یاد شهدای 72تن
وقتی خبر شهادت 72تن را از تلویزیون شنید، به شدت متاثر شد و برای شرکت در مراسم تشییع به تهران رفت. غم و مظلومیت شهدای 72تن را هیچگاه از یاد نبرد. هر سال برای سالگرد شهدای 7تیر مراسم میگرفت. نمایشگاهی از طراحی چهره شهدای 7تیر که خودش کشیده بود و تابوت 72تن که خودش درست کرده بود را برپا کرد. مدام میگفت: «چطور شد کسی متوجه نشد و منافقین در مجلس بمب گذاشتند؟ انگار قسمتی از امام رفته است.»
همسر شهید ناصر ماندگاری
معلم خانواده بود
حالت معنوی خاصی داشت. قرآن زیاد میخواند. ایمان و درستکاری او موجب شده است که اعضای خانواده از او به عنوان معلم خانواده یاد کنند. یکی از خاطراتی که از برادرم در ذهنم است، توصیهاش به ما بود که میگفت: «همیشه وابسته به این انقلاب باشید.»
برادر شهید حسن محمدبیگی
دل در دنیا نداشت
آرزوی شهادت داشت. دل از دنیا و زینتهای آن کنده بود که تنها آرزویش شهادت بود. هیچ وقت برای افرادی که به شهادت میرسیدند، تأسف نمیخورد و از شنیدن خبر شهادت کسی، حتی حالت چهرهاش عوض نمیشد. میگفت: «من نمیدانم چرا و چگونه عدهای اینطور به دنیا چسبیدهاند و به مال اندوزی مشغول شدهاند.»
دوست شهید محمدمهدی عموشاهی