گروه رجوي و پيوند با حزب بعث عراق (2)

Sadam Rajavi

2 . سازمان و جنگ تحميلي

سازمان در تاريخ 20/6/1359 در حالي كه انتشار نشريه مجاهد را از تير ماه قطع كرده بود ، طي اطلاعيه اي كه در مورد حوادث و تحركات تجاوزكارانه ارتش بعث عراق و مزدوران آن در مرزهاي غربي كشور انتشار داد ، با محكوم كردن استبداد حاكم بر عراق چنين اعلام داشت :

" سازمان مجاهدين خلق ايران ضمن ابراز تأسف شديد از همه خسارات جاني و مالي جنگ هاي غرب كشور و تسليت به تمامي خلق قهرمان مان ، بدين وسيله اعلام آمادگي مي كند تا چنانچه مقامات كشور مجاز نمايند ، در دفاع از مرزها و شهرها و هموطناني كه تحت تهاجم استبداد بعثي حاكم بر عراق و يا مزدوران شاه خائن (امثال پاليزبان) واقع شده اند ، شركت كند . " (1)

در شرايطي كه هم زمان با اوج گيري برخوردهاي نظامي عراق و ايران در مرزهاي غربي و جنوبي كشور در عرصه داخلي كماكان سازمان به مثابه يك عامل اصلي تشديد تنش ها و درگيري هاي داخلي در شهرهاي مختلف كشور محسوب مي گرديد (2) ، ولي مع الوصف بعد از آغاز تجاوز سراسري رژيم صدام به ايران در 31 شهريور 1359 ، موضع تبليغاتي قبلي مبني بر آمادگي براي دفاع ، مجدداً توسط سازمان تكرار شد :

" سازمان مجاهدين خلق ايران طي اطلاعيه اي به تاريخ اول مهر ضمن محكوم كردن تجاوزات عراق مجدداً براي دفاع از ميهن و مردم اعلام آمادگي مي كند . " (3)

اما اين اطلاعيه و اطلاعيه هاي قبلي و بعدي ، تا دهم آبان ماه كه سازمان يك شماره فوق العاده مجاهد منتشر ساخت ، انتشار و بازتاب چنداني نمي يافت . عملاً هم دفاتر و اعضا و وابستگان سازمان درگير خطوط تشكيلاتي افزايش تشنج اجتماعي بودند و موضوع تهاجم دشمن به كشور هيچ جايگاه جدي و مؤثري در خط مشي سازمان پيدا نكرده بود ، چنان كه در آينده هم پيدا نكرد .

در مورد چگونگي انعكاس اطلاعيه هاي مذكور در مطبوعات ، لازم به ذكر است كه روزنامه كيهان در تاريخ 22 مهر ماه 59 متن تلگرام هواداران سازمان در اهواز به استاندار خوزستان را درج نمود كه طي آن اطلاعيه هاي 20 شهريور و اول مهر اشاره و استناد گشته و مضمون آن بازگو شده بود . (4)

سازمان همچنين در پنجم مهر ماه 1359 طي اطلاعيه اي تأكيد كرد :

" ... در شرايط حساس و خطير كنوني كه بر اين ميهن حاكم است ، كليه نيروها بايد متحداً در دفاع از كشور در برابر تجاوز و تهاجم خارجي عمل كنند . " (5)

در شرايطي كه لزوم وحدت عام و فراگير كه مجاهدين خلق نيز به آن اذعان داشتند در قبال تجاوز وسيع عراق به خاك ايران بر كسي پوشيده نبود ، در عرصه درگيري هاي سياسي داخل كشور سازمان از مواضع واگرايانه خود در قبال نظام و نهادهاي نوپاي آن دست بر نداشته و همچنان بر طبل ادعاهاي خود تشنج آفريني و متهم كردن نهادهاي نظام به اعمال غير قانوني مي كوبيد .

