کارنامه سیاه (11)

Karname Syah01

چگونگی آشوبها و درگیری ها

بسم الله الرحمن الرحیم

افشین برادران قاسمی :

من مسئولیت یک واحد نظامی را در جنایت 5 مهر بر عهده داشتم . چون یکی از نیروهایی بودم که خودم مستقیما در این جنایت شرکت کردم ، یک مقدار از اتفاقات و واقعیت هایی که آن روز به وقوع پیوست می گویم تا تطبیق داده بشودبا خطوط سازمان و ببینید چیزهایی که سازمان می گفت به چه صورت در حقیقت در آمد .

اول از همه خود تظاهرات 5 مهر قرار بود روز یکم مهر ماه برگزار شود یعنی تمام نیروها آماده شده بودند و همه کارهای تدارکاتی انجام شده بود که تظاهرات در روز اول مهر انجام بشود . شب یکم مهر از رادیو تلوزیون اعلام شد که فردا به مناسبت بازگشایی مدارس به دعوت حضرت آیت الله منتظری یک راهپیمایی دانش آموزی انجام می گیرد به این علت تظاهرات سازمان بهم خورد و فردا که ما به اصطلاح سر قرارهای تشکیلاتی رفتیم گفتند که خوب حالا امروز که نشد این تظاهرات را انجام بدهیم ، تظاهرات دانش آموزان را در خیابانها به رگبار ببندید . نمونه اش کارهای حسن سر خوش است که سازمان بعدها پس از کشتن او خیلی تبلیغ کرد و عکسش را چاپ کرد و واحد به نامش ایجاد کرد . حسن سر خوش در چند مورد توانسته بود این تظاهرات دانش آموزان را به رگبار ببندد و فرار کند . به هر حال تظاهرات اصلی به 5 مهر موکول شد . 5 مهر تمام تدارکات آماده شد . چندین واحد بود و هر واحد عموما از 4 نفر تشکیل می شد که هر کدام 4 سلاح ژ3 با خشاب و حدود 400 – 500 فشنگ داشتند .

این نکته را هم بگویم که قبل از تظاهرات گفته بودند برای اینکه آماده شوید از لحاظ بدنی ، خوب بخورید ، همه آن روز صبحانه مفصلی خوردند ( ملاحظه کنید وقتی در جبهه ها حمله می شود شروع کار با دعا و توسل است اما عملیات منافقین با خوردن صبحانه مفصل شروع می شود ) و وارد تظاهرات شدند ، موقع شروع همه نیروها رفتند سوار ماشین شدند و جریان عادی در خیابان بود تا اینکه ما ماشین را به طور عرضی پارک کردیم و پیاده شدیم و شروع به تیر اندازی و شلیک هوایی کردیم . سازمان گفته بود : شما اصلا قرار نیست در تظاهرات شرکت کنید . فقط بروید شلیک کنید یک میلیون آدم می آید و شما را روی دست بلند می کند ما هم انتظار داشتیم یک میلیون نفر بیایند و ما را روی دست بلند کنند ، البته چنین آرزوی خامی انجام نیافت . ما در خیابان طالقانی بودیم ( تخت جمشید سابق ) خیابان کلا تخلیه شده بود و ما ماندیم و چند ماشین که به طور پراکنده در خیابان به چشم می خورد . نکته دیگر اینکه در آن روز اینطور که دیدیم نیروهایی که در تظاهرات آن خیابان شرکت داشتند حدود 10 نفر بیشتر نمی شدند و ما هیچکدام آموزش نظامی ندیده بودیم .( در اسلحه ماشه و ضامن یک چیز ساده ای است ) چون آموزش نظامی ندیده بودیم که در یک مقطع چکار بکنیم و چکار نکنیم من دقیقا یادم هست که مثلا از این طرف داد می زدند که آن طرف چیزی تکان خورد تمام آن خیابان و آن قسمت را به رگبار می بستیم . احتمالش هم بود که گلوله ها به مردم اصابت کند.

