کارنامه سیاه (8)

Karname 1

جمع بندی عملکرد منافقین تا سی خرداد 60

 

رضا کیوان زاد : خوب به دنبال مطالبی که برادران و خواهران در حول حوش عملکردها و مواضع منافقین قبل از سی ام خرداد گفتند همانطور که در عنوان بحث گفته بودیم یک جمع بندی خواهیم داشت بررسی سیر حرکت را از بعد از پیروزی انقلاب شروع می کنیم با ارائه تحلیلی که سازمان و مرکزیتش داشت .

اساساً این تحلیل ، تحلیل شخص رجوی بود که به خورد بقیه داده می شد و بعداً با نظر سایر افراد مرکزیت مقداری پربارتر شده و به قول معروف به یائین داده می شد . و اگر در طول صحبتها دائم سخن از تغییر تحلیل خواهد شد به این دلیل است که چون آن موقع به واسطه شرایط حاد بعد از پیروزی انقلاب که جو جامعه از زیر فشار رژیم دیکتاتوری شاه به قول معروف باز شده بود و اکثر سران منافقین هم از زندان آزاد شده بودند و تحلیلهایشان تا حدی بالا و پائین می شد . این تحلیل حاوی مسائل زیر بود :

 

تحلیل از پیروزی انقلاب اسلامی

* جریاناتی که سال 56 و 57 اتفاق افتاده و در نهایت به سرنگونی شاه و رژیمش در 22 بهمن انجامیده انقلاب نبوده و خلاصه کلام انقلاب در جامعه صورت نگرفته ، اگر یادتان باشد در نشریات و صحبتها و سخنرانی ها در ابتدا لفظ ( قیام ) بجای انقلاب به کار برده می شد و این ناشی از همین امر بود گویی که بعدها سازمان منافقین مجبور می شود کلمه انقلاب را به کار ببرد .

* به دلیل ضعف سازمان ها و گروههای پیشتاز رهبری کننده این حرکتها بدون تشکیلات و نظام رهبری ، به طور خود به خودی بوده است .

* مجموعه این جریانات و حرکت های مردم آنقدر سریع بوده که ما از مردم عقب افتاده ایم و با آنها همگام نیستیم .

* در مورد امام گفته شد به دلیل ضعف تشکیلات رهبری کننده ، وی با استفاده از روحیه مذهبی حاکم با جامعه و مردم از نجف برخاسته و بر موج حرکت مردم سوار شد . البته این نظر در جاهای دیگر به صورتهای دیگر در آمد و مجبور شدند که در آن قدری تغییر بدهند مثلاً می گفتند رهبری بلامنازع و سازش ناپذیر یا تا وقتی که امام هست سازش امکان ندارد . ( اینجا توضیحی بدهم که اگر اهانتی به مقام رهبری می شود عذرخواهی می کنم ، ولی از آنجا که می خواهیم جملات همان جملات باشد که می گفتند گاهی آنها را ذکر می کنیم )

* شرایط فعلی ( شرایط بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ) شرایط نیمه دموکراسی و نیمه دیکتاتوری است . یعنی مخلوطی از این دو است

* سیستم حاکم یعنی حاکمیت بعد از پیروزی انقلاب ، دو لبه است ( ارتجاع و لیبرال ) البته فقط ارتجاع را ابتدا در همه جا بکار نمی بردند و اگر هم می گفتند امام را جدا می کردند .

اینها چیزهایی بود که البته بالا و پایین می شد . در مورد ارتجاع تعریف می شد که پایگاه طبقات ارتجاع خورده بورژوازی سنتی با گرایش های فئودالی است و اساساض یک مرحله از تاریخ عقب است . در مورد لیبرالها نظرشان این بود که پایگاه طبقاتیشان بورژوازی لیبرال است و به دلیل وابستگی کامل نظام اقتصادی ایران و اینکه ارتجاع ( منظور خط امام) نمی تواند مشکلات اقتصادی را حل کند ناچار است کارها را به لیبرالها واگذار کند و چون لیبرالها راهی جز وابستگی روبرو خواهد شد . این تحلیلی است که بعد از پیروزی انقلاب یعنی در همان یکی دو ماهه اول مطرح شد ، مدت زمانی هم که برای وابستگی تخمین زده شد حداکثر 3 ماه بود یعنی گفته بودند که تا اوایل سال 58 دوباره رژیم حاکمیت وابسته به امپریالیسم را خواهد پذیرفت .

