پرواز پهپادها در استراتژی اوباما قابل تعریف است

46cc08840765b4e97c3ac3cca52a7f8f XL

دلیل استفاده آمریکا در منطقه پاکستان از هواپیماهای بدون‌سرنشین چیست؟ آیا آمریکایی‌ها نمی‌خواهند به صورت پیاده‌نظام و اشغال بخش‌هایی از پاکستان، این کار را انجام دهند، یا اصولاً تاکتیکی تعریف شده است. مثلاً به خاطر اینکه تلفاتی ندهند!

البته ندادن تلفات تنها دلیل اصلی این که آمریکایی‌ها یک استراتژی جدیدی را طراحی کرده‌اند که در آن استراتژی استفاده از هواپیماهای بدون‌سرنشین در اولویت عملیات نظامی قرار گرفته است، به‌خصوص در مناطق قبایلی پاکستان که منطقه سخت جغرافیایی است و عملاً نمی‌توانند از راه زمین عمل کنند، نیست؛ بلکه اگر بخواهند از راه زمین عمل کنند، علی‌القاعده باید با ارتش پاکستان هماهنگ باشند که پاکستانی‌ها به سادگی زیر بار چنین مسئله‌ای نمی‌روند، به دلیل نگرانی‌هایی که در رابطه با خط مرزی« دیورند» دارند و اینکه این تصور وجود دارد که اگر ارتش آمریکا از طریق زمین وارد مناطق قبایلی شود، بعد دیگر بیرون نخواهد رفت و ممکن است که افغان‌ها از این فرصت استفاده کنند و ادعای تاریخی‌شان را که مناطق قبایلی و ایالت‌های پشتون پاکستان را از آنِ خودشان می‌دانند، مطرح و عملی کنند و پاکستان در عمل به تجزیه کشیده شود. از این زاویه،آمریکایی‌ها سعی می‌کنند اهداف خودشان را غیرمستقیم و از طریق هواپیماهای بدون‌سرنشین به دست بیاورند؛ بدون اینکه تلفاتی بدهند یا مشکلاتی با دولت و ارتش پاکستان پیدا بکنند. من فکر می‌کنم  با وجود آنکه پاکستانی‌ها به‌شدت مخالف ادامه عملیات هواپیماهای بدون‌سرنشین هستند، ولی از آنجایی که در این عملیات، آمریکایی‌ها تعدادی از رهبران طالبان و القاعده را توانستند شکار بکنند و بزنند؛ پاکستانی‌ها هم خیلی از این مسئله ضرر نمی‌کنند. با توجه به اینکه رهبران «تحریک طالبان» که علیه آمریکایی‌ها هم می‌جنگند؛ اهداف این هواپیماها هستند. منتها مشکل آنجا پیش می‌آید که معمولاً اهدافی که مورد هدف قرار می‌گیرند در خانه‌های مردم است؛ یعنی رهبران طالبان در خانه‌ها سکونت می‌کنند و آنجا زنان و کودکان هستند. وقتی موشک زده می‌شود از سوی هواپیماهای بدون‌سرنشین آمریکا، به شکل طبیعی هر که در آن خانه هست کشته می‌شود. چنانکه در آخرین موردی که در افغانستان شاهد بودیم، واقعیت این است که سه نفر از رهبران محلی طالبان در یک خانه رفته بودند ولی در آنجا بیش از ده نفر زن و کودک هم بود و وقتی آمریکایی‌ها موشک زدند و اصابت کرد، واقعاً تمام کسانی که در آن خانه بودند، کشته شدند. از جمله زنان و کودکان. عین این قضیه در پاکستان هم هست. در پاکستان الان مشکلی که پیش آمده است و مخالفت‌هایی که پاکستان می‌کند، تنها در ارتباط با این نیست که نقض حاکمیت ملی‌شان می‌شود، بلکه بیشتر به این دلیل است که افراد غیرنظامی و زنان و کودکان کشته می‌شوند و این فشاری را از طرف افکار عمومی، متوجه دولت پاکستان می‌کند که چرا از تمامیت ارضی خودش دفاع نمی‌کند و هواپیماها را سرنگون نمی‌کند. از این زاویه به نظر می‌رسد یک سری مشکلاتی برای پاکستان در ارتباط با این عملیات هم پیش آمده است. ولی در مجموع اگر بخواهیم قضاوت کنیم در استراتژی آمریکا، الان ورود زمینی به خاک پاکستان ممکن نیست؛ بلکه ادامه عملیات هواپیماهای بدون سرنشین است.

  با وجود آن که بنا برآمار تا کنون حدود 4000 نفر غیرنظامی در این حملات کشته شده‌اند، چرا آمریکا در این استراتژی تغییری ایجاد نمی‌کند، چرا که به هر حال با واکنش منفی مردم پاکستان و افکار عمومی جهان مواجه است. آیا این ارتباطی با سیاست قدرت هوشمندانه اوباما دارد؟

