشد و با مراجعه به سايتهاي معرفي شده نرمافزار و دستورالعملهاي لازم براي انجام حملات «انکار سرويس» را عليه گرجستان دريافت کند.بطوريکه امروزه کارشناسان معتقدند فضاي سايبر محلي کليدي براي شبکههاي تروريستي مانند القاعده است تا به راحتي آرم بوجود آورند، منابع مالي را رد وبدل کنند، اقدام به عضوگيري داوطلبانه کرده، مطالب آموزشي را براي مخاطبان ارسال و عملياتهاي مورد نظر خود را اداره کنند. در يک کلام براي تندرو کردن افراد و هدايت براي اقدامات تروريستي ديگر لازم نيست از مکان جغرافياي خاصي مانند پاکستان، افغانستان و... اين کار انجام شود، بلکه اين فضاي جديد ميتواند مؤثرتر باشد.
اثبات ريشه يا انگيزه چنين حملاتي اغلب مشکل است يا حملهکنندگان ميتوانند نفوذ و اقدامات خود را با سرورهايي در ديگر کشورها انجام دهند.
البته اقداماتي براي برخوردهاي ابزارگونه قانونمند از سوي برخي کشورها و سازمانها انجام شده يا در حال پيگيري براي ايجاد ضمانت اجرايي آن صورت گرفته است اما کافي نبوده و نميباشد.
اين مزيت گمنامي براي جاسوسي سياسي نيز از سوي کشورها مورد استفاده قرار ميگيرد و همه دولتها ميدانند که در همان لحظه که خود در حال جاسوسي به شيوه سايبري هستند رقبا در حال انجام چنين کاري بوده و حتي معترض به چنين وضعيتي نيز نميشوند. در اصطلاح سايبري و به کنايه ميگويند؛ در اينترنت هيچ کس نميداند که شما يک موش هستيد يا انسان.
در کنار اين گمنامي شما ميتوانيد در اقصي نقاط دنيا و به تعداد بالايي هسته و شبکه ايجاد نماييد. شناسايي و برخورد با اين هستهها و شبکهها با توجه به مزيتهايي که براي نقل و انتقال و چابکي و سرعت در جابجايي مکاني دارند، سهل و آسان نخواهد بود. عامل يا عوامل پيگيري کننده پس از طي مراحل سخت و طاقت فرساي اداري براي عبور از مرزهاي کشورهاي مختلف و لايههاي مختلف امنيتي (فيزيکي و رواني)عبور کنند تا به کاربري که در يک نقطه دورافتاده مشغول به اقدامات تروريستي است، دست يابند چه بسا در اين اثناء، تروريست شناسايي شود. پس از انجام عمليات در اقدامي ابتدايي تغيير مکان داده و تمامي زحمات انجام شده براي شناسايي و پيگيري را تحتالشعاع قرار دهد. ضمناً بايد به اين نکته توجه داشت که او ميتواند اقدامات خود را در سطوح مختلف برنامهريزي و اجرا کند.
موانع و محدوديتها
عليرغم تمامي مطالبي که در تبيين مزيتها و منافع فضاي سايبري و مجازي در رابطه با قدرت و تحولات ناشي از اين ابعاد جديد قدرت و تاثيرات مترتب و متقابل با مفاهيمي از جمله امنيت، تهديد ، ترور و تروريسم ارائه شد، براي مقابله با جرائمي که ميتوان در اين فضا انجام داد، بايد اين محيط جديد را شناسايي نموده، نقاط ضعف را استخراج و سپس اقدام به ايجاد محدوديت کرد.بهرهگيري از تجهيزات سختافزاري مورد نياز سايبر به عامل مکان و محل استقرار نياز دارد و ميبايست روترها، سرورها، کابلها ي فيبرنوري انتقال الکترونهاي اينترنتي و ... ملزم به بهره برداري از موقعيت جغرافيايي دارد و شرکت و سازمانهاي اداره کننده اين فضا مي بايست از قانون هاي محل استقرار تبعيت کنند در غير اينصورت با محدوديت هايي از سوي مقامات محلي مواجه خواهند شد. در اين زمينه فرانسه «ياهو» را مجبور کرد آنچه را به فرانسه ميفرستد برابر با خواستههاي آنها کنترل نمايد يا «گوگل» بنا به درخواست آلمان ادبيات ضد يهود را از جستجوي آلمانيها حذف کرد؛ فرانسه و آلمان از ارائه مطالب در مورد ايدئولوژي نازي در اينترنت جلوگيري ميکنند. براي مواردي از اين قبيل، هرچه حکومتها از بازار وسيع و گستردهتري برخوردار باشند راحتتر ميتوانند اين شرکتها را مجبور به متابعت نمايند.
در بسياري مواقع اتفاق افتاده که سرورهاي مرکزي، عمده ارائهکننده خدمات در فضاي مجازي نيز مورد حمله واقع شده است (حملات ويروسي يا هک).
اين محدوديت و تهديد، نسبي است. هر بازيگري که از توان علمي و تکنولوژيکي بالاتري برخوردار باشد احتمال زيان ديدن را به همان نسبت کاهش ميدهد.
