گروه رجوي و پيوند با حزب بعث عراق (1)

3872 269

يكي از دلايلي كه موجب شده است تا كنون در مورد نقش سازمان مجاهدين خلق (منافقين) در روند تحليل جنگ تحميلي شاهد كمترين آثار مكتوب باشيم ، دسترسي نداشتن به اسناد است . به همين دليل در بسياري از نوشته ها و كتاب هاي موجود در مورد جنگ ايران و عراق ، يا به طور كلي در اين خصوص بحثي صورت نگرفته يا به شكلي گذرا به آن اشاره شده است . اين مسئله موجب شده است تا با وجود نقش آفريني مهم اين سازمان در بخشي از تحولات جنگ ، محققين و پژوهشگران فعلي و آينده شناخت و آگاهي كمتري در اين خصوص داشته باشند .

فصل نامه نگين ايران به منظور هموار ساختن راه هر گونه تحقيق در اين زمينه و ارائه جديدترين اسناد معتبر و قابل رجوع به پژوهشگران ، مناسب ديده است تا بخش هايي از كتاب سازمان مجاهدين خلق ، پيدايي تا فرجام را به صورت يك مقاله بدون هيچ گونه دخل و تصرف براي خوانندگان عزيز چاپ نمايد .

فرصت را مغتنم شمرده ضمن تقدير و تشكر از پژوهشگران مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي ، مطالعه اين كتاب سه جلدي را به خوانندگان محترم پيشنهاد مي كنيم .

1 . پيشينه روابط سازمان با دولت بعثي عراق

همانگونه كه در گفتارهاي پيشين ضمن توضيح ترورها و قتل هاي مشكوك توسط مركزيت سازمان در سال هاي 1352 به بعد گفته شد ، مرتضي هودشتيان عضو اعزامي از ايران در يك پايگاه سازمان در بغداد زير شكنجه از بين رفت .

محسن نجات حسيني از كادرهاي قديمي سازمان در خصوص پايگاه اصلي سازمان در بغداد مي نويسد :

" ... يك فرستنده راديويي در اختيار ما قرار گرفت و تعدادي گذرنامه عراقي براي افرادي از سازمان كه فاقد گذرنامه و كارت شناسايي معتبر بودند ، صادر شد . عراق به خاطر نزديكي به ايران و نيز به علت اختلافاتي كه بين آن كشور و رژيم شاه وجود داشت ، محيط مناسبي براي آموزش و فعاليت تبليغاتي به شمار مي رفت .

ابونضال كه نماينده سازمان الفتح در بغداد بود ، تمايل به همكاري با ما را از هنگام جريان هواپيما ربايي نشان داده بود ، يك خانه گروهي در بغداد اجاره كرده بوديم تا افرادي كه در رابطه با راديو و يا براي آموزش به بغداد مي رفتند ، در اين خانه زندگي كنند .

... حسين خوشرو و مرتضي خاموشي كه مدتي گويندگي در بخش فارسي راديو بغداد را به عهده داشتند ، بيش از ديگران در عراق به سر مي بردند ، از جمله اين افراد محسن فاضل بود كه به تازگي از ايران به خارج فرستاده شده بود ....

محمد يقيني و حسين روحاني نيز در بغداد بودند ، روحاني كه در آن هنگام مسئوليت بخش خارجي از كشور سامان را به عهده داشت ، امور آموزشي سازمان را نيز اداره مي كرد . " (1)

شيوه اعزام افراد به عراق نيز همانگونه است كه نجات حسيني درباره حميد (مرتضي هودشتيان) توضيح مي دهد ، وي مي نويسد :

" در اواسط مرداد ماه 1353 يكي از اعضاي داخل با نام مستعار حميد براي گذراندن يك دوره آموزش نظامي و تكنيكي به خارج فرستاده شد . حميد با گذرنامه رسمي خود به لندن رفت و از آنجا با يك گذرنامه جعلي به بغداد رفت . " (2)

هم پيمان و متحد يا همكار و مأمور دولت عراق از ابتدا مجاهدين خلق را متحد خويش مي شناخت . سابقه همكاري استراتژي و تاكتيكي توأمان بين اين دو به اوايل دهه 1350 مي رسيد . از اين رو عراق پيش از شروع جنگ تحميلي برنامه هاي خود را براي تبليغ اين گروه آغاز كرد .بيان سوابق گذشته سازمان مجاهدين خلق و پخش زندگينامه بنيانگذاران و برخي از كادرهاي سازمان كه به دست رژيم شاه كشته شده بودند ، از طريق برنامه فارسي راديو بغداد در زمستان 58 و بهار و تابستان 59 از جمله اين برنامه هاي تداركاتي و رواني بود . با شروع جنگ بين دو كشور پروژه بهره برداري از مجاهدين به نتيجه خود نزديك شد .در آستانه 30 خرداد 1360 و پس از آن ، ارتباط برنامه ريزي شده و جدي بين اين دو برقرار گشت . اندكي بعد عراق به مثابه پشتيبان و تغذيه كننده نيروهاي سازمان عمل مي كرد . نيروهايي كه از كردستان عراق براي عمليات به داخل خاك ايران نفوذ مي كردند چندي بعد شرايط استقرار و نصب راديو مجاهد و بهره برداري از راههاي ارتباطي بين بغداد _ اروپا ،براي آن دسته از كادرهاي مجاهدين خلق كه در استتار و مخفيانه تردد مي نمودند ، فراهم گشت .عراقي ها ابتدا در نظر داشتند كه هر چه سريع تر سازمان با آنها به صورت علني و رسمي بر سر يك ميز به گفتگو بنشينند . عراق به فكر تلافي همكاري اعضاي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق و دولت جمهوري اسلامي ايران و ايجاد نوعي توازن قوا نيز بود .در واقع مجاهدين خلق در دامي افتادند كه خود براي عراقي ها تدارك ديده بودند ، چرا كه اينها مدعي بودند كه يك سازمان سراسري اند كه وظيفه حفاظت از جان رئيس جمهور عزل شده ايران را به عهده گرفته اند . واحدهاي عملياتي شان نيز در درون شهرها مشغول آماده كردن قيام مسلحانه توده اي مي باشند . دولت جمهوري اسلامي نيز به زودي با دست همين مجاهدين سرنگون خواهد شد . عراقي ها چنين ادعاهايي را كه در واقع قبول نداشتند و وقعي هم بدان نمي نهادند ، آنچه براي آنان اهميت داشت ، علم كردن آنها در مقابل مجلس اعلا بود .دام اصلي را دستگاه اطلاعاتي عراق پهن كرد . اين دستگاه از طريق واسطه هاي آشنا از جمله همان مسئولان اطلاعاتي فرانسه وارد چانه زني جديدي با سازمان شد . موضوع اين بود : اكنون كه عراق در جنگ عليه ايران مورد حمايت آمريكا و اروپاست ، قرار گرفتن در كنار آن نه تنها به ضرر رجوي و گروه وي نخواهد بود ، بلكه پذيرش مجاهدين خلق به عنوان آلترناتيو و جايگزين نظام جمهوري اسلامي توسط عراق (يعني يك دولت شناخته شده) راه را براي اين پذيرش توسط متحدان اروپايي عراق و آمريكايي ها نيز خواهد گشود . از جمله استدلال هاي درون تشكيلاتي مجاهدين خلق براي قبول چنين اتحادي با عراق ، اين بود كه مي گفتند : اگر بتوانيم در بالاترين سطح از عراقي ها امتياز بگيريم ، از همين ابتدا توانسته ايم خود را به عنوان يك وزنه سنگين مطرح كنيم .گروه رجوي با شيوه هاي تبليغاتي و شانتاژهاي خاص خود با پيامي به عراق فهماندند كه وقت چنداني ندارند و چه بسا ملاقات بعدي در تهران باشد و در آن موقع ، ديگر مجاهدين در رأس قدرت هستند . صدام حسين معناي چنين پيامي را گرفت و با توجه به شرايط ويژه جنگ در آن زمان (زمستان 61) كه عراق در موضع ضعف قرار داشت و اغلب متصرفات را هم از دست داده بود ، هيچ مانعي در مسير ملاقات مقامات ارشد خود با سران سازمان احساس نكرد . سرانجام قرار شد مسائل في ما بين در سطوح بالا حل و فصل شود . اين توافق براي صدام به معني گامي به جلو جهت كنترل و در اختيار گرفتن اين گروه بود . گروهي كه مي توانست در آينده نقشه هاي عراق را در ايران بهتر محقق سازد .البته در ابتدا تصور اين بود كه حمايت و به رسميت شناخته شدن سازمان توسط دولت عراق ، موجب خواهد شد كه ساير دولت ها نيز چنان كنند .... اما ديگر كشورها به چنين دامي فرو نيفتادند . (3)

