جان ففر مدیر فارنپالیسی اینفوکوس در انستیتو مطالعات سیاسی و نویسنده وبسایت تامدیسپچ است. ففر مؤلف چندین عنوان کتاب است که از جدیدترین آنها میتوان به «پس از شوک: سفری به رؤیاهای نابود شده اروپای شرقی»، و رمان دیستوپیایی اسپلینترلندز اشاره کرد. وی همچنین مقالات متعددی را در نشریات معتبر ازجمله پولتیکو، نیشن، امریکنپراسپکت، کریستینساینسمانیتور و بوستنرویو به رشته تحریر درآورده است. آنچه در ادامه میآید، متن کامل مصاحبه هابیلیان با این نویسنده و تحلیلگر آمریکایی درباره نظامیگری ترامپ و تأثیر آن بر سلامت شهروندان ایالات متحده در دوران همهگیری بیماری ویروس کرونای جدید است که در اختیار مخاطبین قرار میگیرد.
با مقایسه موارد مبتلا به ویروس کرونا و قربانیان آن در آمریکا (تا 29 آوریل، ایالات متحده بیش از یک میلیون مورد تأییدشده ابتلا به ویروس کرونا دارد و آمار قربانیان این ویروس در آنجا به مرز شصتهزار نفر رسیده است) و سایر کشورهای دنیا، میتوان دریافت که زیرساختهای بهداشتی آمریکا برای مقابله با شیوع کرونا آماده نبودهاند. به نظر شما دولت ترامپ چقدر در این شکست سیستماتیک سهیم است؟
زمانیکه صحبت از رفاه داخلی و سیستم نظارتی میشود، دولت ترامپ به نوعی فلسفه «ساختارزدایی دولت اداری» -آنگونه که استیو بانون تعریف میکند- پایبند است. به عبارت دیگر، افراد منصوبشده توسط ترامپ، خود را متعهد به لغو بسیاری از برنامههایی کردند که قرار بود اجرا شوند. در نتیجه، بودجهها کاهش یافت، کارمندان تعدیل شدند و مقررات از بین رفتند. این رویکرد شبیه به نگرش «دولت کوچک» در دولتهای محافظهکار قبلی، به ویژه دولت ریگان، بود. البته، همیشه «استثناء امنیت ملی» وجود داشته است که پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی را از این کوچکشدن دولت معاف میکرده است.
در بحث زیرساختهای بهداشتی، دولت ترامپ نه تنها بودجه و عملکرد سازمانهای کلیدی دولتی مانند مرکز کنترل بیماریها را کم کرد، (در مورد اخیر بخشی از بودجۀ قطعشده توسط کنگره بازگردانده شد)؛ بلکه کاهش چشمگیر لایحه مراقبت بهداشتی ارزانقیمت را در دستورکار قرار داد. این قانون برای میلیونها آمریکایی بیمهنشده، امکان دسترسی به خدمات درمانی را فراهم میکرد.
کارشناسان و تحلیلگران آمریکا معتقدند ویروس کرونا لزوم بازتعریف امنیت ملی ایالات متحده را بر همگان آشکار کرده است. بهنظر شما در تدوین امنیت ملی ایالات متحده چه تغییراتی لازم است صورت بگیرد و چه مسائلی باید در الویت قرار بگیرد؟
امنیت ملی ایالات متحده مبتنی بر هزینههای نظامی بسیار هنگفت است. بودجه پنتاگون حدود هفتصد میلیارد دلار است، اما اگر دیگر هزینههای نظامی، مانند تسلیحات هستهای در بودجه وزارت انرژی و آمادگی نظامی در بودجه وزارت امنیت داخلی، را به این رقم اضافه کنید، بیش از یک هزار میلیارد دلار میشود.
تقریباً هیچیک از این هزینهکردها، ایالات متحده را برای مقابله با یک بیماری فراگیر آماده نکرده است. مقدار ناچیزی از این پول به مقابله با تغییرات آبوهوا اختصاص یافته و همچنین مقدار نسبتاً کمی از آن برای امنیت غذایی هزینه میشود.
بدیهی است که ایالات متحده اولویتهای بودجهاش را مانند بسیاری از کشورها در سراسر جهان تغییر داده است. باید خیلی فوری، یک رویکرد «امنیت انسانی» اتخاذ شود که دسترسی به مراقبتهای بهداشتی با کیفیت، تحصیل، محیط زیست، اشتغال، غذا و پناهگاه را در اولویت قرار بدهد.
چرا ایالات متحده میزان قابل توجهی از بودجه خود را به امور نظامی، به ویژه عملیاتهای نظامی خارج از ایالات متحده اختصاص میدهد؛ در حالیکه میتواند از آن برای جلوگیری از فجایع انسانی، شبیه آنچه امروز در ایالات متحده میبینیم، استفاده کند؟
این میزان بودجه نظامی از آثار جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی است. زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با اینکه هزینهها کاهش یافت؛ اما جنگطلبان عضو کنگره و نمایندگان تشکیلات بزرگ نظامیصنعتی بهسادگی «دشمنان» دیگری را جایگزین کمونیسم شوروی (چین، اسلام، تروریسم) کردند. براساس نظرسنجیهای متعدد، اکثر آمریکاییها موافق کاهش چشمگیر هزینههای نظامی هستند؛ اما متأسفانه تولید تجهیزات نظامی بسیار سودآور است. این شرکتها استدلال میکنند که تولیدات نظامی، باعث استخدام افراد زیادی میشود. این تولیدات در همه ایالتهای آمریكا انجام میشود و این بدان معنی است كه لابیهای نظامی نقش پررنگی در كنگره دارند.
همچنین عملیات نظامی خارج از کشور اغلب به خاطر دلایل اقتصادی، به ویژه با انگیزه دسترسی مداوم به منابع طبیعی مانند انرژی سوختهای فسیلی انجام میگیرد؛ اما یک حقیقت بزرگتر در اینجا مطرح است و آن حفظ قدرت ایالات متحده در جهان است. انتظار میرود که اگر ایالات متحده جایگاه فعلیاش را در جهان از دست بدهد، به همان میزان اوضاع اقتصادیاش تضعیف شود.
چقدر این احتمال را متصور میدانید که ایالات متحده به دلیل این بیماری فراگیر، با رکود بزرگ دیگری مواجه شود؟
از بعضی جهات، ایالات متحده در حالحاضر هم در رکود بزرگ قرار دارد. افزایش بیکاری به 33 میلیون نفر (که تقریباً میشود نرخ بیکاری واقعی بیستدرصدی) در حال نزدیکشدن به همان نرخ بیکاری 24 درصد در زمان رکود بزرگ است. طبق برآوردها، کاهش تولید ناخالص داخلی در سهماهه دوم سال جاری دورقمی خواهد شد. البته همه اینها میتواند آثار رکود موقتی باشد و با برداشتن قرنطینه، شاهد رشد سریع اقتصاد باشیم. این رکود علاوه بر بزرگیاش، با طول مدت زمانش هم تعریف میشود. بنابراین، اگر دوره احیا به شکل V تیز و کوتاه باشد (طول مدت رکود کم باشد)، ایالات متحده دچار رکود نخواهد شد. عوامل تعیینکننده در این موضوع میتوانند میزان بدهیهای دولت، بخش خصوصی و افراد جامعه باشند. این عواملْ هم میتوانند تعیینکننده توانایی دولت برای عبوردادن شهروندان شرایط فعلی، بدون ایجاد تورم بالا، مؤثر باشند و هم نشان میدهند که آیا بانکها میتوانند بدون اینکه سیستم اقتصادی با فروپاشی مواجه شود، اعتبار کافی برای احیای مشاغل را فراهم کنند یا خیر.
تصمیم ترامپ مبنی بر توقف کمک مالی به بودجه سازمان بهداشت جهانی، چگونه میتواند بر عملکرد این سازمان در سراسر جهان، به ویژه در شرایط فعلی تاثیر بگذارد؟
ایالات متحده بزرگترین سرمایهگذار سازمان بهداشت جهانی است؛ بهنحویکه چهارصد میلیون دلار از بودجه 4.8 میلیاردی آن را تأمین میکند. بنابراین، کاهشی به این شکل، بسیار تاثیرگذار خواهد بود؛ اگرچه می توان با کمک سایر کشورها و حتی کمکهای شخصی، مانند کنسرت اخیر لیدی گاگا، تا حدی آن را جبران کرد. در کنار حملات دیگر ترامپ به سازمانهای بینالمللی (عقبنشینی از توافقنامه پاریس در مورد وضعیت آبوهوا، خروج از شورای حقوقبشر سازمان ملل، بهراهانداختن کمپینی علیه سازمان تجارت جهانی) اقدام ترامپ علیه سازمان بهداشت جهانی، بخشی از تلاش بزرگتر او برای تجزیه دولت یکپارچه بینالمللی است. در ضمن، تهدید ترامپ مبنی بر توقف کمک به بودجه سازمان بهداشت جهانی، غیرقانونی است. این تصمیمی است که کنگره باید بگیرد، نه رئیس جمهور.