بهرهگيري از فيلترها و فايروالها اين امکان را به دولتها ميدهد تا اقدام به سانسور مطالب و موضوعات مورد نظر خود (سياسي، اخلاقي و...) نموده و از طرف ديگر کاربر متوجه نشود که اين موضوع يا مطلب سانسور شده است؛ يا اگر مطلع شود، بهراحتي به آن دسترسي نداشته باشد. ممنوعيت قمار بازي اينترنتي، هرزهنگاري کودکان و يا آنچه که چين در سال 2009 در «سين کيانگ» انجام داد و آنها براي مهار و کنترل شورشيان اين منطقه هزاران وبسايت را مسدود و تقريبا کل ارتباطات اين منطقه را قطع کرد. در بسياري از مواقع چنانچه اين حدس و گمان وجود داشته باشد که امکان يک حمله تروريستي با بهرهگيري از فضاي مجازي در دست اجراست، ميتوان با اختلال در شبکههاي ماهوارهاي، انتقال اطلاعات يا سيستمهاي تلفن همراه و سرورهاي انتقال ديتاهاي فضاي مجازي، اقدام به درهم ريختن و خنثيسازي برنامههاي گروه تروريستي نمود، هرچند در اين زمينه شما بهخاطر اين اختلالات از سوي مخاطبين که معمولا ًکم هم نيستند مورد انتقاد و نکوهش قرار ميگيريد و اعتماد آنها را نسبت به خود کاهش ميدهيد، بنابراين باز هم تروريستها هر چند محدود اما به درصدي از اهداف خود که ايجاد نارضايتي و جنگ رواني است، دست مييابند.
نتيجهگيري
در جهان امروز انحصار بازيگري در عرصه روابط بينالملل از دست کشورها خارج شده است و ديوارههاي اين حصن حصين ترک برداشته است. با ورود بازيگران جديد به نام سازمانها و شرکتهاي چند مليتي، فراملتي وگروههاي مردم نهاد به صحنه روابط بينالملل دولتها بخشي از وظايف و اختيارات خود را خواسته يا ناخواسته به آنها منتقل کرده و عرصه بازي قدرت در روابط بينالملل از تمرکز به پراکندگي گراييده است؛ البته اين پراکندگي به معناي برابري در قدرت نيست؛ هر بازيگر برابر با سهم و نسبت خود در اين جهاني که قاعده بازي در آن «قاعده وابستگي متقابل» ناميده ميشود، محيطي براي بازي دارد.معنا و مفهوم ترور، تروريسم و اقداماتي از اين قبيل متحول و دگرگون شده است،گروهها و سازمانهاي تروريستي اقدام به ترور مينمايند بدون آنکه مورد خطاب ومحاکمه واقع شونديا حتي در بسياري مواقع در مظان اتهام نيز نميباشند.
بايد با آگاهي و شناخت از علوم روز، تعاريف اين قبيل مفاهيم را ارائه و دکترينهاي حقوقي و قضايي جديدي براي مقابله با آنها مطرح نمود. ابعاد اين تحولات و فضاي جديد، آنچنان گسترده و پيچدرپيچ است که ديگر با بهرهگيري از شيوههاي سنتي نميتوان انسانها، بشريت و جوامع را از اقدامات خطرناک تروريستها مصون داشت.
راه يافتن بازيگران جديد تداعي کننده اختراع ماشين چاپ و ايجاد لرزه و زلزله بر پيکره و اقتدارکليساست. اين تحول در نشر علوم، منجر به اين شد که انجيل را که تا آن زمان فقط در دست ارباب کليسا بود به تعداد زياد و سريع تکثير شده و در اختيار افراد عادي قرار گيرد، در کنار آن نيز به همان سرعت ساير کتب علمي منتشر شده و يادگيري و آموزش علم، شتابي چند برابر يافت. يکي از نتايج انتشار انجيل در سطح وسيع و پراکنده شدن آن در دست افراد ديگر، نهضت معروف پروتستان را به راه انداخت وبرخي ازنتايج آن بيرون آمدن برخي انحصارات از حوزه کليسا و جنگهاي مذهبي يک صد سالهاي بود که سي سال آن جنبه بينالمللي داشت وکشورهاي زيادي درگير آن شدند.
امروز دولتها نيز شبيه همين وضعيت را دارند؛ ترک برداشتن ديواره اين انحصارات باعث شده است که عرصه براي بازيگران جديدي فراهم شود. در پشت اين انتقال جديد هرچند بهظاهر مبارزهاي (جنگي) مشاهده نميشود اما جنگ در اين عرصه نمود ديگري يافته است.
با دقت و تامل در اين فضاي جديد است که ميتوان مصاديق ترور و تروريسم را استخراج و مشاهده نمود. در ظاهر، اقدام تروريستي از نوع کلاسيک انجام نشده، اما مقصود و اهداف يک ترور کلاسيک در آن پنهان است. در پشت تمام ترورها يک هدف ثابت، هميشگي و مشترک وجود دارد و آن ايجاد و تزريق رعب، وحشت، القاي ناامني و ناامني فضاي رواني در جامعه است. ممانعت و پيشگيري از اقدامات تروريستي نوين در اين سطوح باعث ايجاد چنين فضاهايي ميگردد که مراد و مطلوب تروريستها خواهد بود. بنابراين درفضاي مجازي از هر حيث زمينه بهرهبرداري تروريستها مهيا ميباشد.
منابع
- جوزف اس. ناي، بعد کليدي قدرت در قرن 21، تا ريخ نشر 1389.
- حجت اله مرادي، ابعاد قدرت سخت و نرم در عصر جهانيسازي، سايت جامع جنگ نرم 1389.
- سعيد رضا عاملي، «جهان مجازي»؛ تاملي در مفهوم، سايت جامع جنگ نرم 1389.
- سيد حسين سيف زاده، اصول روابط بينالملل، نشر ميزان 1389.
- سيد عبدالعلي قوام، روابط بينالملل؛ نظريهها و رويکردها، انتشارات سمت 1389.
- منصور کامگاري، تاثير فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بر امنيت ملي ايران، نشر پرسمان،1386.
- والتررايش، ريشه هاي تروريسم،ترجمه حسن محمدي نجم، انتشارات دانشکده دوره عالي جنگ،1381.