فکرش را بکنید قرار باشد کارتن مارکو پلو، بچههای آلپ یا فوتبالیستها را برای n اُمین بار از تلویزیون ببینید یا مثلاً چند شبکه مختلف را دور بزنید و برای چند دهمین بار سریالهای تکراری را ببینید. هر چقدر هم که آن کارتنها نوستالژیک و این سریالها جذاب باشند، باز هم تماشای آنها حد و اندازهای دارد، آنقدر که مجبور میشوید یا شبکه تلویزیون را عوض کنید، یا آن را خاموش کنید و یا... بگذریم.
همین نسخه را با کلی آب و تاب بیشتر و ملال فراوانتر برای تئوریهای بعد از انتخابات فرقه پوشکی منافقین در نظر بگیرید که سالهاست با عبارات، شیوه بیان و انشاء و اجرای کاملاً تکراری و در نهایت افزودهشدن یکی دو آپشن جدید، در رسانههای این فرقه عنوان میشود.
فاز اول؛ تخطئه کامل انتخاباتی که گذشت
زیر سؤال بردن و تخطئه انتخابات از صدر تا ذیل، شیوه ثابت و جاری فرقهای است که سلاح به روی مردم گشوده و با رفتارهای تروریستی به آغوش دشمنان این مرز و بوم خزیده است. کافی است به گوشههایی از مواردی که تا به حال و طی انتخابات گذشته، بارها شنیدهاید دقت کنید؛ «بسیاری از رأیدهندگان را از روستاهای کوچک به شهرها میآوردند و با هماهنگی تلویزیون از شعبههای بهاصطلاح شلوغ گزارش تهیه میکردند»، «گفته میشود شناسنامه شمار زیادی از کسانی که قبل از انتخابات فوت کردهاند نیز باطل نشده بود تا عدهای با استفاده از این شناسنامهها رأی بدهند»، «شمار زیادی از رأیدهندگان را کارمندانی تشکیل میدادند که باید روز شنبه شناسنامه خود را به حراست اداره خود نشان می دادند»، «طبق اظهارات برخی آگاهان سیاسی(!) بخش قابل توجهی از رأیدهندگان را نیز سربازانی تشکیل میدادند که ملزم به شرکت در انتخابات و رأی دادن به افرادی خاص و ولایت معاش شده بودند. این سربازان تهدید شده بودند که در صورت عدم رفتار طبق دستورات اعلام شده، با اضافهخدمتهای طویلالمدت مواجه خواهند شد»، «تعداد زیادی از روستائیان را با تهدید حذف یارانهها به پای صندوق رأی کشاندند»، «گفته میشود در زمان رأیگیری عدهای خاص با هماهنگی رؤسای صندوقها، نام افراد مورد نظر حکومت را برای افراد بیسواد در تعرفهها مینوشتند»، «تلویزیون رژیم بارها در زمان ساعات رأیگیری از تصاویر آرشیوی برای نشاندادن استقبال مردمی استفاده کرد»، «درحالیکه تمام شعب خالی از رأی بود که رژیم در شوی انتخاباتی خود سه بار انتخابات را تمدید کرد»، «بعد از پایان رأیگیری تعرفهها در شهر ... به نفع کاندیداهای مورد نظر نظام نوشته و در صندوق آرا ریخته شده است» و... .
این ادبیات در نهایت با کمی تغییر فعل و فاعل، پای ثابت تمام تحلیلها و بررسیهای بهاصطلاح کارشناسی و نقد و نظر رسانههای بیمخاطبِ منافقین است.
فاز دوم؛ تبلیغ یک فرقه مرده
بگذارید این بند را با یک مثال ساده شروع کنیم؛ در انتخابات اخیر ریاستجمهوری مصر، با وجود اینکه محمد صلاح ستاره مصری تیم فوتبال لیورپول انگلستان حتی کاندیدا هم نشده بود، اما بهدلیل علاقه مردم مصر به وی، 2 میلیون رأی به نام وی از صندوقهای رأی بیرون آمد که نشاندهنده اوج محبوبیت این ستاره مصری است. حال مقایسه کنید این ماجرا را با دروغ شاخدار سران گروهک تروریستی منافقین که همواره بعد از انتخابات عنوان میکنند «از میان آراء مأخوذه، شمار زیادی به نام برادر مسعود رجوی یا خواهر مجاهد مریم رجوی به ثبت رسید که این امر خشم رژیم را در پی داشته است.»
هر چند مردم ایران، خصوصاً نسل انقلاب و دفاع مقدس، جنایات منافقین را فراموش نکردهاند اما شناخت مردم از این گروهک آنگونه که در رسانههای منافقین تبلیغ میشود گسترده و همهگیر نیست و بسیاری از نسل جوان اصلاً از این تروریستها شناختی ندارند. شاید بهتر باشد برای تنویر بیشتر این نکته و این دروغ شاخدار رسانههای منافقین، مصداقی دیگر ذکر کنیم؛ حدود 9 سال قبل بود که یکی از خبرگزاری مطرح کشور در خبری که منتشر کرد نام مسعود رجوی را سهواً به نام «مسعود رجبی» منتشر کرد. این یعنی اینکه نام خاص مسعود رجوی حتی برای خبرنگاری که خبری در مورد وی نوشته، دبیر گروهی که خبر را اصلاح کرده و مدیری که خبر را روی خروجی فرستاده هم آنقدر ناآشنا بوده که برای سه نفر از افرادی که در بطن مهمترین رسانه خبری کشور فعالیت میکنند نیز نام رجوی، نامی آشنا نبوده یا حداقل آنقدر او را نمیشناسند که غلط املایی نگارش فامیل او را اصلاح کنند. با این مثال ساده حکایت مشت نمونه خروار را دریابید و اینکه اساساً چند درصد مردم به دلیل طردشدن و دوری این گروهک از کشور، اساساً با آن آشنا هستند.
حکایت بعدی در مورد خیزشهای خلوتی است که در مورد نصب پوستر رجوی یا همسر تروریستش در ایام انتخابات در رسانههای این فرقه منتشر میشود. در این روش نیز تصاویری منتشر میشود و مثلاً در دو خیابان و دو کوچه خلوت، چند عکس از این زوج تروریست نصب و با زاویه کاملاً بسته فیلم گرفته و در طنزی آشکار مثلاً عنوان میشود «خیزش مردم تهران برای نه به انتخابات رژیم، با نصب پوستر رهبران مقاومت ایران در شهر تهران» ناگفته پیداست که این تصاویر نیز با فریبِ تعدادی انگشتشمار از جوانانی بیکار و بیاطلاع تهیه میشود. در این مورد پیشتر اخبار و اطلاعاتی در رسانهها منتشر شد و افرادی که در این رابطه دستگیر شدند با ابراز ندامت، اعلام کردند بهخاطر یک مشت دلار، فریب منافقین را خوردهاند.
توزیع شبنامههای ادعایی رسانههای این فرقه برای تحریم انتخابات، عدم حضور و شرکت گسترده مردم بهدنبال اطلاعیه این گروهک تروریست، مخدوشکردن آراء، سنگپرانی گسترده مردمی به شعب اخذ رأی و... نیز نمایشهای بدون بیننده دیگری است که توسط سران این فرقه کارگردانی و اجرا میشود.
فاز سوم؛ تأکید همپالگیها بر آلترناتیوبودن منافقین
معمولاً بعد از روز انتخابات و اتمام تحلیلهایی از این دست، فاز بعدی منافقین آغاز میشود و آن تأکید فلان و بهمان مواجببگیر خارجی منافقین است. بهعبارت سادهتر، منافقین با شارژ جدید فلان سیاستمدار بازنشسته اروپایی یا آمریکایی و دیکته سرخط جدید حمایتی به آنها، از این افراد میخواهند در موضعگیری جدیدی، انتخابات ایران را فرمایشی اعلام کرده و با عباراتی مشابه، راه نجات ایران را حضور تمامعیار آلترناتیوی همچون منافقین اعلام کنند. البته ناگفته پیداست که این رویه تمام و کمال مصرف داخلی داشته و برای اعضای فرتوت این گروهک در آلبانی و برخی کشورهای دیگر انجام میشود، و الا از یک فرقه پوشکی چه حاصل برای سیاست و اداره کشوری بزرگ همانند ایران؟
فاز آخر؛ پیامی که قرار بود معجزه کند!
در میان تمام تلاشهای سران این گروهک تروریستی برای خودنمایی و کلاهدوزی برای خود از نمد انتخابات، نمیتوان از برخی مواد خاص و لاکچری نیز صرفنظر کرد. آخرین مورد نیز پیام بهاصطلاح رهبر مقاومت ایران بود که در عباراتی مبهم، پراکنده و بدون آغاز و پایان درست، تلاش داشت تا قبل از رأیگیری، از مردم بخواهد انتخابات را تحریم کنند. در این میان هم به این نکته مهم که مسعود رجوی تا به حال کجا بود؟ چرا رخ عیان نمیکرده؟ چه جوابی برای این همه سال غیبت دارد؟ و... کاری نداریم؛ چون باز هم اتفاق خاصی نیفتاده و در نهایت این مسئله نیز با هدف مصرف داخلی برای اردوگاه منافقین و نه مردم ایران ضبط شده بود.