اگر یادتان باشد بعد از پیروزی انقلاب و آمدن امام به ایران نمایندگان گروههای سیاسی مختلف داخل و خارج برای تبریک یا اعلام مواضع با امام و سایر مقامات دیدار می کردند . هیئتی هم از فلسطین به سرپزستی عرفات به ایران آمده بود که ملاقاتی با امام داشت . ملاقاتی هم با سران سازمان از جمله رجوی . تحلیل مذکور را حتی به عرفات هم گفته بودند که بعد از 3 ماه ایران و انقلاب فلسطین و سایر کشورهای انقلابی و کلا منطقه با رژیم وابسته ای مواجه خواهد شد . مجموع این تحلیل که در واقع در حکم حمله به انقلاب و در آن موقع دولت موقت بود ، در سوم اسفند سال57 یعنی 10 ، 12 روز بعد از

پیروزی انقلاب در سخنرانی رجوی در دانشگاه تهران بیان شد البته با جملاتی رقیق تر.

بیان این مواضع در جامعه و بخصوص در تشکیلات منافقین حتی در سطح اعضا همه را مسئله دار کرده بود . بطوری که خواهرها و برادرهایی که ابتدا در انجمنهای دانشجویی و دانشگاهها فعالیت می کردند و تازه کارشان راه افتاده بود بر اثر این تحلیل در محل کارشان مگس می پراندند ، یعنی کسی به آنها مراجعه نمی کرد . در انجمن را بسته بود الا در طی روز یکی دو نفر مثلا مراجعه می کردند ، یعنی حتی بین نیروهای روشن فکر هم این تحلیل تولید اشکال کرد . مثلا در حالی که در سخنرانی رجوی 10000 نفر آمده بودند چند روز بعد هانی الحسن که به ایران آمده بود و در دانشگاه سخنرانی داشت و خیابانی هم رفته بود و با وجود اعلام قبلی فقط 3000 نفر شرکت داشته اند . نوار این سخنرانی یعنی میتینگ سوم اسفند آن موقع بیرون داده نشد ، برخلاف همه سخنرانی ها که بلافاصله بیرون می آمد ، تاریخ نشر متن این سخنرانی سال 59 است .

در متینگ 14 اسفند همان سال در احمد آباد در بزرگ داشت دکتر مصدق رجوی سخنرانی کرد و از انقلاب و دولت موقت حمایت کرد . اما وقتی درباره این دوگانگی سوال می شد که « قضیه چی بود ، آن موضع گیری چه بود و این چیست » مگر شما نگفتید انقلاب نشده حالا چه شده به حمایت برخواستید ؟ پاسخ می دادند که هر پدیده ای با پدیده های دیگر طبیعتاً یک سری تضاد دارد و یک سری نفاط وحدت . ما در سوم اسفند از موضع تضاد با انقلاب برخورد کردیم و در 14 اسفند از موضع وحدت .

 

با توجه به این تحلیلها و نقطه نظرها می خواهیم ببینیم راهی که منافقین می خواستند دنبال کنند چه بود . اما قبل از اینکه به این مسئله بپردازیم موضوع بسیار مهمی را که شاید خیلی ها اصلا به گوششان نخورده یا احیانا مطالبش برای آنها تازگی داشته باشد عنوان می کنم که حتی بعدها خیلی از مقامات و شخصیتها روی آن تکیه می کردند

که چرا انجام نشده است و برای افراد تشکیلاتی که در زندان هستند و خبر ندارند و همچنین در سطح جامعه بد نیست مطرح شود و آن ملاقاتی بود که منافقین بعد از پیروزی انقلاب با امام امت داشتند . افراد ملاقات کننده عبارت بود از : رجوی ، خیابانی ، عباس داوری و محمود احمدی که از افراد مرکزیت و زیر مرکزیت سازمان بودند . از آنجا که این امر در آن شرایط اتفاق افتاده و در مورد مواضع سازمان در برابر امام و خط امام سوالاتی شده است به برخوردها توجه داشته باشید که بعدا در جمع بندی نهایی که از حرکت سازمان و وضعیت فعلی اش در جلسات بعدی خواهیم داشت کاملا ضرورت دارد . در ابتدای ملاقات امام اینطور صحبت را شروع می کنند که سوابق سازمان شما اینطوری بوده ، اشاره می کنند به تغییر ایدئولوژی و این قبیل مسائل . می گویند که این کتاب تغییر ایدئولوژی و اعلام مواضع شما را آورده بودند به من گفته بودند اینها اینطور هستند ، این تیپ هستند و من گفتم که اگر اشتباهی شده و اگر مسئله ای بوجود آمده مربوط به گذشته است ، به هر جهت

 

شما جوانید ، الان انقلاب شده و مردم ما متحول شده و ما باید دست به دست همدیگر بدهیم برای سازندگی و می توانیم و شما می توانید اشکالاتتان را برطرف کنید . این در واقع یک اتمام حجت بود . البته صحبتهای دیگری هم در رابطه با ملاقات شده بود ، لیکن بعداً ملاقاتی صورت نگرفت . من در ضمن صحبتها اشاره می کنم که مسئله چه بوده به هر جهت امام گفتند شما بروید و خودتان را اصلاح کنید و بعد با توجه به ایت اشتباهاتتان بروید تبلیغ کنید و بروید با مردم باشید خداهم کمکتان می کند . به هر جهت مسئله اساساً انقلاب است نه گروهها ... البته از این جلسه هیچ متنی ، هیچ نواری به طور رسمی تهیه نشد ، فقط نواری دزدانه خود سازمان تهیه کرده که به عده ای از افراد داخلی سازمان دادند ، صدایش خیلی پایین بود من هم خمین چند جمله آن در ذهنم مانده که برایتان گفتم .

خوب بعد از این بالا و پایین شدن های تحلیل و مواضعی که بیان شد این جمع بندی به عمل آمد که سیستم دو لبه است و ارتجاع خطر تاکتیکی و لیبرالها خطر استراتژیک ما هستند ولی در هر صورت مسئله وابستگی است استقرار دوباره یک جریان دیکتاتوری .

 

منافقین از ابتدا قصد براندازی داشتند

 

اما قبل از اینکه وارد ریز مسائل شویم اشاره می کنیم که هدف ، براندازی نظام جمهوری اسلامی بود . تحلیلهایی که ان موقع ارائه می شد مبنی بر این بود که وابستگی به آمریکا صورت می گیرد . آمریکا

می آید و دیکتاتوری حاکم می شود این تحلیل همه اش به اصطلاح کشک بود مقصود از این تحلیل که آمریکا می آید و ما با یک سیستم آمریکایی روبرو خواهیم بود این بود که مبارزه با آمریکا در واقع مبارزه با نظام جمهوری اسلامی است . مهمترین اقدامی که در آن موقع انجام می گیرد و نشان می دهد که در باطن بر اندازی نظام جمهوری اسلامی منظور است و در ظاهر به اصطلاح درگیری با آمریکا ایجاد ، ایجاد انبارهای مخفی صلاح و مهماتی که در روزهای پیروزی انقلاب توسط سازمان از پادگانها به یغما می رود . جالب است که آن موقع وقتی سوال می شد که انبار کردن سلاح و مهمات و ... برای چیست ؟ ( اگر یادتان باشد اوایل انقلاب یکی دو تا از این انبارها در بنگاه بخارایی بود و می گفتند برای مبارزه با آمریکا است )

ببینیم سازمان با وجود اینکه هدفش براندازی نظام جمهوری اسلامی و جنگ مسلحانه بود چرا از ابتدا این راه را پیش نگرفت و وارد جنگ مسلحانه نشد ؟ جواب ای نسوال برمی گردد یکی به وضعیت خود سازمان و دیگر به وضعیت نظام یا به عبارت بهتر انقلاب . همانطور که می دانید در آن ابتدا بعد از پیروزی انقلاب اصلاً صحبتی از سازمان منافقین نبود و اصلاً تشکیلاتی وجود نداشت اگر اینجا لفظ سازمان را به کار می بریم صرفاً لفظ است . هیچ تشکیلاتی وجود نداشت که منافقین بتوانند با آن جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی را شروع کنند . مسئله دیگر مشروعیت نظام جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب بود با 90% و شاید 100% با رای گیری که انجام شد معلوم گردید که استقبال مردم از جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب فوق العاده بالا است . البته وقتی سوال می شد که این مشروعیت از چیست آن را ناشی از نا آکاهی بالای مردم می دانستند . می گفتند ما باید این مشروعیت را از بین ببریم . می گفتند که این مشروعیت مثل درخت توتی می ماند که باید آن را بتکانیم .

