کشته سازي؛‌ سياست نقد منافقين براي ماندن در عراق!

زماني که خودسوزي‌هاي اعضاي اين باند تروريستي براي آزادي مريم رجوي از زندان آغاز شد، اين عمل آنقدر چهره اين فرقه را در مجامع بين‌المللي مشمئز کننده کرد که اين تئوري از جايگاه يکي از اساسي‌ترين اقدامات دفاعي منافقين، به يکي از سياست‌هاي حاشيه‌اي و براي زمان‌‌هاي مبادا تبديل شد و در عوض سياست کشته سازي در دستور کار قرار گرفت

Koshtesazy

"در پايگاه اشرف و ميان منافقين انحرافات جنسي و محفل‏گرايي شديد وجود دارد. ما از طريق وزارت امور خارجه آمريكا با چندين كشور صحبت كرديم هيچ‎كس نمي‌خواهد كه آنها را به كشورش راه بدهد و شايد اينكه تنها راه آنها برگشت به ايران است".

جدا از جمله اول سخنان سرهنگ «استيو هيستي» – افسر بازنشسته اطلاعاتي آمريكا - که چندي پيش در «موسسه سياست جهاني» درباره چالش‌هاي ناتو به سخنراني پرداخت – که همانند بسياري ديگر از آگاهان وضعيت داخلي پادگان اشرف، به درستي به انحراف شديد در پادگان اشرف اشاره کرد، مسئله قابل تأملي که استيو هيستي، بدان اشاره کرد، عدم تمايل کشورهاي مختلف براي قبول ميزباني منافقين در کشورشان، بعد از اخراج از عراق است.

از زماني که در سال 2009 مسئوليت پادگان اشرف به نيروهاي عراقي سپرده شد،‌ تا زمان حاضر، منافقين علاوه بر هجمه بالايي که در رسانه‌هاي اروپايي و آمريکايي بر عليه نخست وزير عراق در پيش گرفته‌اند،‌ تمام تلاش‌ها و لابي‌هاي خود را براي يافتن مکاني براي خود به کار گرفته‌اند اما تا به امروز به در بسته خورده‌اند، زيرا هيچ کشوري با شرايط موجود اين فرقه – پناهنده شدن در زير پرچم سازمان مجاهدين خلق و به صورت گروهي – حاضر به پذيرش آنها نيست و همانگونه که گفته شد، تبليغات چند صد ميليون دلاري منافقين نيز بي‌اثر باقي مانده است.

آنچه در طول سال‌هاي اخير از آن به عنوان «وفاداري و فداکاري براي اشرف قهرمان»! نام برده مي‌شود نيز در حقيقت چيزي نيست جز استيصال و بيچارگي، چرا که همه مي‌دانيم براي مزدور جماعت، هيچ کجاي دنيا تفاوتي ندارد و تنها پول مهم است و سلاح، بنابراين بازي تهوع آوري که مسعود و مريم رجوي از آن به نام کارزار دفاع از اشرف ياد مي‌کنند، چيزي نيست جز حکايت "چسبيدن به پوستين"، زيرا در دوره حاضر مردم عراق پس از صدام پوستين منافقين را رها کرده‌اند اما منافقين مردم و سرزمين عراق را رها نمي‌کنند!

به نظر مي‌رسد اخراج منافقين در شرايط حاضر براي دولتمردان عراق، تبديل به مسأله‌اي حيثيتي شده است و دولت عراق با وجود انبوه مشکلاتي که با آن دست و پنجه نرم مي‌کند، همچنان مسأله اخراج قديمي‌ترين گروه تروريستي اين کشور را به عنوان راه‌کاري اساسي براي کاهش ملموس توليد و اشاعه تروريسم در کشور خود مي‌داند. با توجه به وجود شواهد و قرائن موجود و از آنجا که سرکردگان منافقين نيز به خوبي از اين مسأله اطلاع دارند که اين بار ديگر واقعاً بايد جل و پلاس خود را جمع کرده و از اين کشور بروند، به نظر مي‌رسد سرکردگان منافقين با علم به اين موضوع تلاش مي‌‌کنند بيشتر از گذشته دست و پا بزنند تا قيمت رفتن خود و امتيازدهي را براي دولت عراق بالاتر ببرند. اين باج خواهي منافقين نيز از ابعاد گوناگوني قابل بررسي است؛

زماني که مسعود رجوي درخواست 200 ميليون دلاري را براي واگذاري پادگان اشرف ارائه کرد و از سوي دولت عراق وقعي به اين مطالبه قلدرانه نهاده نشد، تقريباً‌ اين امر بر سران فرقه رجوي روشن شد که دولت عراق براي رفتن و اخراج منافقين از اين کشور،‌ لقمه و طعام گلوگيري را به عنوان تشکر از اين فرقه آماده نکرده و نهايتاً‌ حاضر به اعطاي پاسپورت و مجوز خروج براي اعضاي محصور اين فرقه است. بنابراين با ابطال فرضيه باج‌خواهي براي رفتن از عراق، منافقين دو فرضيه ديگر را در دستور کار خود قرار داده‌اند؛ اول پيگيري حقوقي و دوم فعال سازي مجدد پروژه کشته سازي.

به دليل اينکه ادعاي پناهنده بودن منافقين در عراق، بر طبق اسناد و مدارک موجود، مسئله‌اي باطل است که با هيچ کدام از قوانين بين‌المللي و بخصوص مفاد کنوانسيون چهارم ژنو که مورد ادعاي منافقين است، همخواني ندارد، تلاش منافقين براي هوچي‌گري حقوقي، لشکر کشي سياسي و تخريب رسانه‌اي دولت عراق، از مدت‌‌ها قبل آغاز شده است. ماجراي حضور هيئت آمريکايي و سپس هجمه تبليغاتي وسيع بر عليه شخص نخست وزير اين کشور، ادعاهاي وکلا و حقوق‌دان‌هاي اروپايي و آمريکايي که به خوبي وقوف دارند که منافقين پناهنده سياسي نيستند اما دست و دلبازی منافقين با آنها باعث شده به قانون سازي و فلسفه بافي در مورد اين فرقه بپردازند و ادعاهي برخي سياسيون اروپايي و بازنشسته‌هاي سياست آمريکا در دفاع از اين فرقه نيز نه بخاطر دفاع از آزادي، که رد پايي به دنبال خود دارد که از دو علت خارج نيست؛ يا خصومت و عداوت با نظام و مردم ايران است و يا مهرباني‌هايي از جنس شماره حساب بانکي و ... که آنها را به اينچنين موضع‌گيري‌هايي وا داشته است.

اما در مورد پروژه کشته سازي نيز بايد گفت زماني که خودسوزي‌هاي اعضاي اين باند تروريستي براي آزادي مريم رجوي از زندان آغاز شد، اين عمل آنقدر چهره اين فرقه را در مجامع بين‌المللي مشمئز کننده کرد که اين تئوري از جايگاه يکي از اساسي‌ترين اقدامات دفاعي منافقين، به يکي از سياست‌هاي حاشيه‌اي و براي زمان‌‌هاي مبادا تبديل شد و در عوض سياست کشته سازي در دستور کار قرار گرفت تا در مواقع ضروري، به يکي از ابزارهاي مظلوم‌ نمايي، با کارآيي بالا تبديل شود. اين مسأله اگر چه تا به حال و طي چند ماه اخير، دو بار توسط سران اين فرقه مورد استفاده قرار گرفته است، اما شواهد نشان مي‌دهد با توجه به پشتيباني رسانه‌اي برخي حاميان سياسي اين فرقه در اروپا و آمريکا از دو اقدام گذشته، به احتمال زياد در ماجراي اخراج نهايي منافقين از عراق که چيز زيادي به تحقق آن باقي نمانده نيز مورد استفاده قرار خواهد گرفت تا حمايت رسانه‌اي عوامل اروپايي و آمريکايي را به دنبال داشته باشد.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31