هیچ آرزویی جز شهادت نداشت

Khatere32

حکایت رویای صادقه شهید مطهری

روزی همسرم گفت که خوابی دیده‌ام و می‌خواهم برایتان تعریف کنم: «به خواب رفته بودم که کسی تکانم می‌داد و سعی داشت من را بیدار کند. از او پرسیدم که چه کسی هستی؟ گفت که من عثمان‌بن حنیف، استاندار امام‌علی(ع) هستم. از او پرسیدم با من چه کار داری؟ در جواب گفت: «من را امام‌علی(ع) فرستاده است تا به تو بگویم که نماز شب بخوانی.» ناگهان از خواب پریدم و دیدم که هم‌حجره‌ای قدیمیم شیخ مرتضی تکانم می‌دهد و می‌گوید: «بلند شو و نماز شب بخوان.» 

همسر شهید مرتضی مطهری

رضایتم را برای شهادتش گرفت

شخصیت آرام و صبوری داشت. همیشه از خدا طلب شهادت می‌کرد، اصلا دلش نمی‌خواست در این دنیا بماند؛ از این رو همیشه نگرانش بودم. همیشه به من می‌گفت: «دلم می‌خواهد به شهادت برسم. هیچ آرزویی در این دنیا ندارم.» من نمی‌توانستم درکش کنم. فقط ابراز ناراحتی می‌کردم تا اینکه پس از مدتی روحیه من را هم کمی شبیه به خودش کرد و در دل به شهادتش رضایت دادم.

همسر شهید احمد جلیزی

بهترین در کارتان باشید

پدرم همت زیادی بر تربیت ما نهاد. به شدت بر روی درس‌خواندن ما تاکید می‌کرد و نصیحت همیشگی‌اش این بود: «در هر کاری که وارد شدید، آنقدر سعی و تلاش کنید که بهترین در آن کار باشید.»

دختر شهید بهمن رحیمی

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31