در حال حاضر ۳۴۰۰ نفر در اردوگاه اشرف به سر میبرند و اکثر آنها در تلاش برای ترک این اردوگاه هستند |
به گزارش خبرگزاری فارس، لارپوبلیکا در گزارشی به قلم "وانا وانوچینی" با عنوان "عراق: فرار از قرارگاه اشرف، لاگر ( اردوگاه کار اجباری در آلمان نازی) مجاهدین" مینویسد: غفار بال افکنده که امروز ۳۳ ساله است، در سال 2001 در ترکیه به سر میبرد. او که در آنجا بدون پول و شدیدأ نیازمند به کار و کمک بود، با چند ایرانی آشنا شد. آنها پس از اعطای یک سرپناه به وی در استانبول، به او وعده دادند که در صورتی که همراهشان به عراق برود، نه تنها پول خوبی دریافت کرده و ازدواج خواهد کرد، بلکه از آنجا عازم آلمان خواهد شد. به این ترتیب غفار ۱۰ سال پیش وارد قرارگاه اشرف در عراق شد.
صدام حسین در سالهای دهه ۸۰ میلادی قرارگاه اشرف را در اختیار ارتش آزادیبخش ایران وابسته به مجاهدین خلق قرار داده بود. صدام حسین در ازای دریافت کمک از سوی مجاهدین در جنگ در برابر ایران و در سرکوب اکراد و شیعیان عراقی، به آنها پول و سلاح میداد. غفار به سرعت متوجه شد که فریب وعدههای توخالی مجاهدین را خورده و در قرارگاه اشرف خبری از پول و آزادی و همسر نبود. آن قرارگاه، در واقع مرکز فرقهای بود که اعضای جدید خود را با نیرنگ به دام میانداخت، امکان خروج از آنجا و امکان ابراز عقیدهای متفاوت از عقاید سران یعنی مسعود و مریم رجوی (که در خارج از عراق زندگی میکردند) و همچنین امکان دسترسی به تلفن، اینترنت و اصولأ اطلاعات مربوط به جهان خارج وجود نداشت. اما دیگر برای غفار دیر شده بود. مسئولان قرارگاه در پاسخ به درخواستهای مکرر وی برای خروج، او در برابر دیگران مورد تحقیر و اهانت و تهدید قرار داده و تهدید میکردند که ۲ سال در سلول انفرادی در قرارگاه و هشت سال در زندان ابوغریب زندانی خواهد شد و سپس عراقیها او را به ایران تحویل داده و در آنجا، اعدام در انتظارش بود. غفار که از این تهدیدها به شدت هراسیده بود، حتی پس از حمله آمریکا به عراق و خلع سلاح اهالی اشرف نیز قرارگاه را ترک نکرد.
آمریکاییها با 5000 تن ساکنان اشرف مصاحبه و برای افرادی که قصد ترک آنجا را داشتند، یک کمپ موقت برپا کردند. غفار میگوید "با این حال، کلمات مترجم ایرانی نظامیان آمریکایی، مرا به فکر انداخت. او به من گفت "در قرارگاه اشرف همه چیز کاذب و دروغین است." از آن روز به بعد فقط به اینکه چگونه از قرارگاه بگریزم، فکر میکردم." چهار سال بعد او موفق به فرار شد و دو هفته پیش به نزد خانواده خود در شهر ساری بازگشته است.
غفار ۲ ماه در هتلی که دولت ایران در بغداد برای خارج شدگان از قرارگاه اشرف در نظر گرفته، به سر برد. غفار همراه با یکی از دوستانش، موفق به فرار از اشرف شده است. البته در قرارگاه، دوستی ممنوع بود و حتی امکان نشستن نزدیک به فرد دیگر و احوالپرسی با وی وجود نداشت. اما آنها توانسته بودند به نحوی با یکدیگر توافق کنند و بالاخره شبی، هنگامی که دیگران مشغول صرف شام بودند، از روی موانع مختلف و سیم خاردار عبور کرده و گریخته بودند. امروز در رشت، در استان گیلان ایران، هستیم. بسیاری از اعضای سابق مجاهدین خلق که یا مانند غفار فرار کرده و از قرارگاه اشرف خارج شدهاند، در استانهای شمالی ایران اقامت گزیدهاند.
سازمان مجاهدین خلق در سالهای دهه ۷۰ میلادی به عنوان یک جنبش اسلامی – مارکسیستی مخالف با رژیم شاه، متولد شد. اما پس از انقلاب اسلامی سال 1979، یکسری اقدامات تروریستی علیه جمهوری اسلامی انجام دادند. مبدل شدن سازمان مجاهدین خلق به یک فرقه پس از جنگ اول خلیج فارس و در سالهای دهه ۹۰ میلادی آغاز شد. هنگامی که صدام حسین به آنها دستور داد که به سوی اکراد و شیعیان عراقی شلیک کنند، برخی از اعضای مجاهدین از این دستور سر باز زده و عزم رفتن کردند.
به گفته رضاقلی اسکندری دوست غفار در همان سالها بود که جنبش به درون کابوس فرقهای شدن، لغزید و روشهایی مانند شستشوی مغزها، شدیدترین جداسازی مردان از زنان و والدین از کودکانشان به کار گرفته شد. اعضای قرارگاه اشرف موظف به اجتناب از روابط جنسی بودند و در جلسات طولانی پاکسازی عقیدتی، آنها را مجبور به بیان پنهانیترین زوایای افکار و تخیلاتشان میکردند. آن عده از اعضای سازمان که با تفکرات مسعود و مریم رجوی، سران سازمان، مخالفت میکردند در ابتدا مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته و در صورت مقاومت، کشته میشدند. در قرارگاه اشرف هنوز نزدیک به 3400 نفر به سر میبرند. به گفته مخاطبان من، تقریبأ تمامی آنها قصد ترک اردوگاه را دارند.
در عین حال نوری المالکی نخست وزیر عراق، دستور تخلیه قرارگاه اشرف را تا پیش از پایان سال جاری میلادی صادر کرده است. ایرانیهایی که اعضای خانوادهشان در قرارگاه اشرف به سر میبرند، از این بیم دارند که سران سازمان برای عدم تخلیه اردوگاه، به هر اقدامی دست بزنند و حمام خون به راه بیندازند. اگر دستور مقاومت صادر شود و یا افرادی، مشابه با سال 2003 در اعتراض به دستگیری مریم رجوی عمل کنند، یعنی دست به خودسوزی بزنند، فاجعه به بار خواهد آمد. در ماه آوریل گذشته هنگامی که نیروهای عراقی وارد اردوگاه شدند تا در آنجا یک ایستگاه پلیس برپا کنند، با مقاومت مسلحانه روبرو شدند و درگیریها 30 کشته برجای گذاشت. خانوادههای ساکنان قرارگاه اشرف با مراجعه به سازمانهای بشردوستانه بینالمللی و سازمان ملل، خواستار ورود آنها به قرارگاه پیش از ماه دسامبر آینده و گفتوگو با عزیزانشان هستند. اما تا به حال هیچ سازمان حقوق بشری موفق به ورود به قرارگاه اشرف نشده و صلیب سرخ نیز نتوانسته نامههای خانوادهها را به ساکنان اشرف برساند، چرا که فرماندهان قرارگاه نامهها را ضبط کردهاند.
به این ترتیب قرارگاه اشرف میتواند به فراموشی سپرده شود. خانواده های 3400 تن ساکن این قرارگاه از این بیم دارند که آمریکا نیز مانند اتحادیه اروپایی، سازمان مجاهدین خلق را از فهرست تشکیلات تروریستی خارج کند. در ایران نیز از توجه به مجاهدین کاسته شده است. جوانان ایرانی این سازمان را نمیشناسند و بزرگترها به دلیل همکاریاش با صدام حسین، از آن منزجر هستند. ایران دست مجاهدین خلق را در ورای اقدامات تروریستی در خاک خود و حتی تظاهرات اعتراضآمیز سال 2009 میبیند. در چنین شرایطی، سرنوشت قرارگاه اشرف میتواند از کنترل جامعه بینالملل خارج شود.