مروری بر تمام رفتارها و شگردهاي منافقين– اگر به دليل ضعف سازماندهي نگوييم اصلي ترين دليل اما – يکي از علل بزرگ آشوب هاي جريان فتنه در ماه هاي بعد از انتخابات بود.
بسياري از الگوهايي که منافقین در طول دوران بعد از انتخابات از آن نام بردند محدود به خرابکاري هاي دسته چندم از قبيل آتش زدن و سوزاندن و ونداليسم اجتماعي بود. در اين راستا بر خود منافقين هم اثبات کرد که در جريان آشوب هاي گروه فتنه تنها نقطه اشتراک آنها در ساماندهي آشوب ها، همين خرابکاري هاي اجتماعي است و بر هيچ کس پوشيده نيست که منافقين قدرت سازماندهي فکري اين جريان را نداشته و ندارد.
اما از منظري ديگر مي توان به تئوري جديدي که در اين راستا گروهک فتنه سبز تلاش داشت تا آن را به نام خود ثبت و ضبط کند اشاره نمود.
اين جريان که در پروسه فاصله گرفتن از ملت از شيوه هاي تخريب و آشوب طلبي و ايجاد فتنه و فضاي ياس و نا اميدي در جامعه خود داري نکردند، تلاش کردند تا مدعي جدايي دين از سياست نيز باشند و خود را مبدع جريان سکولاريسم در کشور جا بزنند غافل از اینکه مردم به نظامی که خود به وجود آوردند عشق میورزند.
در همين راستا برخي سران فتنه گر تلاش گسترده اي در جهت القاي اين فرضيه داشته اند که جدايي دين از سياست را تئوري خود اعلام کنند و به ا صطلاح دستاوردهاي آن را به نام خود ثبت و ضبط کنند.
اما در کنار آنکه بسياري از پروژه هاي آشوب و فتنه اين گروه قبلا و در سال هاي اوليه دهه شصت توسط منافقين آزموده شده و با شکست مواجه شده بود، الگو برداري جريان فتنه از الگوي بعدي منافقين نيز ناشيانه و با عجله ترسيم شد.
اگر چه فتنه گران تلاش مي کنند الگوهاي تخريب و آشوب را در جريان فتنه هاي بعد از انتخابات به نام خود ثبت و ضبط کنند(مسئله اي که طراحان اصلي آن منافقين بودند و اين تئوري در سال 60، براي هميشه باشکست مواجه شد) و اگر چه منافقين که در روزگار حاضر بسيار ضعيف و رو به زوال هستند تلاش مي کنند اين پروسه را به نام خود ثبت و ضبط کنند(مسئله اي که به دليل ضعف گسترده منافقين در حال حاضر، به يک شوخي مسخره بيشتر شبيه است) اما در مقابل تئوري اخير که برخي از سران گروهک فتنه تلاش مي کنند آن را هم به نام خود بزنند یعنی جدايي دين از سياست،بايد گفت ادعاي برخي سران منافقين در اين که اين طرح براي اولين بار توسط سازمان منافقين پياده و اجرا شده – در سال 64 – دور از واقع و نادرست نيست و منافقين که از مذهب و دين تنها پوسته ظاهري آن را دیده اند و رفتارهاي آنها در برخورد با دين بيش از هر چيز و هر کس چهره نفاق آنها را آشکار مي کند، به واقع اولين نظريه پردازان جدايي دين از سياست در کشور هستند و فتنه سبز با وجود اينکه تلاش مي کند همانند رفتارها و تئوري هاي سوخته گذشته، تئوري جدايي دين از سياست را هم به نام خود بزند، بايد بداند که اين تئوري نيز حداقل 24 سال قبل توسط منافقين در کشور پياده شده و به جايي نرسيده و قطعا امروز هم به جايي نخواهد رسيد.
پيروي از تئوري هاي گذشته و پوسيده منافقين، نشان دهنده وابستگي هر چه بيشتر فتنه سبز به تئوري هاي شکست خورده گروهکي پوسيده است که از ملت دور شده اند و با اين رويه، فاصله زيادي که ميان اين جريان و مردم ايجاد شده است روز به روز در حال افزايش است.