مواضع علني سازمان در قبال عراق اولين موضع گيري علني و ثبت شده سازمان در قبال عراق پس از پيروزي انقلاب اسلامي در 18 فروردين 1359 رخ داد . در پي ادعاي رژيم بعث عراق در مورد جزاير سه گانه خليج فارس و متهم ساختن ايران به تحريك مخالفان دولت عراق ، سخنگوي سازمان ضمن محكوم كردن شديد اين نحوه برخورد رژيم عراق ، تأكيد كرد كه : " دولت بعث زخم هاي كهنه را مجدداً سر باز نموده و عليه ايران مستمسك قرار داده است ... دعاوي ارضي نظير مسئله جزاير پيوسته عامل تحريكي در دست امپرياليست ها بوده است ... ما خواستار آن هستيم كه دولت بعث هر چه سريع تر به اين فتنه انگيزي خاتمه داده و بيش از اين اسباب رضايت خاطر امپرياليست ها و تفرقه خلق ها را فراهم نگرداند . " (4) در نشريه مجاهد مورخ 23 فروردين 59 نيز در ستون نگاهي به اخبار و رويدادهاي دنيا ، تحت عنوان " در حرف ضد امپرياليسم در عمل ... " اقدام دولت بعث عراق در طرح مسائل انحرافي چون دعاوي ارضي سعي در منحرف كردن اذهان مردم از دشمن اصلي يعني آمريكا ، توصيف گرديد . (5)

در 27 فروردين 1359 هم زمان با اوج گيري تنش سياسي و نظامي بين عراق و ايران ، پس از پخش گفتاري در تجليل از مجاهدين خلق و سران و بنيانگذاران آن در بخش فارسي راديو بغداد ، سخنگوي سازمان در مورد برنامه هاي اخير بخش فارسي راديو عراق چنين اظهار داشت : " مدتي است كه راديو عراق در برنامه هاي فارسي خود از برخي نشريات مجاهدين استفاده كرده و دفاعيان شهدا و مواضع عقيدتي سياسي سازمان و برادران ما را مورد تجليل قرار مي دهد . از آنجا كه هم زمان با افزايش اختلافات عراق با ايران اين نحوه برخورد حاصلي جز ضربه زدن به مجاهدين ندارد ، لذا به مسئولان اين راديو هشدار مي دهيم كه : اولاً مجاهدين را اسباب ترفندها و معامله گري هاي سياسي خود قرار ندهند ، همان معاملات و كش و واكش هاي سياسي كه در گذشته نيز بر حسب آنها وقتي با شاه به توافق رسيدند ، انقلابيون و ترقي خواهان ايران را از عراق اخراج نموده و راديوشان نيز دفعتاً چنان مواضعي اتخاذ نمود كه گويي ديگر در ايران هيچ خبري نيست . وانگهي مسئولان عراقي خود در سال 49 مجاهدين را كه از دوبي با هواپيماي مصادره شده ايراني به بغداد رفته بودند به خوبي در زير شكنجه آزموده اند ، بايد پذيرفته باشند كه نه مي توان به هيچ قيمتي مجاهدين خلق ايران را خريد و نه آنها را بازيچه معاملات سياسي قرار داد . ثانياً اگر كسي در عراق مدعي انقلابي گري و ترقي خواهي است ، چه انقلاب فلسطين و چه گسترش يك دموكراسي انقلابي و مردمي در داخل كشور خود ، بهترين صحنه آزمايش اوست و لذا اگر راديو بغداد داعيه احترام گذاشتن به سازمان و چهره هاي انقلابي ايران را دارد ، بهتر است راه نزديك تر (يعني داخل خود عراق را) بپيمايد . " (6)