به هر حال درواقع درگیری بود . تظاهرات به هیچ وجه انجام نگرفت . این بود که چون هیچ مانعی وجود نداشت و همه ماشینها محل را ترک کرده بودند و در اولین ساعتها هنگامی که ماشینها می رفتند و مردم خیابانها را ترک می کردند یکی از کسانی که در واحد ما بود به سراغ اتوبوس رفت تا آتش بزند . البته راننده اتوبوس در ماشین را قفل کرد اما وی در اتوبوس را بوسیله شاسی زیر در از بیرون باز می کند و وارد اتوبوس می شود و شروع به تهدید می کند که پیاده شوید . عده ای پیاده می شوند و عده ای می گویند که ما پول داده ایم و به این بهانه پیاده نمی شوند و این موضوع موجب درگیری می شود . البته دقیقا نمی دانم که وی در اتوبوس شلیک کرد یا نه . این درگیری را من با دقت نگاه کردم ضمناً راننده اتوبوس هم مرتب می گفت که من این ماشین را نمی دهم من مسئولیت دارم . من این کار را نمی کنم . و بالاخره با هر زحمتی که بود و با تهدید چند نفر دیگر از مسافرها هم پیاده شدند وبعد آن فرد هم از اتوبوس پیاده شد و خود راننده هم در ماشین را قفل کرد و از پنجره پرید بیرون و فرار کرد و در اتوبوس هم قفل شد و آنها موفق نشدند آن را آتش بزنند .

یک مورد دیگر هم بود که آن روز موقعی که درگیری ادامه داشت یک دفعه یک فرد حزب اللهی به جلو آمد و گفت : اسلحه را تحویل بدهید ، رهبرانتان را ببینید دارند چکار می کنند شما چه کاره هستید ؟ آنها به

فرانسه رفته اند و عیاشی می کنند و شما اینجا هستید . و در ضمن اینکه داشت این صحبتها را می کرد همین طور جلو می آمد ( فکر نمی کنم مسلح بود ) که ناگهان به وی تیر اندازی کردند و او را شهید نمودند .

کسانی که به خیابان طالقانی رفته اند می دانند که سه هتل بوده که از زمان شاه مصادره شد والان در آن ساختمانها جنگ زدگان هستند . از ساختمانهای مزبور شعارهای مرگ بر منافق ، منافق اعدام باید گردد و نظائر اینها داده میشد . هر شعاری که می دادند به طرف ساختمان جنگ زدگان شلیک می شد . حادثه ای نیز در خیابان امیر اکرم به وقوع پیوست که یک واحد نظامی در جنوب عملیات پنجم مهر را در چند نقطه تهران بر عهده داشت و فرمانده واحد آدمی بود که سازمان درباره اش تبلیغ کرده بود ( خودش هم مثل اینکه قبل از اعدامش مصاحبه کرده اسم وی شیرزاد بود ) این گروه کارشان این بود که در مقابل جمعیتی که بعد از تظاهرات جمع شده و بر ضد منافقین شعار می دادند ، آنها با یک ماشین می روند جلو و می گویند که : ما حزب اللهی هستیم ، پاسدار کمیته هستیم و رادیو تلوزیون الان می خواهد بیاید فیلمبرداری کند . شما یک دقیقه در همین حالت باشید تا رادیو تلوزیون برای فیلم برداری بیاید . بعد در همین حین که جمعیت هم خوب شعار می دادند آنها عقب می روند و یک مقدار فاصله می گیرند و این فرمانده دستور می دهد که آتش کنید ، شلیک کنید و تعدادی از مردم شهید شدند .

برخلاف گفته سازمان نه از جمعیت میلیونی خبری شد ونه اینکه ما موفقیتی پیدا کردیم . در همان حال که عقب نشینی می کردیم همانطور که برادرمان گفت در خیابان طالقانی در تقاطع ولیعصر تا پل حافظ اصلا کوچه ای ندارد که به کوچه های دیگر راه داشته باشد به غیر از خیابان بندر انزلی که آنجا هم درگیری بود . راه فرار دیگری نبود . ما هم همان وسط بودیم و کاری نمی توانستیم بکنیم . خواستیم به یکی از خانه ها فرار کنیم ، چندین خانه را زنگ زدیم و هیچ کس در را باز نکرد آخر سر چند مرتبه با شلیک گلوله به در خانه ها در را باز کردیم که بتوانیم فرار کنیم اما در فرار موفق نشدیم و دستگیر شدیم .

نکته جالب دیگر اینکه در موقعی که دستگیر شدیم و می خواستند ما را به زندان منتقل کنند مردم جمع شده بودند جلوی خیابان طالقانی و می گفتند : آقای موسوی تبریزی گفته که کسی که در تظاهرات مسلح باشد باید اعدام شود . و ما هم همینجا می ایستیم و همه آنها باید اعدام شوند . و حتی اینطور که من متوجه شدم کمیته متوسل به تیر هوایی شد تا ما را از میان جمعیت رد کند و به اینجا منتقل کند و فکر می کنم که این گفتار کوتاه واقعیتهایی را از آن روز نشان می دهد و معلوم می سازد که تحلیلهای سازمان هیچ کدام با واقعیت جور در نمی آمد ، حالا برادرمان توضیح بیشتری می دهند .

تحلیل از شکست جریان پنج مهر

ولی الله صفوی :

با تشکر از برادرمان در اینجا نمونه هایی به اصطلاح حمایت مردمی را می بینیم و متقابلا برخورد منافقین با مردم را مشاهده می کنیم . بعد از پایان گرفتن آشوب و اضافه شدن جنایتی به جنایات ، تحلیل منافقین بدین شکل توسط فرمانده نظامی کل بخش اجتماعی یعنی « مجید اقبال » به ما می رسد که ما در تظاهرات پنجم مهر تجربه کردیم و روشن شد که با تظاهرات مسلحانه نمی شود انقلاب کرد ! ببینید به همین سادگی این همه خونی که از مردم می ریزند از مردم سرپوش رویش می گذارند و به شکلی توجیهش می کنند . حالا معلوم نیست چه کسی می خواهد این خون را گردن بگیرد .

در پایان اشاره ای به صحبتهای آقای رجوی در جمع بندی یک ساله می نماییم . عین تحلیل را به نقل از نشریه 50 صفحه 43 در رابطه با تظاهرات پنجم مهر برایتان می خوانم . « اما با این همه علی رغم اینکه از سی ام خرداد به بعد برای ما روشن بود که آن الگو وسقوط شاه لااقل در این مقطع دیگر قابل تکرار نیست ولی بازهم تست کردیم و آزمایش کردیم .» می بینیم که با چنین تحلیلی و چنین دیدگاهی است که در پنجم مهر مردم بیگناه را به خاک و خون می کشند ، آنهم تنها برای آزمایشی که نتیجه آن از قبل مشخص بوده است .

مطالب مربوط به بخش نظامی را در جلسه بعد ادامه می دهیم .

ابوالقاسم اثنی عشری :

بله پس از انجام کلیه این عملیات تروریستی و مذبوحانه و پس از بی نتیجه ماندن این دسیسه ها و حیله ها گروهک منافقین برای دلخوش کردن نیروها مطرح می کند که انقلاب مثل یک قفل است و باید تمام کلیدها را انداخت و امتحان کرد و تست کرد ، آزمایش کرد . با توطئه و مظلوم نمایی با پدر طالقانی گفتن راه انداختن چماقداری و به شهادت رساندن رهبران مردم ،راهپیمایی به اصطلاح مردمی ، راهپیمایی مسلحانه ، راهپیمایی مسالمت آمیز ، به رگبار بستن مردم کوچه و بازار و جز اینها .

در جلسه بعد بقیه کلیدهایی را که این جریان ضد انقلاب برای گشودن به اصطلاح « در انقلاب » و در حقیقت گشودن راه وابستگی به امپریالیستها به قفل می اندازد ولی بازهم موفق نمی شود ، نشان خواهیم داد و سری دیگر این عملیاتهای تروریستی را در برنامه آینده بررسی خواهیم کرد .

والسلام

----------------------------------------------------------------------

سایر مطالب مرتبط :

کارنامه سیاه (10)

کارنامه سیاه (9)

کارنامه سیاه (8)

کارنامه سیاه (7)

کارنامه سیاه (6)

کارنامه سیاه (5)

کارنامه سیاه (4)

کارنامه سیاه (3)

کارنامه سیاه (2)

کارنامه سیاه (1)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان