کارنامه سیاه (5)

Karname 1

جلسه دوم

نهاد دانش آموزی

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوالقاسم اثنی عشری : الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هداناالله

با تقدیم تحیت و عرض سلام به پیشگاه رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ایران و مات سلحشور و قهرمان و با درود و سلام به شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی و رزمندگان و جانبازان صحنه های ستیز حق علیه باطل ! دومین جلسه مناظره زندانیان اوین را آغاز می کنیم .

چند توضیح و دنباله بررسی عملکرد بخش اجتماعی

در این جلسه اعضاء و مسئولان بخش اجتماعی سازمان به ادامه بررسیتحلیلها ، خطوط و عملکردهای منافقین در نهادهای مختلف

بخش اجتماعی و شهرستان می پردازند و از این رهگذر توطئه های این جریان ضد خدائی و ضد خلقی را از روز اول استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران تا سی ام خرداد 60 پس از دیگری تا حد امکان و وقت افشا خواهند کرد .

همانطور که در جریان هستید گفتگو بر اساس پاسخ به سوالات خواهران و برادران زندانی است . سوالات از قبل جمع آوری شده بود (ر ظرف مدتی که به ما قول داده بودند که این برنامه ضبط تلوزیونی می شود ) و سوالاتی که در رابطه با بخش اجتماعی بود در جلسه اول طرح کردیم و در پایان جلسه اول سوالات جدیدی ارائه شد که ما آنها را دسته بندی کردیم و سوالات خاصی را که در رابطه با مباحث بخش اجتماعی بود در اختیارشان قرار دادیم تا ضمن مباحث امروز پاسخ بدهند . من برای نمونه چند سوال رسیده در جلسه اول را می خوانم تا در جریان قرار بگیرید :

* یکی از سوالات که نشان دهنده اهمیت این مباحث است از طرف یکی از خواهران رسیده که می پرسد : اکثر بچه ها در فاز سیاسی ( فاز مضلوم نمایی و نفاق ) جذب سازمان شدند و اکثراً مظلوم نمایی را در این فاز یاد گرفتند و مسئله هایشان هم بیشتر حول این محور می چرخد ، خواهشمندم در مورد موضع گیری ها و مظلوم نمایی های منافقین در این مرحله ( قبل از 30 خرداد ) توضیح بدهید .

* سوال دیگر این است : بعد از پیروزی انقلاب و حاکمیت لیبرالها منافقین در برخورد با لیبرالها ( در سخنرانی رجوی در دانشگاه ) آنها را یک نیروی رو به وابستگی که به دامان امپریالیسم سقوط خواهد کرد بر می شمرند و همچنین در مصاحبه مندرج در نشریه ، در اواخر سال 59 لیبرالها را دشمن استراتژیک و خطر اصلی قلمداد کرده بودند ، علیرغم این موضع گیری های منافقین نسبت به لیبرالها و اتحاد شومی که برقرار کردند ، بفرمائید که چه انگیزه ها و مصلحتهایی !! و چه هدفی از این اتحاد نا مقدس داشته اند و دارند ؟

* سوال دیگر نیز در همین رابطه رسیده که تکراری است . سوال دیگری رسیده که : همینطور که می دانید چه قبل و چه بعد از انقلاب منافقین با کلیه گروهها ارتباط داشتند . لطفاً به شکل ارتباط سازمان با سایر گروههای ضد انقلابی اشاره کنید و توضیح دهید ؟ من فکر می کنم در این رابطه در بخش اجتماعی مطالبی گفته می شود و همچنین در شهرستانها .

* سوال دیگری رسیده که فکر می کنم این سوال د رجلسه اول تا حدودی پاسخ داده شده است . در ادامه این جلسات دو ، سه مرتبه به این مسئله اشاره خواهد شد ، سوال این است که : با توجه به اینکه از ابتدای انقلاب ، منافقین در اعلامیه ها و اعلام مواضع علنی ، همواره امام را به عنوان رهبر قاطع و ضد امپریالیسم مخاطب قرار می دادند و در همین رابطه امام را کاندیدای ریاست جمهوری کرده بودند ، چطور می شود کی در ظرف مدت کوتاهی امام را مورد شدیدترین حمله ها قرار می دهند . به طوری که در مصاحبه رجوی خائن با ایرانشهر ، رجوی مطرح می کند که ما امام را از اول مرتجع می دانستسم و قبول نداشتیم »

سوالات دیگری هم در رابطه با بخش اجتماعی رسیده که تکراری بود و ما به علت اینکه وقت می گیرد همگی را نخواندیم .