يك روز پس از اعلام موضع مزبور ، سخنگوي سازمان در 28 فروردين 59 درباره ملاقات مسعود رجوي با هاني الحسن سفير فلسطين در ايران ، اظهارات صدام حسين در مورد شرايط پايان درگيري با ايران را شرايط بسيار غير عملي و شگفت انگيزي توصيف نمود و آن را متعارض با ابراز تمايل وزير خارجه عراق به حل اختلافات از طريق مذاكره برشمرد : " پيداست كه يا حرف هاي صدام حسين صرفاً مانور تبليغاتي و طبل ميان تهي است و يا آقاي سعدون حمادي مي خواهد در افكار عمومي بين المللي موجه جلوه كرده و ايران را مقصر معرفي كند . علي هذا ، مجاهدين خلق ايران بر اين عقيده اند كه چنانچه وزير خارجه عراق قصد گمراه كردن افكار عمومي بين المللي را ندارد و به راستي به احترام متقابل كشورها و عدم مداخله در امور داخلي ايران اعتقاد داشته و واقعاً نمي خواهد كه توطئه جنگ افروزانه امپرياليستي ميان ملت هاي مسلمان به نتيجه برسد ، به توصيه هاي انقلابيون فلسطين و شخص برادر ياسر عرفات مبني بر مأيوس كردن امپرياليسم بين المللي گوش فرا دهد . " (7)

همچنين در نشريه رسمي سازمان در تاريخ 6 ارديبهشت 1359 شهادت آيت الله محمد باقر صدر و خواهر ايشان ، مظلومانه ترين شهادت ها و نشانه ديگري بر خلق و خوي فاشيستي عمال بعثي عراق توصيف شد و چنين تأكيد گشت : " مجاهدين خلق ايران ضمن تسليت اين فاجعه به امام خميني و تمامي مردم ، پيروزي هر چه سريع تر آزادي و عدالت را براي ملت برادر عراق و همه انقلابيون راستين آن آرزومندند ." (8)

____________________________

 

1. نجات حسيني ، بر فراز خليج فارس ، ص 361

2. همان ، ص 361 – 362

3. اقتباس از سايت ايران ديدبان ، 17 اسفند ماه 1381 ، هشتم مارس 2003

4. مجموعه اعلاميه ها ... ج 3 ، ص 164 ، روزنامه كيهان 28/1/59 ، ص 3

5. نشريه مجاهد ، ش 38 ، ص 8

6. مجموعه اعلاميه ها و موضع گيري هاي سياسي مجاهدين خلق ايران ، سه جلد ، از 28 دي ماه 57 تا 4 خرداد 59 . تهران ، مجاهدين خلق ايران ، بهمن 58 ، بهار 59 ، ج 3 ، ص 141 . روزنامه كيهان ، 19/1/59 ، ص 12 .

7. مجموعه اعلاميه ها .... ج 3 ، ص 169 . روزنامه كيهان ، 28/1/1359 ، ص 9

8. نشريه مجاهد ، ش 49 ، ص 1


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31