گروهک فرقان همچون ديگر گروه هاي سياسي معارض و معاند ، تحليل ها و ارزيابي هاي خود از نظام اسلامي را بر اساس ناكامي هاي خود مي سنجيد ، لذا اين ارزيابي ها صرفاً به خاطر خشم و ناراحتي آنان فاقد هرگونه وجاهت علمي بود . |
گروهك وابسته فرقان در دوران عمر كوتاهش در نظام جمهوري اسلامي ، پديده جنگ را مانند ديگر پديده ها تحليل مي كرد . بدون توجه به آغازگر جنگ و توطئه قدرت هاي جهاني در ضربه زدن به نظام اسلامي ، همه گناه ها را متوجه جمهوري اسلامي مي كرد ، بعد از گذشت مدت كوتاهي از جنگ مي نويسد :
" بيش از چهار ماه است كه از جنگ ضد مردمي بين رژيم هاي حاكم بر ايران و عراق مي گذرد و در اين مدت ديكتاتوري آخونديسم نه تنها ارزش هاي انقلابي خلق مسلمان كشورمان را به باد داده است ، بلكه بيشتر از هر زمان ديگري استقلال ، ارزش هاي انقلابي و اخلاقي و اجتماعي خودش را چه در داخل كشور و چه در رابطه با خلق هاي محروم سراسر جهان از دست داده است ." (1)
بر خلاف پيش بيني هاي فرقاني هاي خود بزرگ بين و خود محور ، جنگ و دفاع مقدس هشت ساله بيش از هر پديده ديگري ، استقلال و ارزش هاي اخلاقي و اجتماعي جامعه ما را زنده كرد و ديدگاه الهي امام برتري يافت كه فرمودند : " جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همين مبارزات است ."
فرقان در بيان ماهيت جنگ ، آن را ساخته و پرداخته قدرت هاي بزرگ مي دانست كه قصد دارند از اين طريق به مردم هر دو كشور آسيب هاي جدي وارد آورند . رژيم بعث عراق از كشورهاي مورد حمايت اردوگاه شرق بود كه با پيروزي انقلاب اسلامي با يك چرخش 180 درجه اي به غرب تمايل پيدا كرد .
رژيم بعث به دنبال آن بود تا در خلاء موجود ناشي از سقوط شاه ، جايگاه ويژه اي براي خود در منطقه بيابد . از اين رو رژيم بعث علاوه بر برخورداري از حمايت هاي مالي و تسليحاتي شرق از كشورهاي غربي به ويژه آمريكا بهره مند شد . فرقان فقط به كمك شرقي ها به عراق اشاره دارد :
" در اولين روز جنگ تمام عيار ، يعني اول مه ، كشتي حامل تجهيزات جنگي روسي وارد بندر عراق مي شود و ... " (2)
در نقطه مقابل ، نظام جمهوري اسلامي كاملاً تنها و ناخواسته وارد جنگ بزرگي شد كه قدرت هاي بزرگ آن را تدارك ديدند . فرقان در ادامه دروغ پردازي هاي خود براي اين كه نشان دهد نظام اسلامي نيز مانند عراق به قدرت هاي بزرگ وابسته است ، مي نويسد :
" از اولين ساعات بامداد روز سوم مهر ، سيل اسلحه و مهمات به وسيله هواپيماهاي ايتاليايي روانه فرودگاه تهران مي شود . (3)
موضع فرقان در مقابل جنگ تحميلي عراق عليه ايران كاملاً به نفع دشمنان بود و هيچگاه از مقاومت و ايستادگي ملت ايران سخني به ميان نياورد .
فرقان و اقتصاد سياسي :
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، كشور ايران از وابستگي هاي اقتصادي رهايي يافت . با توجه به جايگاه اقتصادي رژيم پهلوي نزد قدرت هاي جهاني ، رويكرد استقلال طلبانه نظام اسلامي به يقين با مخالفت روبرو مي شد . همه مبارزان و انقلابيون مي دانستند كه به لحاظ اقتصادي بايد رويه اي غير از رويه هاي اقتصادي رژيم شاه برگزيد . مشي هاي اتخاذ شده هر چند سخت و طولاني به نتيجه مي رسيد ، اما استقلال اقتصادي را تضمين مي كرد .
در چنين شرايطي گروه هاي سياسي معاند به دور از شرايط عيني و واقعيت هاي اجتماعي به دنبال آن بودند تا تمام اوضاع نابسامان اقتصادي را بر گردن نظام جديد اسلامي بيندازند ، يا در ميان ناباوري عمومي پيشنهادهاي حل و فصل دشواري هاي اقتصادي را در يك شب و دو شب مي دادند . (4)
فرقان كه حتي در طرح ايدئولوژي و ديدگاه هاي نظري و فلسفي چيزي براي ارائه نداشت ، براي عقب نماندن از قافله گروه هاي ضد انقلاب ، حرف هاي آن گروه ها را به عنوان مواضع اقتصادي مطرح مي كرد . ملي كردن صنايع بزرگ و معادن از دستاوردهاي بزرگ انقلاب بود ، ولي فرقان در اين زمينه مي گويد :
" نظام حاكم در آغاز براي تحميق توده ها و استحكام پايه هاي قدرت ..... بين اقتصادي ايران زد ."
شرايط گذار ، وضعيت جنگي ، تحريم هاي اقتصادي و آزمودن سياست هاي جديد اقتصادي ، شرايطي نبود كه از ديد تحليلگران اقتصادي ناپيدا بماند . اما فرقان براي تضعيف نظام اسلامي حتي واقعيتي چون تحريم اقتصادي و نقش آن در سيستم غرب گرايانه اقتصاد كشور را ناديده مي گيرد و مي نويسد :
" كافي است كه نظري گذرا به آمار و ارقام در اين زمينه ها انداخت ، خواهيم ديد كه محاصره اقتصادي اگر حربه تحميقي و توجيهي نظام براي حاكميت يافتن و گسترش اختناق و نفي حقوق مشروع مردم گشته است ،ولي در عمل با ياري گرفتن از كشورهاي غارتگر اروپايي و شركت هاي چند مليتي حجم واردات به طور سرسام آوري افزايش يافته است ." (5)
گروه فرقان فقط توانست دو سال از حاكميت نظام اسلامي را درك كند و خيلي زود عرصه سياسي را ترك كرد . از اين رو هرگز نمي توانست در مقام داوري به تحليل و ارزيابي طرح هاي اقتصادي به ويژه طرح هاي دير بازده بنشيند . مهم اين بود كه نظام اسلامي با يك نوانديشي اقتصادي ، اقتصاد دولتي ، تعاوني و خصوصي را تجربه مي كرد و رهيافت اصلي آن دوري جستن از وابستگي بود . (6)
" آنها خود دست به يكسري اقدام هاي شعارگونه و روشنفكر تحميق كن و همچنين طرح اصلاحات ارضي ، ملي كردن صنايع بزرگ و معادن ... مي زند ، ولي خيلي زود مفاسدش در اداره اين واحدها آشكار مي شود و آنها را رو به نابودي مي كشاند ." (7)
غالب طرح هاي اقتصادي بعد از انقلاب در خدمت اقتصاد مردمي و مستقل برنامه ريزي مي شد . بدون ترديد كسي انتظار ندارد كه همه اين طرح ها به موفقيت كامل برسد ، اما مردمي بودن و استقلال طرح هاي اقتصادي اهميت فوق العاده اي داشت كه براي يك نظام جديد ريسك بسيار بزرگي تلقي مي شد .
در عين حال فرقان بدون توجه به اين واقعيت مي نويسد :
" با طرح هاي احياي صنايع كوچك و مونتاژ و كمك به سرمايه داري وابسته و عقد قراردادهاي اقتصادي _ تجاري با كشورهاي خارجي ، عملاً وابستگي اقتصادي و صنعتي و به اجبار وابستگي سياسي كشور را شديدتر از رژيم قبل مي نمايند ." (8)
اقتصاد رژيم شاه كاملاً وابسته به شركت ها ، مؤسسات و كشورهاي غربي بود كه منافع آنها را تأمين مي كرد . (9) دولت ايالات متحده در نفوذ خود به تار و پود اقتصادي رژيم شاه ، گوي سبقت را از ديگران ربوده بود ، به همين منظور دولت آمريكا براي از كار انداختن توان اقتصادي نظام اسلامي دست به تحريم ايران زد .
فصل دوم : فرقان در محاق سياست
فرقان و آينده نگري :
گروهك تروريستي فرقان درباره آينده انقلاب اسلامي اقدام به پيش بيني نمود . اين گروه همچون ديگر گروه هاي سياسي معارض و معاند ، تحليل ها و ارزيابي هاي خود از نظام اسلامي را بر اساس ناكامي هاي خود مي سنجيد ، لذا اين ارزيابي ها صرفاً به خاطر خشم و ناراحتي آنان فاقد هرگونه وجاهت علمي بود .
اما به خاطر خود بزرگ بيني و خود محوري آنچنان به تحليل حال و آينده مي نشستند كه گويي قضايا فقط از دريچه نگاه آنان رقم خواهد خورد . از اين رو فرقان مي گويد :
" مسئله اي كه لازم است متعهدانه با آن مواجه گشت آينده است . اين جريانات به كجا مي انجامد ؟ چه خواهد شد ؟ چه بايد كرد ؟ " (10)
سپس فرقان از تاريخ مدد مي جويد و مي گويد :
" ولي به تجربه تاريخ اثبات شده است كه اگر چه مردم دير مي فهمند و به هنگام ناآگاهي وسيله هر خيانتي مي شوند ، ولي آن زمان كه فهميدند به سادگي فراموش نمي كنند و از پاي نمي نشينند ." (11)
فرقان به منظور بازسازي روحيه خود و گروه هاي شكست خورده درباره آينده بسيار نزديك اظهار مي كند :
" بر اين اساس است بدون كوچك ترين ترديد مي بايد ادعا نمود كه ديكتاتوري آخونديسم مرگش فرا رسيده است و با افول آخرين دروغ هاي زندگي ديكتاتوري پير ، حاكميت ديكتاتوري آخونديسم در ايران محكوم به مرگ است و اين خود به خوبي دريافته است ." (12)
در واقع آنچه كه جمهوري اسلامي به عنوان يكي از برجسته ترين نظام هاي دمكراتيك دنيا به خوبي دريافته است ، مرگ ابرقدرت ها و عناصر وابسته به آن است . اين فهم پس از سقوط شاه ، فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ، سقوط و مرگ صدام ديكتاتور و خون آشام بزرگ روز به روز ملموس تر مي شود .
پی نوشت:
1. نشريه فرقان ، شماره 33 ، 23 دي 59 ، ص 6
2. همان ، ص 5
3. همان
4. بابك زهرايي ، يكي از تئوريسين هاي راه كارگر ، با تكيه بر ايدئولوژي ماركسيست در مناظرات خود با بني صدر معتقد بود كه مي تواند مشكلات كشاورزي را يك شبه ، معضلات اقتصادي را در دو شب حل كند ! اين مناظرات در سال 1358 بر پا مي شد كه با آرماني بودن طرح هاي اقتصادي ماركسيست ها موقعيت و محبوبيت بني صدر در جامعه تقويت مي شد .
5. فرقان ، مواضع اقتصادي ، ص 10
6. در سال هاي بعد از اين زمان ، شرايط جنگي كشور اقتصاد را به سمت اقتصاد دولتي پيش برد تا مردم و نظام بتوانند با عبور از بحران مذكور در شرايط سازندگي به استفاده از بخش خصوصي اقدام كنند .
7. فرقان ، مواضع اقتصادي ، ص 9
8. همان
9. در چنين شرايطي اين دولت ها به عنوان دولت رانتيسم خوانده مي شوند .
10. نشريه فرقان ، ص 4
11. همان ، ص 5
12. همان
گروه فرقان (25)