از اين رو طبعاً ادعاهاي وحدت طلبانه ايشان جدي گرفته نمي شد ، بدين جهت در اطلاعيه بعدي نوشتند :

" .... در شرايط حساس و خطير كه بر ميهن ما مي گذرد و وحدت و يكپارچگي صفوف تمام اقشار ملت و كليه نيروها را براي مقابله با تهاجم و تجاوز خارجي ايجاب مي كند ، ما در كمال تأسف شاهد برخي عملكرد ها و تبليغات تفرقه افكنانه و ناقض وحدت عمل و فشار بر نيروهاي انقلابي هستيم ." (6)

 

فشارهايي كه سازمان از آن سخن مي راند و اغلب خود نيز در ايجادش نقش اساسي داشت ، راه نداشتن يا راه نيافتن عناصر سازمان با هويت تشكيلاتي به جبهه ها بود . بديهي است كه اگر اعضاي سازمان بنا به اقتضائات نيروهاي نظامي در قالب نيروهاي تحت هدايت فرماندهان ذيربط قرار مي گرفتند ، اساساً وجهي براي تمايز و شناخته شدن آنان از ديگران نمي بود كه منجر به تضييقات يا محدوديت هاي ادعايي گردد .

مشكل از آنجا آغاز مي شود كه صحنه حساس و پيچيده جبهه هاي جنگ توسط سازمان به عرصه اي براي مانور تشكيلاتي و تبليغات گروهي و خودمختاري نيروهاي شبه نظامي سازمان تبديل مي شد و مشكلات و تشنجات جديد در " جبهه نظامي " كشور علاوه بر " جبهه سياسي " پديد مي آورد .

حدود دو هفته بعد از اطلاعيه قبلي ، اطلاعيه اي ديگر صادر شد كه ضمن آن چنين آمده بود :

" مجاهدين خلق ايران از اين كه مراجعات و اقدامات سازمان جهت رفع اين ممانعت ها و مساعدت به نيروهاي سازمان ، تا كنون بي نتيجه مانده و پاي تصفيه حساب هاي تفرقه افكنان گروهي و انحصار طلبي به ميدان هاي جنگ و دفاع نيز كشيده شده ، بسيار متأسف بوده و از مقامات مسئول درخواست مي كند كه در اين شرايط حساس با رفع اينگونه ممانعت ها ، زمينه را براي انجام وظيفه ميهني و مردمي كليه نيروها فراهم آورند . "

اين مطالب درست در زماني انتشار مي يافت كه طبق اسناد دروني سازمان ، اين تشكيلات تداوم جنگ را در جهت خواست خود برآورد مي كرد ، زيرا به باور آنان :

" .... به لحاظ مسائل داخلي نيز چون مسائل داخلي ايران بيشتر است ، اگر جنگ دراز مدت بشود باعث سقوط رژيم ايران خواهد شد ، ولي عراق عليرغم داشتن يكسري مسائل داخلي ، چون قدرت سازماندهي دارد ، قادر است كه مسائلش را حل نمايد .... " (7)

اما آنچه كه در تبليغات علني سازمان به عنوان ممانعت ها و تضييقات مشاركت نيروهاي آن در جنگ ذكر مي شدند و با استناد به آنها عملاً بر عدم حضور مؤثر در صحنه دفاع تصريح مي شد ، چه بود ؟ در متن مفصلي تحت عنوان " گزارش به خلق قهرمان ايران ، مجاهدين خلق در جبهه هاي مقاومت " چنين آمده بود :

" ..... مضيقه سازي و ايجاد محدوديت در كليه كارهاي ما در جبهه هاي جنگ صورت گرفته كه به شرح زير خلاصه مي شود :

الف : در زمينه تسليحاتي تقريباً در تمام مراجعات بي جواب مانديم . ما در مقابل درخواست تسليحات مناسب جهت مقاومت در برابر نيروهاي متجاوز ، عليرغم آن كه حاضر بوده و هستيم كه هر گونه تضمين مورد قبول آقايان را نيز پذيرا شويم ، با جواب هاي منفي روبرو گشته ايم . تأسف آورتر آن كه در مواردي حتي سلاح هاي محدود خودمان را نيز بارها ضبط گرديده است ...

ب : نوع ديگر كارشكني ، فشار و تهديد و به تعطيل كشاندن مراكز آموزش نظامي ما بوده است ....

ج : براي حفر خندق هاي ضد تانك نه تنها امكاناتي در اختيار ما نمي گذارند ، بلكه در مواردي حتي مانع شده اند كه افراد ما ... خود به اين كار اقدام كنند ....

د : فشار و محدوديت حتي جهت اقداماتي نظير برپايي چادرهاي امداد و جراحي مجروحين و يا اقدامات پشت جبهه اي مانند ايجاد تعاوني هاي صنفي نيز به شدت اعمال مي شود . " (8)

ملاحظه مي شود كه بنا به مفاد صريح نوشته رسمي سازمان ، تشكيلات سياسي مزبور انتظار داشته است كه امكانات آموزشي ، لجستيكي و تسليحاتي يك ارتش را خود مستقلاً دارا باشد و در كنار نهادهاي رسمي نظامي مانند ارتش و سپاه ، جداگانه به ايفاي نقش بپردازد .

واقعاً اگر قصد يك سازمان سياسي و حتي شبه نظامي متعلق به دوران قبل از استقرار نظام ، آن بود كه همراهي و مشاركت فعال در عرصه دفاع از سرزمين و مقابله با تجاوز را داشته باشد ، تنها راه آن برخورداري از يك نيروي نظامي مستقل شخصي و اختصاصي بوده است ؟ و در آن صورت چه هرج و مرج و اغتشاشي پديد مي آمد ؟

در حالي كه طبيعت رفتار سياسي يك سازمان قانوني و قانونمند ايجاب مي كند كه بدون شرط گذاري و مداخله مستقيم با تبليغات و آموزش هاي خود ، نيروي اجتماعي هوادار يا مخاطب خويش را به سمت سازماندهي در نهادهاي رسمي نظامي كشور گسيل دارد و جبهه مقاومت ملي و فرا سازماني را تقويت كند .

با وجود آشكار بودن ضعف و نادرستي داعيه و استدلال سازمان و تكرار پي در پي تبليغات مبني بر اين كه مسئولان نظام به دليل انحصار طلبي و يا دشمني با سازمان مانع مشاركت آن در مقابله با تجاوز دشمن شده است ، به نظر مي رسد كه جنگ عراق عليه ايران هم صرفاً يك سوژه جديد در كنار ساير سوژه هاي تبليغاتي قبلي براي توجيه تشنج آفريني و زمينه سازي تقابل آتي در برابر نظام قلمداد مي شده است .

سازمان با تأكيد بر فضاي پرسش گري افكار عمومي نسبت به موضع آن در قبال جنگ و اتخاذ ژست مظلومانه ، پس از يك دوره چهار ماهه سكوت نسبي تبليغاتي ، در دهم آبان 1359 يك شماره فوق العاده نشريه مجاهد در 12 صفحه منتشر ساخت .

در اين فوق العاده در كنار مطالبي مانند گزارش در مورد حضور نيروهاي سازمان در جبهه ها و ذكر اسامي و مشخصات افرادي به عنوان شهداي سازمان در جبهه هاي جنگ (9) بيانيه تفصيلي سازمان در رابطه با تجاوز عراق نيز درج گرديد .

در اين بيانيه با تأكيد بر محكوم نمودن تجاوز عراق ، سياست تجاوز كارانه استبداد بعثي حاكم بر عراق كه به دليل توسعه طلبي هاي ارتجاعي ، جنگ را آغاز نموده ، شديداً محكوم گشته است .

در قسمت هاي مختلف اين بيانيه ، رژيم بعث عراق بخشي از جبهه كشورهاي ارتجاعي منطقه ، مانعي در مسير مبارزات ضد امپرياليستي كه در مسيري انحرافي به نفع امپرياليسم و صهيونيسم امكانات و كوشش هاي خلق هاي آزاديخواه ايران و منطقه را هدر مي دهد و با هدف هاي ارتجاعي توسعه طلبانه بدون حسن نيت و صداقت در خط امپرياليسم آمريكا قرار گرفته ، توصيف شده است . (10)

در خاتمه اين بيانيه پس از تكرار چند باره مدعاي عدم مساعدت مسئولان كشور به سازمان براي انجام وظيفه سازمان در قبال جنگ و طرح متعدد اتهام انحصار طلبي و تفرقه افكني و ضديت با نيروهاي انقلابي ، به مقامات رسمي كشور سعي شده است كه در پوشش پيشنهاد راه حل هايي براي موفقيت كشور در جنگ ، مطالب سياسي نامشروع و زياده خواهانه سازمان تبليغ و توجيه شوند . (11)

همچنين در توضيح شرط " در صورت مجاز دانستن " كه در اولين اطلاعيه سازمان براي مشاركت در دفاع از كشور ذكر شده بود ، مقاله اي تحت عنوان " چرا تجويز شركت در دفاع را خواستار شديم ؟ " در ويژه نامه مجاهد درج شده بود كه محتواي آن تكرار چند باره دعاوي و مطالبات تسليحاتي و تشكيلاتي براي امكان پذير شدن مشاركت سازمان در مقابله با تجاوز عراق بود . (12)

در اين مقاله تأكيد شده بود كه :

" .... تأييد رسمي حضور نظامي ما مي توانست به ايجاد فضاي سازنده اي براي ما و همه منجر شود .... در اين ميان آن كه بايستي تاوان غرض ها و ندانم كاري ها را بپردازد ، خلق ستم كشيده ماست . " (13)

 

در بخشي از گزارش سازمان در مورد حضور در جبهه ها نيز چنين اعلام شد :

" حرف آخر به امثال اين آقايان (مقامات مسئول كشور) اين است كه شما تضييقات را از برادران حاضر ما در منطقه جنگ زده برداريد ، آنهايي را كه در آنجا با حداقل امكانات مي جنگند تسليح كنيد ، مطمئن باشيد نيروهاي زياد ديگري هستند كه در صورت دست برداشتن از انحصار طلبي و در صورت در اختيار قرار دادن امكانات نظامي ، به جبهه اعزام خواهند شد . " (14)

پی نوشت :

1. متن اطلاعيه 20/6/1359 ، جنگ تحميلي در تحليل گروهك ها ، تهران ، اداره تحقيقات و بررسي سياسي وزارت ارشاد اسلامي ، شهريور 62 ، نشريه مجاهد ، ش فوق العاده ، 10/8/1359 ، ص 3 ، ص 20 – 21 اين اطلاعيه در فوق العاده شش صفحه اي نشريه مجاهد كه بدون تاريخ در اواخر شهريور 1359 به عنوان پاسخ به اتهام مشاركت سازمان در كودتاي نوژه انتشار يافته بود ، در ص 5 درج گرديد .

2. در جلد دوم كتاب حاضر مواضع و عملكرد تشنج آفرين سازمان و زمينه سازي شورش مسلحانه طي سال هاي 1359 و 1360 تشريح و تبيين شده است .

3. نشريه مجاهد ، ش فوق العاده ، 10/8/1359 ، ص 3

4. روزنامه كيهان ، 22/7/1359 ، ص 4

5. متن اطلاعيه 5 مهر 1359

6. متن اطلاعيه 8 مهر 59

7. متن اطلاعيه ، 23 مهر 59

8. نشريه مجاهد ، ش فوق العاده ، 10/8/59 ، ص 3

9. افرادي كه به عنوان شهداي سازمان در جبهه ها در اين نشريه و ساير نشريات مجاهد از آذر ماه به بعد معرفي مي شدند يا از اعضاي نيروهاي نظامي رسمي كشور بودند كه سازمان مدعي بود آنان هوادار يا عضو بوده اند و يا كساني بودند كه در اثر بمباران يا تصادف در مسير مناطق جنگي و در حين مأموريت هاي سازماني كشته شده بودند .

10. نشريه مجاهد ، ش فوق العاده ، 10/8/1359 ، ص 3

11. همان ، ص 12

12. همان ، ص 1 و 11

13. همان ، ص 11

14 . همان ، ص 3


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31