کمک به ایتام از کارهای واجبش بود
ایشان در ماه رمضان تقید خاصی به افطار دادن داشت و در رسیدگی به امور ایتام و سرپرستی آنها تلاش فراوانی داشت در محل زندگی قبلی مان به اتفاق روحانی مسجد گروهی را تشکیل داد بود و روزها جمعه بین خانواده های مستمند و بی بضاعت ارزاق پخش می کرد تقید داشت که حتما خودش هم در پخش ارزاق حضور داشته باشد پس از برگشت از این کار تا ساعت ها منقلب بود.
دکتر بهجت قاسمی (همسر شهید شهریاری)
همچون زینب باش
کلت کمریاش را به من داد گفت: بگیردستت و با آن کار کن، باز و بستاش کردم گفت: خوب خداروشکرکه میتوانی با اسلحه کار کنی. حاج خانم جنگ ایران و عراق شروع شده است باید بروم. نا خدا گاه اشکاهایم ریخت گفت: نشد حاج خانم باید زینب گونه زندگی کنی مانند حضرت زینب بچه ها را بزرگ کن من آرام شدم و تا امروز آن آرامش را دارم.
خانم طیبه درری سرولایتی(همسر شهید نورعلی شوشتری)
درکنار ما طواف میکرد
یک روز مجید که برای مرخصی به خانه آمده بود، خبر آورد که اسمتان برای حج درآمده. به او گفتم: «دوست داری چه چیزی برایت سوغاتی بیاورم؟» گفت: «من زودتر از شما به حج میروم.» همانطور هم شد و 2 ماه بعد از شهادتش به حج رفتیم و تمام مدت احساس میکردم که همراه من طواف می کند.
مادر شهید (مجید شوشتری)