خوب حالا وقت این جلسه را در اختیار بخش اجتماعی می گذاریم . برادر کیوان زاد اداره این جلسه را بر عهده می گیرند .

رضا کیوان زاد : بسم الله الرحمن الرحیم .

طی جلسه قبل بحث پیرامون موضع گیری ها و عملکردهای سازمان منافقین قبل از سی ام خرداد 60 را شروع کردیم . در مقدمه اشاره شدکه هدف ما از طرح این بحث مسائل زیر است .

اولا نمی خواهیم تمام موضع گیری ها و عملکردها را به طور خاص بررسی کنیم بلکه به ذکر چند نمونه پرداخته و یک جمع بندی ارائه می دهیم . هدف بعدی ما در بیان عملکردها در جمعبندی نشان دادن این امر است که هیچ وجه افترایی بین قبل و بعد از 30 خرداد وجود ندارد و به کار بردن جملاتی مانند پایان دوران مسالمت آمیز یا پایان مبارزات سیاسی و آغاز مبارزات نظامی و ... مفهوم نداشته و در واقع تمام حرکت ها و عملکردها و تحلیلهای سازمان منافقین قبل از 30 خرداد در جهت مشروع جلوه دادن جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران و انقلاب بوده است .

درواقع ما گورستانی را بررسی خواهیم کرد که سازمان منافقین بعد از پیروزی انقلاب تا 30 خرداد با دست خود برای خویش می کند . بعداً با توضیحات مسئولان قسمت نظامی خواهیم دید که رفتن منافقین در این گورستان با چه اعمالی و چه بهائی تمام می شود .

در بحث مقدماتی گفتیم که از آنجا که حقانیت یا بطلان هر جریانی در ضمن عمل و در جامعه است که خود را نشان می دهد ، از این جهت در برسی عملکرد سازمان منافقین از میان بخشهایی که بعد از پیروزی انقلاب ایجاد شد به بخش اجتماعی پرداختیم و در مورد ضرورت تشکیل آن هم توضح دادیم . این بخش با 5 نهاد دانش آموزی ، دانشجویی ، کارمندی ، کارگری و محلات شکل گرفت . گفتیم که از میان این 5 نهاد به دو نهاد کارگری و دانش آموزی و عملکردها و مواضع منافقین در این دو نهاد خواهیم پرداخت . و در ادامه آن عملکردهای منافقین در سایر شهرستانها مطرح می شود و بعضی نمونه ها را یکی از برادران توضیح می دهند . در جلسه قبل برادرمان فرهاد نیری و خواهر میرزایی تحلیلها و مواضع ، عملکردها ی نهاد کارگری و اساساً شکل گیری آن نهاد و سرانجامش را توضیح دادند و در این جلسه در ادامه بررسی مواضع و عملکردها در بخش اجتماعی برادرمان محمدرضا یزدی زاده از مسئولان قسمت روابط دانش آموزی یکی از مناطق تهران توضیحاتی درباره ای نهاد می دهند .

 

مواضع و عملکردها در نهاد دانش آموزی

محمد رضا یزدی زاده : بسم الله الرحمن الرحیم . با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امید مستضعفان جهان امام خمینی و با سلا م به امت رزمنده و دلیر ایران و شهدای والا مقامی که با نثار خون خویش پرچم لا اله الا الله بر فراز گیتی به اهتزاز در می آورند .

صحبت من پیرامون عملکردها و سیاستهای گروهک منافقین در مدارس و به طور کلی بیان شیوه ها و تاکتیکهای برخورد آنان با قشر دانش آموز می باشد . اهمیت ای نبحث از ایت جهت است که همانطور که خودتان کم و بیش می دانید دانش آموزان از اصلی ترین و مهم ترین بازوهای اجرائی گروهک منافقین در جامعه بودند . شاید بتوانیم بگوئیم قریب 70 % از عوامل اجرایی این گروهک در اموری از قبیل تبلیغات ، شرکت در میتینگها ، انتظامات میتینگها ، درگیری ها وتشنجات شهری دانش آموز بودند . این دانش آموزان بودند که در این زمینه ها نقش فعال داشتند و به طور کلی این قشر بود که به واسطه وسعت و گستردگی اش خطوط و شعارها را به درون جامعه می برد و به آن دامن می زد .

در حقیقت وقتی از عملکرد منافقین در میان دانش آموزان صحبت می کنیم و خطوط سیاستها را مورد بحث قرار می دهیم ، گویی خطوط و سیاستهای منافقین را در جامعه مورد بررسی قرار می دهیم . حال ببینیم علت اینکه منافقین انگشت روی این قشر می گذاشتند چه بود ؟ علت اصلی قضیه در تحلیل و دیدگاهی بود که منافقین نسبت به این قشر یعنی عنصر دانش آموز داشتند . چون فرصت تحلیل تمام جوانب را نداریم ، لذا چکیده این تحلیل را عنوان می کنم تا مشخص شود که با چه نیتی روی این قشر انگشت گذاشته می شد .

منافقین اینطور تحلیل می کردند که دانش آموزان بی شعور ترین به لحاظ سیاسی و عقب مانده ترین و پائین ترین اقشار جامعه هستند و به همین جهت مانند مومی هستند که می توان آنها را به هر شکل در آورد و در صورتی که بتوانیم آنها را جذب کنیم ، به هر شکل که بخواهیم می توانیم آنها را سمت و جهت بدهیم و اهداف خود را تحقق بخشیم . این تحلیل و این دیدگاه علی رغم تبلیغات ظاهری بود که در نشریات خودشان انجام می دادند با عناوین و القابی که برای فریب دانش آموزان به کار می بردند : ازقبیل نسل انقلاب ، نسل آتش و خون و . . . در اجرای این شیوه ها هدفی که دنبال می شد چیزی جز دادن شخصیت کاذب به آنان نبود و به اصطلاح هندوانه زیر بغشان می گذاشتند تا بتوانند آنان را عامل اجرای خطوط خودشان بکنند .

دومین مسئله ای که باعث می شد روی این قشر انگشت بگذارند کثرت افراد آن در جامعه و نیز تماس آنان با مردم بود که از ان طریق می توانستند خطوط خودشان را به درون جامعه برده و به آن گستردگی بدهند .

خلاصه می خواهیم بررسی کنیم که آیا پایگاه منافقین در داخل مدارس یک پایگاه واقعی و آن طور که ادعا می کردند برای آگاهی دانش آموزان استوار بود ؟ و پایگاهشان جز بر حیله ، فریب ، دروغ و نیرنگ استوار نبود ؟ این تذکر را باید بدهیم که وقتی می گوییم پایگاه منافقین در داخل مدارس بیشتر است به این مفهوم است که در مدارس نسبت به جاهای دیگر بیشتر نفوذ کرده بودند . نه اینکه بتوانند در مدارس به طور کامل و مطلق نفوذ بکنند و اعمال قدرت بکنند .

دانش آموزان مسئول ومتعهد بر خلاف نظر منافقین که آنان را فاقد شعور سیاسی می دانستند ، با شعور سیاسی خودشان در سنگر مدارس همچنان به حفاظت از دستاوردهای انقلاب و خون شهیدان مشغول بودند و نشان خواهیم داد که بعد از اینکه پرده از چهره کریه این گروهک بعد از 30 خرداد برداشته شد و با کمتری حرکت جرقه های آگاهی در ذهن این عزیزترین و با ارزش ترین نیروها پدیدار شد ، می بینیم که چگونه آنان نیز مانند دیگر اقشار جامعه ( طبق آمار و ارقامی که ارائه می دهیم ) اینها را رها می کنند و اساساً هیچگونه تمایلی به آنها نشان نمی دهند . به همین دلیل این قشر مانند دیگر اقشار جامعه مورد تهاجمات تروریستی و ضد مردمی آنها قرار می گیرند . تا جایی که فرمان ترور دانش آموزان متعهد و نیروهای انجمن اسلامی و به طور کلی حمله به مدارس را به عناصر نظامی شان می دهند .

از آنجا که فرصت زیادی نداریم و از طرف دیگر شاید خودتان در جریان این مسائل باشید خطوط سیاستهای منافقین را در مقاطع مختلف نظیر اشغال لانه جاسوسی و آغاز جنگ و ... بیان می داریم .