با توجه به این سوالات و این بالا و پایین شدنها حالا سازمان می خواهد حرکت را شروع کند . تشکیلات خودش را راه انداخته و می خواهد با موضع گیری حرکت کند . تحلیلی که از شرایط می شود و نام گذاری که روی آن صورت می گیرد ف این است که ما در شرایط انقلاب دموکراتیک به یر می بریم و با درگیری چیزی حل نمی شود . جای اسلحه نیست . تمام حرفها بایستی با مسالمت زده شود ، و ما برای حفظ آزادی و کسب آزادی بایستی کار کنیم . در اینجا یک سری سوال در برابر این تحلیل به ذهن می آید :

* اگر شرایط شرایط انقلاب دموکراتیک است یعنی همه باید در جو اعتماد و صداقت کار بکنند پس دیگر انبار کردن سلاح ، قرار دادن عناصر نفوذی که قبلا اشاره شد و الان دیگر خیلی عیان شده و جاسوسی در یک ارگان انقلابی و همین طور سرقت اموال مردم و کارهای دیگر برای چیست ؟ آیا اینها مفهوم انقلاب دموکراتیک است؟ مفهوم مبارزه مسالمت آمیز است ؟ آیا در اینجا دیگر می توانیم داد بزنیم که آزادی نیست یا در جاهایی که دست آدم رو میشود و به آدم می گویند : آزادی بله توطئه نه ! بابیان اینکه این مرحله ، مرحله انقلاب دموکراتیک است

 

منافقین کار اصلی خودشان را برای رسیدن به دو هدف شروع کردند : تثبیت خود و ریختن مشروعیت جمهوری اسلامی و در نتیجه مشروع کردن جنگ مسلحانه . کار اصلی خودشان را نبلیغات قرار می دهند یعنی همان میتینگ ها و سخنرانی ها و ... که درباره آن زیاد صحبت شده و بعد مسئله چماقداری و جریانات امجدیه و 14 اسفند 59 و ... و خوب در اینجا کار اصلی سازمان تبلیغات است .

 

مناسبات منافقین با سایر ضد انقلابیون

 

گروههای دیگری که در جامعه فعالیت می کردند و خطوطی که داشتند به هر جهت هم روی سازمان و هم روی جامعه تاثیر می گذارد . بنا براین بایستی در برابر آنها هم موضع گیری بکند ، می دانیم تحلیل چند گروه دیگر مثل کوموله و دموکرات و پیکار و فدائیان بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب این بود که این سیستم و این نظام ضد خلق است و کاملا وابسته است و ما بایستی به روی او ایلحه بکشیم . به همین جهت جریانات گنبد و کردستان را بوجود آوردند . اما سازمان که نمی توانست جنگ مسلحانه را از همان ابتدا آغاز کند ( با همان دلایل که گفتیم) بایستی موضع خودش را در قبال این مسئله روشن کند . اگر یادتان باشد آن موقع اعلامیه هایی در رابطه با موضه گیری سازمان در مقابل جریانات کردستان و گنبد بیرون داده شد و سازمان موضع خودش را مطرح کرد . این کتاب مجموعه اعلامیه های سازمان است که بعداً جمع آوری شده ، اعلامیه های سازمان البته تا یک تاریخی ، منجمله راجع به جریانات گنبد و کردستان در اینها جمع آوری شده در صفحه 102 این کتاب که هشدار سازمان است به سازمان چریکهای فدایی خلق که آنها را از جنگ مسلحانه در کردستان بر حذر می کند ، می گوید راه حل مشکلات کردستان و یا کلاً مسائل ملیتها درگیری مسلحانه نیست و این کار شما غلط است از این قبیل اعلامیه ها زیاد است ، اما رابطه مطلب با بحثمان ایجاست که وقتی جنگ کردستان و گنبد و ... شروع شد اصل قضیه ، مسئله ملیتها و آزادی های ملیتی بود . خوب کلا آزادی ملیتها و خلق های مختلف مثل کرد و ترک و بلوچ و عرب و ... چیزهای غلط و بدی نیستند . ولی باید ببینیم چگونه بایستی با این مطالب و مسائل برخورد کنیم ، چگونه بایستی آنها را حل کنیم . در مصاحبه ای که چندی پیش مرکزیت کوموله داشت دیدیم که به گفته خود اعضای مرکزیت در مورد این مسئله ملیتها و آزادی های ملیتی در کردستان چه کارشکنی ها می کردند و هیئتهایی را برای مذاکره می رفتند تهدید می کردند ، جلوی کار سازندگی را می گرفتند و می گفتند اگر جهاد در منطقه بخواهد کار کند ماشین ها را نابود می کنیم و خودشان هم در مدتی که آنجا بودند و بعضی مناطق دستشان بود تنها کاری که انجام دادند خرابی بود که به بار آوردند ، وابستگی و کمک گرفتن از عراق را هم اشاره کردند . بنا بر این مطلب و مسئله چه بود ؟ خودشان اعتراف کردند هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی بود . بنا براین تمام صحبتهایی که از آزادی های ملیتی می شد همه اش کشک بود .

موضع گیری سازمان آن موقع اینطور بود که جنگ را در کردستان محکوم کند و غلط بداند ولی بعد در ادامه حرکتهای خودش بعد از سی ام خرداد این جنگ مشروعیت پیدا می کند و در آنجا جبهه واحدی بوجود می آید بنا براین مسئله انقلاب دموکراتیک که ابتدا مطرح می شد چه شد ؟ آیا شرکت نکردن در غائله کردستان و سائر مسائل به این مفهوم بوده که جنگ را قبول نداشتند ، آیا آن موقع از وابستگی دموکراتها و کوموله خبر نداشتند ؟ به هر جهت سازمان در سی ام خرداد پرده از نیت خود برداشت . بنابراین موقعی که مسئله آزادی های دموکراتیک مطرح بوده هدف همه گروهک ها یک چیز بوده و آن برانداری نظام جمهوری اسلامی بوده ولی شیوه های مختلف داشته ، مضمون واقعی تشکیل جلسات سخنرانی و میتینگها که اینجا مطرح شد ما نمی خواهیم هدف و مضمون تک تک این سخنرانی ها را بیان کنیم خط درگیری ها و زدن ها و حمله به حزباللهی ها تمام این مسائل را اغلب افرادی که در تشکلات بودند از پایین ترین تا بالاترین سطوح همه می دانند زیرا از قبل در تشکیلات در جلسات توضیحی تعلیم داده می شد . یعنی همان زمان که سازمان مطرح می کند که مرحله انقلاب دموکراتیک است و مسئله آزادی مطرح است ، نیز هدف براندازی مورد نظر بوده . اینها یک سری مسائل است علاوه بر آن توطئه های پنهانی . بنابراین مسئله ای نسیت که واقعا برای صحبت کردن ، برای بیان مطالب و حتی برای مخالفین آزادی وجود دارد یا نه ، بلکه مسئله این است که واقعا اگر معتقد به این هستیم که انقلاب شده ، دوران مسالمت آمیز است و هر کس آزاد است که حرفش را بزند بایستی واقعا همه رک باشند و اگر هم می خواهیم اسلحه روی هم بکشیم واقعا رک باشیم . یک موقع مطرح شده بود که سازمان منافقین چرا حق ملاقات با امام را ندارد ، این مسئله را در جامعه مطرح کرده بودند ، جوابی که امام داده بودند بسیار جالب بود : اگر اینها اسلحه را کنار بگذارند و واقعا برای مردم و برای همه ثابت بشود که اینها توطئه گر نیستند من خودم می آیم به ملاقاتشان البته این طور حرکات و درگیری ها در میتینگها طوری جلوه داده می شد که حالت دفاعی دارد یعنی به میتینگها و سخنرانی های ما حمله می کنند بعد ما هم دفاع می کنیم . اینجا باز سئالی داریم و آن اینکه اگر در ظاهر مردم از مرحله انقلاب دموکراتیک زده می شد هنوز که مسئله برگزاری میتینگها ببیان نشده بود ، که معلوم بشود ما می توانیم حرف بزنیم یا نه !؟ و واقعیت این است حلقه های این جریان اساساً از قبل تدوین شده بود . مقصودم همان شکل گیری توطئه ها ، شکل گیری نطفه های حرکت بعدی انبار کردن سلاح ها و ... است . با این موضه گیری های آشکار یعنی درگیری ها و حمله ها و همچنین توطئه های درونی است که منافقین به سی ام خرداد می رسند و خودشان را در آن روز نشان می دهند .

 

کارنامه سیاه (7)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان