با فرا رسیدن پانزدهمین سالگرد جنگ غیرقانونی و خشونتبار آمریکا علیه عراق، باید این نکته را به یاد داشت که رسانههای خبری در راستای تحقق اهداف دولت بوش جهت جلب حمایت افکار عمومی نقش بهسزایی ایفا کردند. اغراق نیست اگر بگوییم بیشتر اخباری که بر روی خروجی رسانهها قرار میگرفت همانهایی بودند که دفتر ارتباطات کاخ سفید منتشر میساخت. در آن زمان، رسانهها حتی نقاب مخالفت ظاهری با دولت را نیز از چهره خود کنار زدند و به شکل شرمآوری به ابزاری برای انتشار اطلاعات غلط و بیاساس در مورد تهدید صدام علیه مردم آمریکا تبدیل شدند. از جمله اخبار دروغینی که این رسانهها منتشر میساختند، دست داشتن صدام در حملات یازده سپتامبر، آموزش اعضای القاعده توسط رژیم عراق و تلاش برای دستیابی به معادن اورانیوم و لولههای آلومینیومی به منظور ساخت بمب اتم بود.
باید بدون تعارف بیان کرد اشغال فاجعهآمیز عراق که بر مبنای دروغهای بوش، دیکچنی، کالین پاول، دونالد رامسفلد، کاندولیزارایس و دیگر مقامات دولتی وقت صورت پذیرفت، بدون کمک مشتاقانه نیویورکتایمز، واشنگتنپست، والاستریتجورنال، ایبیسی، انبیسی، اماسانبیسی، سیبیاس، سیانان، فاکسنیوز و... امکانپذیر نبود. دستان این رسانهها نیز به خون بیش از صد هزار نفر (در واقع یک میلیون نفر) از مردم عراق و 4500 سرباز آمریکایی آلوده است.
اما امروز رسانهها همانند کابینه بوش که سعی میکند از زیرِ بارِ مسئولیت شانه خالی کند، علت عملکرد خود را اطلاعات غلط عنوان میکنند. ولی این بهانه از گناه آنها نمیکاهد. گزارشهایی که در همان زمان در مخالفت با جنگ منتشر میشد، هر چند تعدادش بسیار اندک بود اما میتواند ثابت کند اطلاعاتی که ادعاهای تبلیغاتی دولت را به طور کامل رد میکند، طی سالهای 2002 و 2003 نیز در اختیار افرادی که مایل به بهرهگیری از روشهای رایج خبرنگاری بودهاند، قرار داشته است.
رسانهها نه تنها ادعاهای بیاساس را منتشر میساختند، بلکه حتی برخی از شبکههای تلویزیونی سعی میکردند با انتخاب جهتدار مهمانان خود، افکار عمومی را آنگونه که دلخواهشان است تغییر دهند. درحالیکه حضور چهرههای طرفدار جنگ در تلویزیون افزایش یافته بود، افراد آگاه مخالف جنگ در رسانهها کمیاب شده بودند. حتی زمانی که یک فردِ مخالف جنگ به تلویزیون راه مییافت، باید حتما در مقابل یک فردِ موافق جنگ قرار میگرفت و در بیشتر مواقع نیز شخص موافق جنگ پیروزِ بحث جلوه داده میشد. با گذشت زمان و همانطور که جنگ، اجتنابناپذیر نشان داده میشد، شبکههای تلویزیونی برنامههای خود را به سوی تحلیلهای نظامی تغییر دادند و در این هنگام دیگر مسئله این نبود که آیا مردم باید درگیر جنگ شوند یا خیر؟ اکنون سؤال این بود که مردم چگونه باید درگیر این جنگ شوند؟ بسیاری از جنرالهای بازنشستهای که در این برنامهها حضور مییافتند، از پنتاگون خط میگرفتند.
با فرارسیدن پانزدهمین سالگرد حمله به عراق و اشغال آن کشور، همان رسانههایی که ده سال پیش به صورت شبانهروزی بر طبل جنگ میکوفتند، اکنون این اقدام را یک اشتباه اطلاعاتی جلوه میدهند. در عین حالی که این رسانهها به خاطر فرصتهای ازدسترفته و عدم آیندهنگری خود، انگشت حسرت بر دهان میگیرند، از ابراز تأسف و تسلیت، به خاطر از دست رفتن جان 4448 نفر و مجروحیت 32221 نفر از سربازان آمریکایی غفلت نمیورزند. بیش از 1.1 میلیون سرباز آمریکایی در عراق خدمت کردهاند. شورای ملی معلولیتهای آمریکا اعلام کرده است تا 40 درصد از مجروحین جنگهای عراق و افغانستان از اختلالات استرس پس از سانحه و آسیبهای مغزی رنج میبرند.
اشغال عراق توسط آمریکا از لحاظ پوشش رسانهای در میان تمام جنگهای تاریخ رتبه اول را داراست. اما با این وجود وقاحت و زشتی جنایاتی که در این جنگ علیه مردم عراق صورت پذیرفت، صدها هزار مرگ خاموش بهدلیل عدم وجود زیرساختهای پزشکی و بهداشتی، میلیونها آواره، فجایع زیستمحیطی و همچنین زبالههای شیمیایی و رادیواکتیو به جا مانده از حملات آمریکا، مورد چشمپوشی رسانهها واقع گردید و اکنون نیز به ندرت این فجایع بازگو میگردند
در آغاز جنگ، 775 گزارشگر و عکاس به عنوان خبرنگار به عراق اعزام گردیدند. این تعداد بعدها به هزاران نفر افزایش یافت. این گزارشگران قراردادی را با ارتش آمریکا امضا میکردند که دامنه گزارشات آنان را محدود میساخت.
بنابراین تعجبآور نیست که ویرانی عراق، فساد گسترده، غارت سیستماتیک آن کشور و سیاستِ ایجاد و گسترش نفرت و خشونتِ فرقهای به عنوان تاکتیکی برای به انحراف کشاندن مقاومت، مورد پوشش رسانهها قرار نگیرد.
آمار و ارقام نمیتوانند آسیبهای انسانی حاصل از این جنگ را بازگو کنند. یکچهارم کودکان زیر 18 سال عراقی حداقل یک نفر از والدین خود را از دست دادهاند. بنابر آمار رسمی دولت در سال 2007، 5 میلیون کودک، در عراق یتیم بودهاند. تا سال 2008 تنها نیمی از کودکان دبستانی به مدرسه میرفتهاند. عراق که تاپیش از جنگ کمترین نرخ بیسوادی در منطقه را داشت، در سال 2008 بیشترین آمار بیسوادی را از آن خود کرده بود. زنان در نتیجه این حمله وحشیانه بیشترین آسیب را از نظر آموزشی، شغلی، مراقبت از فرزندان، تغذیه و امنیت دریافت کردند. بر اساس گفته مسئولین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، اکنون 2.7 میلیون نفر از مردم عراق در داخل آن کشور جابهجا و 2.2 میلیون نفر از مردم عراق در کشورهای همجوار پناهنده شدهاند. به دلیل اشغال عراق توسط آمریکا، بیش از یکچهارم جمعیت عراق دچار مرگ، مجروحیت و یا آوارگی شدهاند. نمیتوان این وضعیت را آزادی نام نهاد. حمله به عراق در سال 2003، در حقیقت ادامه جنگ سال 1991 برای نابودی عراق به عنوان کشور مستقلی که بر منابع طبیعی خود تسلط دارد، بود. حقیقتی که جای خالی آن در ارزیابیهای تاریخی احساس میشود. هرگز یادی از تخریب هدفدارِ زیرساختهای شهری کشور عراق از جمله منابع آب آشامیدنی، مراکز بهداشتی، سیستم دفع فاضلاب، سیستمهای ارتباطاتی و کارخانههای داروسازی، شبکه برق شهری و ذخیرههای غذایی آن کشور در رسانهها مشاهده نمیشود. 13 سال (1990 تا 2003 ) تحریم غذایی که از سوی آمریکا و سازمان ملل بر عراق تحمیل شد و منجر به مرگ بیش از 1 میلیون عراقی شد که نیمی از آنها کودک بودند، امروز بهطور کلی از خاطر رسانهها پاک شده است.
علیرغم این تلفات وحشتناک، تحریمهای آمریکا و سازمان ملل نتوانست منجر به سقوط دولت عراق شود و بنابراین آمریکا و شرکایش برای رسیدن به این هدف مجبور به اقدام نظامی شدند.
پی نوشت
- Sheldon Richman ،نائب رئیس «بنیاد آینده آزادی»، مستقر در آمریکا.