 

شگردهای حذب دانش آموزان

می دانید که بعد از انقلاب اولین هدف منافقین ، به علت نداشتن پایگاه مردمی جذب و تربیت نیرو برای شروع کار در جامعه بود نخستین اقدامی که در رابطه با دانش آموزان برای رسیدن به این هدف صورت گرفت تشکیل اردوهای به اصطلاح «جهاد سازندگی» بود . فی المثل دو اردو یکی در عباس آباد و دیگری در گل تپه زنجان تشکیل شد . اردوی اولی کار به اصطلاح ساختمان سازی و دومی کار لوله زنی و آب رسانی به ده را به عهده داشت . حالا ببینیم علت این حرکت چه بود ؟ جامعه ای که انقلاب کرده و دچار خرابیهایی شده بود نیاز به بازسازی داشت .

از طرفی این قبیل حرکتها در چارچوبی مثل « جهاد سازندگی » چون کمک به سیل زدگان و خانه سازی یا به روستا رفتن و گندم درو کردن و ... برای مردم جذابیت و گیرایی خاصی داشت ، به ویژه به دنبال فرمان امام مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی در جهت کمک به روستائیان ، اینها همه باعث شد که گروهک منافقین به دنبال کسب پایگاه اجتماعی ،اردوهایی تشکیل داده و از این طریق خودشان را حامی انقلاب و شریک در سازندگی کشور بنمایانند و به مردم بقبولانند که به فرمان امام لبیک گفتند و دیدم که چطور در تبلیغاتشان مرتباً به این موضوع اشاره می کردند . اکنون برای اینکه نیت و هدف واقعی آنها مشخص شود و دانسته شود آیا واقعاً هدفشان سازندگی بود ، خانه سازی بود ، آیا این بود که به روستائیان بی آب ، آب برسانند ، و دردی از جامعه دوا کنند ؟ به تحلیل یکی از مسئولان اردوی تپه اشاره می کنم که می گفت : هدف ما از این عمل جذب و تربیت تعدادی نیرو برای شروع کار در مدارس می باشد . پرداختن به این کارها در شرایط حاضر فی الواقع رفورمیستی و ظاهری است . این قبیل کارها موقعی درست است که انقلاب دیگری بشود و قدرت در دست ما باشد . در ارتباط با همین دیدگاه بود که علی رغم ادعای سازندگی کمک به روستائیان حدود 60 دانش آموز را در اردو تصفیه کردند یا کارها نیمه کاره رها می شود و به تهران برمیگردند و بعد جار و جنجال تبلیغاتی به راه می اندازند که به ما اجازه فعالیت ندادند . در صورتی که همه کسانی که در اردو شرکت داشتند می دانند نه تنها کسی مانع فعالیت نبود بلکه آموزشهای نظامی داده می شد و اسلحه هم آورده بودند و شبها در داخل اردو با اسلحه پست داده می شد . همچنین کیفیت خانه هایی که ساخته شدند اساساً متناسب با حداقل زندگی نبود ، چرا که هدف خانه سازی و برداشتن درد محرومان جامعه نبود . و اگر آنجا بودید و از نزدیک برخورد می کردید ، می دیدید که اکثر روستائیان خانهای ساخته شده توسط منافقین را به طویله و انبار تبدیل کرده اند . از همه مهم تر اینکه هزینه این به اصطلاح ساختمان سازی از جیب ملت محروم و مستضعف ایران یعنی استانداری زنجان گرفته شد . و تماماً صرف خاص گروهی و سازمانی گردید . و نه تنها دردی از جامعه ما کم نکردند بلکه اگر دقت شود ، مشهود می شود ، نطفه ای که منافقین در آن روز به اسم سازندگی گذاشتند در حقیقت نطفه ویرانی و خرابی و هرز دادن بهترین و زنده ترین و با ارزش ترین نیروهای جامعه بود .

بعد از اینکه اردوها تمام شد ، منافقین توانسته بودند با این شیوه تعدادی نیرو تربیت کنند و در آغاز فعالیت مدارس در سال 58 این نیرو ها را برای سازماندهی مدارس گسیل دادند . به این شکل که به این افراد خط می دهند : آنهایی که مدارسشان در خارج از منطقه مرکز است در داخل منطقه مرکز و مدارس خوب شهر نام نویسی کنند . به همین دلیل تعدادی دانش آموز که مثلا خانه شان درجنوب شهر بود در مدرسه های خوب منطقه مرکز ثبت نام کردند .

این بدان دلیل بود که می دانید معمولا مراکز شهر نبض آن قلمداد می شود و با این کار می خواستند از طریق مدارس نبض شهر را در دست بگیرند تا اهداف و نیات خودشان را تحقق بخشند . این است که میبینیم تمام درگیری ها و تشنجات سال 59 که منجر به سی ام خرداد گردید در مرکز شهر بود و یکی از اقشاری که در آن نقش فعال داشتند دانش آموزان بودند .

 

برای اینکه سر فصل خطوط منافقین را در سال 58 برایتان مشخص کنم تا بتوانید با دید بازتری به مسئله نگاه کنید و به واقعیت پی ببرید عین تحلیلی را که در آغاز فعالیت در مدارس داشتند بیان می کنم :

«از آنجا که در میان دانش آموزان پایگاهی نداریم خطمان را در مدارس طی دو مرحله که مرحله اول جذب نیرو و تثبیت خود در میان دانش آموزان ( دقت کنید سال 58 بود ) و مرحله دوم تهاجم و درگیری برای بدست گرفتن قدرت و تعطیل کردن مدارس ( اگر توجه کنید سال 59 بود ) قرار می دهیم و نهایتا هدف به زیر علامت سوال بردن مشروعیت اسلامی و انقلابی نظام جمهوری اسلامی و رسیدن به این نکته است که نظام حاکم ، نظامی است ضد خلقی » ملاحظه می کنید که از همان آغاز پیروزی انقلاب این سر فصل و دیدگاه در رابطه با فعالیت در مدارس بود و کار در مدارس و خطی که در دستور کار سازمان قرار گرفت : منزوی کردن انجمن های اسلامی و نیروهای پیرو خط امام و دامن زدن به اختلافات و تضادها و در نتیجه مرز بندی و قطب بندی بین نیروها پیش می آید تا از این طریق بتوانیم خود را مطرح و تثبیت کنیم »

 

خوب مسئولان آموزش و پرورش و مسئولان جمهوری اسلامی به خوبی از این نیت منافقین با خبر بودند و طبیعی بود که در مقابل این شیوه ، عکس العمل نشان بدهند ( این را تذکر دهم که شاید شما در جریان خیلی از مسائل و تحلیلهای داخلی نباشید ، ما هم می خواهیم همین را بگوییم ، که به چه شیوه دانش آموزان را فریب دادند و وقتی که صحبت از خط و خطوط می کنیم همان خطی است که در داخل تشکیلات مطرح می کنند ولی شیوه ای دیگر برای دانش آموزان و مردم تبلیغ می نمایند »

پنهان کاری و اخلال

برگردیم به اصل مطلب . مسئولین کشور با شیوه و هدف و نیت سازمان آشنایی داشتند . بنابراین ضابطه گذاشته بودند که فعالیت سیاسی باشد اما فعالیت گروهی نباشد . زیرا بعد از پیروزی انقلاب آنچه جامعه را تهدید می کرد عدم اتحاد و یک پارچگی اقشار جامعه بود و همه این را می دانستند ، این ضابطه حتی برای دانش آموزان و مردم قابل قبول بود و تنها گروهک ها بودند که به دلیل منافع خاص گروهیشان نمی توانستند منافع جامعه و انقلاب را بپذیرند . منافقین نمی توانستند این موضوع را به طور علنی برای دانش آموزان مطرح کنند که ما می خواهیم در مدرسه گروه بازی و قطب بندی و مرز بندی و اختلاف بین نیروها بوجود بیاوریم برای همین آمدند به حیله متوسل شدند و به نیروهای خودشان در مدارس خط دادند که فعالیتشان را نباید تحت عنوان و فعالیتهای گروهی و اینکه وابسته به جریان خاصی هستند بنمایانند .

بنابر این خودشان را در نظر اولیاء مدرسه یک جریان بدون هیچ وابستگی نشان می دادند . اما مسئولان از ماهیت این برخورد خبر داشتند و طبیعی بود که عکس العمل نشان می دادند . بلافاصله به نیروها در مدارس خط داده شد که پلاکارها و اعلامیه ها و از این قبیل وسائل تبلیغاتی تهیه کنند مبنی بر اینکه حاکمیت می خواهد آزادی ها را بگیرد و دیکتاتوری را حاکم نماید و می بینید با چه شیوه حیله گرانه ای زمینه را برای به زیر علامت سوال بردن مشروعیت نظام جمهوری اسلامی فراهم می کنند . تا در ذهن دانش آموزان این مسئله را جا بیاندازند که دیکتاتوری حاکم می شود و حاکمیت می خواهد خفقان ایجاد بکند .

بخاطر اینکه پیش اوری نکرده باشیم ، به جزیئات خطوطی که در مورد مدارس ، در سال تحصیلی 58 در همان موقعی که منافقین ادعای حمایت از انقلاب و امام و ادعای مبارزه با آمریکا می کردند ، اشاره می کنیم :

* نفوذ در میان نیروهای پیروی خط امام و دامن زدن به تضادها و اختلافات آنان ، تا با استفاده از اختلافات آنان بتوانیم خطوط خود را هرچه بیشتر به پیش ببریم .

می دانید گه این مسئله اساس و محور حرکت منافقین در جامعه هم بود به دلیل نفوذی که لیبرالها در جامعه داشتند و از اختلافاتی که بین آنها و خط امام وجود داشت همواره استفاده می کردند و خلاصه حیات و موجودیت خودشان را در لابلای تضادها و اختلافات دیگران جستجو می کردند .

 

* جدا کردن صف نماز و نهار و ورزش از نیروهای پیرو خط امام ، شیوه پشبرد این اهداف بود . توجیه شان این بود که ما چون شما را به عنوان امام جماعت قبول نداریم ، نمی توانیم با شما نماز بخوانیم و یا چون شما ورزش میلیشایی نمی کنید نمی توانیم با شما ورزش کنیم ... به این شکل عملا زمینه جداسازی نیروها را ایجاد می کردند .

 

* شرکت در مورد هرگونه بحث اگرچه آمادگی آن را نداشتند چه بحث سیاسی و چه غیر سیاسی شیوه دیگرشان بود تا از این طریق بتوانند بیشتر مطرح گردند . به این منظور در بحثی که در مدرسه پیش می آمد شرکت می کردند ، با اینکه توان پاسخ مسائل مورد بحث را نداشتند ، اما در ذهن دانش آموزان اینطور منعکس می شد که نیروهای هوادار منافقین چقدر فعال برخورد می کنند .

 

* هرگونه مشکل و کمبودی را به گردن اولیاء و مسئولان مدرسه می انداختند و بعد تبلیغ می کردند که اینها صلاحیت حل مسائل را ندارند .

ببینید با چه شیوه ای برای زیر علامت سوال بردن مشروعیت وارد می شدند . همه می دانید که جامعه ای که انقلاب کرده برای از میان برداشتن روابط و مناسبات منحوس شاهنشاهی و حل معضلات و مشکلات نیاز زیادی به زمان دارد . حال در جامعه ای با آن همه مشکلات بنا بر این بود که ما بیایئم فرصت طلبانه خط بدهیم که مشکلات ناشی از انقلاب را به گردن مسئولان بیاندازیم و از این طریق تبلیغ کنیم که اینها صلاحیت حل مسائل را ندارند .

 

در اینجا بد نیست که اشاره کنم به یک برخورد منافقانه دیگر ، اگر یادتان باشد آ ن موقع گروهکهای مارکسیست با جمع آوری چند دانش آموز تظاهرات می کردند و می خواستند مدارس را تعطیل کنند . منافقین ظاهراً با این کار مخالف بودند و تحلیلی که برای توده های دانش آموز می کردند این بود که ما با این عمل مخالفیم چون اگر مدارس تعطیل گردد و به اختلافات دامن زده بشود به نفع ضد انقلاب و به نفع آمریکا خواهد بود . اما توجه کنید به نیت اصلی این موضع گیری ، من این نیت را از زبان سعید منبری که ( شاید همتان بشناسید) یکی از مسئولان دانش آموزی بیان می کنم . او می گفت : عملکرد مارکسیستها چپ روانه است ، به دلیل اینکه اگر مدارس تعطیل شود ، در حقیقت کانال فعالیت ما و جذب نیروی ما بسته می شود . پس سازمان باسیتی زمانی اقدام به تعطیلی مدارس کند که خودش کاملا تثبیت شده باشد در حقیقت این کار در حال حاضر زود است .

ببینید که به نفع ضد انقلاب بودن و در جهت منافع آمریکا بودن کجا و زود بودن کجا ؟

به این ترتیب مشاهده می کنید گه روحیه نفاق و دوگانگی که در تمامی دیدگاه ها و عملکردهای سازمان ریشه داشت در اینجا چطور تظاهر می کند : در ظاهر می گفتند که ما برای اینکه به انقلاب ضربه نخورد و ضد انقلاب بهره برداری نکند این حرف را می زنیم و در باطن هدفشان این بود که منافع سازمانی ضربه نخورد و عنوان می کردند که ما در موقعیت نامناسب ، خودمان مدارس را تعطیل خواهیم کرد . توجه کنید به این حرکات همه در سال 58 شکل می گیرد . حال به ذهن هر عنصر آگاه این سوال خطور می کند که اگر فی الواقع منافقین حامی اتحاد مردم ، حامی آزادی ها ، حامی مبارزه با امپریالیسم بودند چرا از همان روز اول انقلاب بنا را بر اختلاف و درگیری و مرز بندی و قطب بندی بین نیروها گذاشتند . آیا این را هم می توانیم جزء اصول مبارزه ضد امپریالیستی قلمداد کنیم ؟

 

باز این سوال مطرح می شود که اگر عملکرد شما ، راه شما و شیوه های شما از حقانیت برخوردار است چه وحشتی دارید که هدفتان را به طور علنی برای دانش آموزان مطرح نمی کنید ، و هدف واقعی را تحت پوشش و القاب و عناوین مختلف پنهان می کنید ؟

 

خوب ، معلوم است جریانی است که موجودیت و حیات خودش را در اختلافات و تضادهای دیگران جستجو می کند و حیاتش بستگی به اختلاف و درگیری این و آن دارد تا از این طریق از آب گل آلود ماهی بگیرد چگونه سرانجامی دارد . امروز می توانیم این واقعیت را بخوبی درک کنیم زمانی که لیبرالها و بنی صدر خائن این کانالهای وابستگی به امپریالیسم ، از انقلاب کنار زده می شوند و خط امام حاکمیت خودش را بر انقلاب تثبیت می کند ، می بینیم که چگونه منافقین با آن تشکیلات « پولادین » و « قدرت » سیاسی – تشکیلاتی به دامن اربابانشان می روند تا برای همیشه به زباله دان تاریخ بپیوندند .

 

اشغال لانه جاسوسی و منافقین

روند انقلاب در ادامه خود به یکی از سر فصلهای مهم می رسد و آن اشغال لانه جاسوسی است . در اینجا باز منافقین با حیله و نیرنگ وارد میدان شده و علی رغم اینکه در تحلیلهای داخلی اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام را یک حرکت ارتجاعی می دانستند و هیچگونه اعتقادی به آن نداشتند ، تصمیم به حمایت از آن گرفتند . دلیل این تصمیم چه بود ؟

اولا – جلوگیری از مسئله دار شدن هواداران و ممانعت از ایجاد بحرانهای فکری در آنها . چرا که آنان مرتباً میپرسیدند شما که می گفتید حاکمیت خورده بورژوائی است و به علت عدم توانش وابسته به امپریالیستها می شود و در نهایت دست به سوی آمریکا دراز می کند ، چطور است که خورده بورژواها بساط آمریکا را به یکباره جمع می کنند . این سوال بحران شدیدی در ذهن نیروها بوجود آورده بود و عاملی شده بود برای اینکه منافقین از اشغال لانه جاسوسی حمایت کنند .

دلیل دوم و مهمتر ، عقب نیفتادن از شراطی سیاسی جامعه بود ( با توجه به اینکه ادعا می کردند که در مبارزه ضد امپریالیستی پیشتاز هستیم ) تا باز مثل همیشه بتوانند با تبلیغات اهداف سیاسی پنهانی خودشان را پیش ببرند .

 

کارنامه سیاه(4)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان