خانه عدالت منش :
اكبر گودرزي درباره چگونگي شكل گيري جلسات قرآن در خانه عدالت منش مي گويد :
" در زماني كه من در مدرسه شيخ عبدالحسين (1) بودم ، فردي به آنجا آمد و خودش را عدالت منش معرفي كرد و گفت ما چند نفر هستيم و در خانه خود من جلسه اي داريم و روي آيات قرآن كار مي كنيم و از من خواست كه به اين جلسه بروم ، در صورتي كه بخواهم با آنها در زمينه آيات قرآن كار كنم ." (2)
در آن جلسه افرادي چون حميد نيك نام ، رضا يوسفي ، بهرام تيموري ، علي اسدي و سعيد و احمد و محسن سياهپوش با اكبر گودرزي آشنا شدند . روش كار در جلسات اين خانه همانند جلسات مسجد بود و اكبر گودرزي به تجزيه و تحليل آيات و سوره هاي قرآني از ديدگاه خود مي پرداخت . همچنين كتاب هايي كه چاپ و منتشر مي شد در اختيار اين گروه قرار مي گرفت .
پس از مدتي قرار شد كه محل جلسات عوض شود ، در نتيجه خانه اي در خيابان اوستا اجاره شد و طبق برنامه اكبر گودرزي هفته اي يك بار در جلسه آنان شركت مي كرد . در ادامه اين جلسات افراد مذكور نيز اقدام به تكثير بحث هاي جلسه مي كردند كه تكثير سوره هاي مختلفي چون نجم ، طور ، قمر و ... پيامد آن اقدامات بود .
نشريه فرقان :
در فرآيند تمامي جلسات تفسيري اكبر گودرزي ، كار فكري نيز صورت گرفت ، پس از مدتي گروه تمايل خود را نسبت به مسائل سياسي و مسائل اجتماعي روز نشان داد . اين رويكرد به صدور برخي اعلاميه ها و بيانيه هاي سياسي منجر شد . (3)
اولين شماره نشريه فرقان ، ارگان گروه فرقان در اسفند 56 منتشر شد ، در صفحه اول آيه :« و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثين » (قصص/5) به چشم مي خورد كه تا شماره 35 اين نشريه در اسفند ماه 1359 به شكل ثابت در صفحه اول و در واقع روي جلد نشريه باقي ماند .
كيفيت ظاهري نشريه اصلاً مطلوب نبود و حتي صفحه بندي و تايپ حروف كاملاً ابتدايي است (4) و استانداردهاي نشر آن سال ها را نيز رعايت نكرده است ، در واقع فرقان را مي توان در حد يك جزوه نو نشريه داخلي به حساب آورد ، اين نشريه ماهانه منتشر مي شد .
صفحه بعد از روي جلد معمولاً به ذكر نام يا نام هايي از كادرها و اعضاي قرباني سازمان مجاهدين خلق اختصاص دارد . تنظيم كنندگان سعي كرده اند تا به تناسب ايام ، ياد بنيانگذاران و يا كادر و اعضاي سازمان را زنده نگاه دارند . همچنين مقالات كوتاهي از زندگي و مبارزات و عقايد آنان ارائه شده است .
حجم نشريه بين 10 الي 15 صفحه است كه علاوه بر طرح يك موضوع ايدئولوژيك به فراخور مسائل سياسي روز يك بحث سياسي نيز ارائه داده است .
ادامه فعاليت در خارج از كشور :
با انتشار دو يا سه شماره از نشريه فرقان ، يك شب هنگامي كه اكبر گودرزي به خانه حسن اقرلو مي رفت احساس كرد افرادي او را تعقيب مي كنند . گودرزي با فريب آنها به يكي از مساجد و سپس به خانه اقرلو رفت . تنها با يك جريان بسيار ساده تعقيب ، كه قطعاً مراجعه به شواهد و قرائن نشان مي دهد تعقيب كور و اتفاقي بوده است ، تغييرات اساسي در روند برنامه هاي گودرزي پيش آمد :
" ديگر از آن به بعد به مدرسه نرفتم و لباس هايم را هم در آوردم ، بعد از ارتباط با محمد و عباس و عليرضا موضوع تعقيب را مطرح كردم . " (5)
توهم مبارزه و اين كه در زمره افراد انقلابي و مطرح قرار گرفته است ، سراسر وجود گودرزي را فرا گرفته بود . جريان را با دكتر ملكي هم مطرح كردند و او گفت يكي از دوستانش به نام دكتر عابد قرار است به ايران بيايد كه حتماً او را كمك خواهد كرد . پس از مدتي دكتر عابد به ايران آمد ، پس از مذاكره قرار شد وي گودرزي را به اروپا ببرد كه آنجا زمينه فعاليت بيشتري وجود دارد .
اقدامات تأميني گودرزي در حالي صورت گرفت كه رژيم شاه واكنش هاي تند و وحشيانه خود عليه مبارزان را پشت سر گذاشته بود . سال 1356 سال فضاي باز سياسي بود كه به دستور جيمي كارتر ، رئيس جمهور وقت امريكا و براي جلوگيري از راديكاليزه كردن جنبش هاي سياسي تجربه مي شد .
دوستان گودرزي تصميم گرفتند او را از طريق پاكستان به اروپا ببرند ، زيرا آنجا زمينه فعاليت بهتري براي او وجود داشت . تا آن زمان كمترين و كوچك ترين مانعي بر سر راه فعاليت هاي سياسي ، مذهبي اكبر گودرزي مشاهده نشده بود . اوهام و خيالات و تراشيدن سابقه مبارزاتي از انگيزه هاي اصلي گروهك فرقان در آن مقطع بود .
اكبر گودرزي با تغيير لباس و به عنوان بلوچ راهي پاكستان شد و در شهر كراچي در مسافرخانه اي ساكن گرديد و حدود دو ماه در آنجا سرگردان بود ، بالاخره به او اطلاع دادند كه امكان رفتن او به اروپا وجود ندارد ،اما مي تواند در شهر پيشاور و اطراف آن كه زمينه كار فكري وجود دارد ، فعاليت نمايد .
اين پيشنهاد هم عملي نشد و اكبر گودرزي بدون هيچ واهمه اي از ساواك و دستگاه پليسي رژيم شاه به ايران بازگشت . همراه حسن اقرلو خانه اي در خيابان گرگان اجاره كرد و تماس ها و همكاري ها دوباره رونق يافت . حلقه اول تماس تشكيلاتي حدود ده نفر بودند ، حلقه هاي كوچكتر بعدي شامل افرادي مي شد كه ده نفر اصلي هر كدام با آنها ارتباط داشتند و آنها را مي شناختند .
چارت سازمان :
آنگونه كه اكبر گودرزي ترسيم مي كند ، چارت سازمان از يك گروه چهار نفره در رأس آن تشكيل شده است ، هر چند كه ديگر اعضا ، اكبر گودرزي را در رأس تشكيلات مي دانند ، ولي او خود در بازجويي ها منكر آن است و اين چارت را ترسيم مي كند .
گروه فرقان به طور رسمي در اسفند 1356 تأسيس شد ، اين گروه نشريه فرقان را در اختيار افراد جذب شده مي گذاشت تا با مطالعه آن با اهداف گروه آشنا شوند . (6) علاوه بر تشكيل كلاس هايي در خارج از مسجد همچون باغ كرج ، جمعه ها نيز به كوه مي رفتند .
در مجموع اعضا را به سمت اطاعت كوركورانه هدايت مي كردند ، زيرا لازمه كار تشكيلاتي پيروي از رهبران رده بالا بود ، اگر مطالعه و تحقيقي نيز انجام مي شد ، در واقع پذيرش افكار رده هاي بالا بود و به طور كلي چيزي به نام نقد و ارزيابي وجود نداشت .
ابتدا براي افراد مبتدي كتاب مي دادند و جلسات بحث و گفتگو در ارتباط با همان كتاب مي گذاشتند ، سپس افراد مي توانستند تعدادي اعلاميه گرفته و آنها را بين آشنايان پخش كنند و يا در موارد لزوم اعلاميه ها را پست نمايند . گاه نيز اعلاميه ها را به دانشكده هاي مختلف مي بردند و در سلف سرويس ها و يا داخل كتابخانه ها در دسترس و ديد دانشجويان مي گذاشتند . (7)
پخش اعلاميه و كتاب كه از منشورات فرقان بود ، پس از واقعه ترورها حالت مخفي تري به خود گرفت ، در مجموع فرقان از گروه هاي كم مخاطب بود . تشكيلات فرقان از آن جهت كه بسيار سريع شناسايي نشود به زير شاخه هاي متعدد تقسيم مي شد .
براي آشنايي به يكي از شاخه ها توجه كنيد كه هر نفر فقط با سه نفر ديگر ارتباط دارد :
حميد احمديان از اعضاي گروهك فرقان ، درباره چگونگي نضج انديشه فرقان در محل سكونتش مي گويد :
" انديشه انحرافي فرقان در تابستان 1355 توسط گودرزي خائن و جنايتكار در منطقه قلهك نشر يافت . وي با منحرف كردن افرادي همچون علي حاتمي اين تفكر غلط را در اين منطقه توسعه دارد . با ايجاد اين طرز تفكر در محل اكثر بچه هاي پاك و معصوم كه در ارتباط با كتابخانه بودند ، به اين فكر گرايش پيدا كردند . " (81)
محيط فعاليت اكبر گودرزي در ميان جوانان و نوجوانان مذهبي بود كه هنوز كاملاً با انواع انديشه ها آشنايي نداشتند . در چنين وضعيتي هر آنچه در مسجد و كتابخانه عرضه مي شد ، به تصور تفكر ديني مي پذيرفتند . علي حاتمي معلم ديني دبيرستان جهان آرا بود ، وي از اين طريق پاي بچه ها را به مسجد خمسه قلهك باز كرد ، افراد ديگري چون محمد رضا ملكي و كمال ياسيني كه فرقاني بودند ، در اين مسجد فعاليت مي كردند .
پی نوشت:
1. پس از آن كه اكبر گودرزي نزديك به يك سال و نيم در مدرسه چهل ستون بود ، آنجا را ترك كرد و به مدرسه شيخ عبدالحسين آمد . در اين مدرسه با افرادي نيز آشنا شد و رابطه فردي برقرار كرد ، هر چند بسيار منزوي و گوشه گير نشان مي داد ، مدت كوتاهي در اين مدرسه بود ، سپس به خانه مصطفي جوادي رفت .
2. پرونده اكبر گودرزي ، ص 53
3. همان
4. در كارهاي مشابه گروه فرقان ، كيفيت پايين حروف چيني كاملاً مشهود است ، در شماره 9 نشريه مورخ آبان ماه 57 يك غلط ضميمه شده است ، درباره ترجمه قرآن مجيد كه اين پيوست 13 صفحه اي 320 غلط تايپي را اصلاح كرده است .
5. پرونده اكبر گودرزي ، شماره بازيابي 774
6. تا بهمن 1357 فقط هفت شماره از نشريه فرقان منتشر شد .
7. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده حسن عزيزي ، كد 661
8. همان ، پرونده حميد احمديان ، كد پرونده 18740 اين اظهارات در تاريخ 13/2/1359 بيان شده است .
گروه فرقان (11)