 آنچه که آمریکایی‌ها در افغانستان عنوان می‌کنند، تنها هواپیمای بدون‌سرنشین نیست. جنگنده‌های ناتو هم عمل می‌کنند، به همین دلیل آقای کرزای رسماً از نیروها خواست که به هنگام عملیات هیچ نوع درخواستی از ناتو برای اعزام هواپیماهای جنگنده نکنند. پس آنچه که در پاکستان می‌گذرد، عملیات هواپیماهای بدون‌سرنشین است و آنچه که در افغانستان می‌گذرد، جنگنده‌های آمریکا و ناتو است. ولی واقعیت این است که آمریکایی‌ها نه‌تنها در افغانستان و پاکستان، بلکه در یمن، در سومالی و در جاهای دیگر هم که احساس می‌کنند رهبران سازمان القاعده را می‌توانند شکار و حذف فیزیکی کنند، از این هواپیماها استفاده می‌کنند. این در واقع یک استراتژی جدیدی است که در دولت اوباما طراحی شده است. دقیق‌تر اگر بخواهیم نگاه کنیم، در دوران اوباما، سیاست‌های کلی نظامی آمریکا تغییراتی پیدا می‌کند که بیشتر به سمت استفاده از تکنولوژی پیشرفته می‌رود و هدف هم این است که حداقل تلفات انسانی را برای نظامیان آمریکا داشته باشد. از این زاویه می‌توان دید که چرا آمریکایی‌ها در افغانستان و پاکستان از هواپیماهای بدون‌سرنشین استفاده می‌کنند.

  طالبان پاکستان و اصولاً آن مجموعه جریاناتی که طرفدار طالبان و القاعده هستند و در نهادهای مختلف حکومتی پاکستان هم حضور دارند، واکنش آن‌ها و اهرم‌های فشاری که روی دولت پاکستان دارند که این حملات متوقف بشود، چه بوده و چه چیزهایی است؟

یک اهرم فشار، افکار عمومی است. حقیقت این است که وقتی ارتش پاکستان نمی‌تواند از حمله هواپیماهای بدون‌سرنشین آمریکا جلوگیری بکند، این به‌شدت موقعیت ارتش پاکستان را در افکار عمومی زیر سؤال می‌برد. تحریک طالبان و گروه‌های هوادار آن، از این مسئله به لحاظ تبلیغاتی خیلی خوب استفاده می‌کنند و این پرسش را در افکار عمومی جا انداخته‌اند که چرا پاکستانی‌ها در مقابل این عملیات آمریکایی‌ها عملیاتی از خودشان نشان نداده‌اند؟ آیا توانش را ندارند، یا اراده ندارند؟ حقیقت این است که اگر ارتش پاکستان تصمیم بگیرد که هواپیماها را بزند، می‌تواند. ولی اراده سیاسی، به دلیل کمک‌های اقتصادی فراوانی که از آمریکا دریافت می‌کنند و همکاری‌هایی که با آمریکایی‌ها در مواجهه با تروریسم دارند و مهمتر از همه نگرانی از این دارند که اگر با آمریکایی‌ها برخورد بکنند، ممکن است که آمریکایی‌ها واقعاً دست به اشغال بخش‌هایی از پاکستان بزنند و پاکستان را تجزیه کنند. بنابراین اراده سیاسی وجود ندارد و از همین مسئله که اراده سیاسی وجود ندارد، تحریک طالبان استفاده می‌کند که افکار عمومی را جلب کند به اینکه این ارتشی که این همه هزینه‌ای که کشور و مملکت برایش می‌‌کند و ادعا دارند که مجهزترین ارتش دنیا هستند و در مقابل هند می‌خواهند بایستند، نمی‌تواند از حملات هواپیمای بدون‌سرنشین جلوگیری کند و این مسئله را  خیلی حساس کرده و پرسش‌های جدی دارد. منتها یک مسئله دیگر هم وجود دارد و آن این است که گروه‌هایی که در ساختار قدرت به‌خصوص در پارلمان، در ارتش و در بخش امنیتی ارتش، از طالبان هواداری می‌کنند،چون به شکل مستقیم نمی‌توانند عمل کنند، سعی می‌کنند در افکار عمومی  طرح سؤال بکنند؛ یعنی همین طور که در آمریکا این کار را می‌کند، هوادارانشان در درون پاکستان این پرسش‌ها را مطرح می‌کنند که چرا ارتش پاکستان جلوی آن‌ها را نمی‌ گیرد. به همین دلیل است که پاکستانی‌ها واقعاً تلاش می‌کنند که آمریکایی‌ها را از این نوع عملیات منصرف کنند و سعی می‌کنند خودشان این عملیات را انجام دهند و به آمریکایی‌ها نشان دهند که نیازی به عملیات شما نیست و شما به ما اطلاعات بدهید و بگویید کجا هستند، ما خودمان این عملیات را انجام می‌دهیم. از این زاویه به نظر می‌رسد که پاکستانی‌ها تحت فشار افکار عمومی قرار دارند.

  آمریکا این اهداف را چگونه شناسایی می‌کند: با تجهیزات تکنولوژیک یا توسط جاسوسانی که در منطقه دارد؟

  واقعیت این است که سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) از مدت‌ها قبل در ایالت‌های بلوچستان و مناطق قبایلی و به‌خصوص خیبر، عوامل خودشان را به وجود آوردند. هم عوامل محلی و هم نیروهای عمل‌کننده خودشان که می توانند شناسایی بکنند. در این بخش ISI هم با آمریکایی‌ها همکاری دارد. یعنی اینگونه نیست که آن‌ها به طور کلی، هیچ نوع همکاری را نداشته باشند. منتها تفاوتی که وجود دارد این است که پاکستانی‌ها سعی می‌کنند آن اهداف یا آن افرادی را به آمریکایی‌ها گِرا بدهند که آن‌ها با خودشان درگیر هستند، نه آن‌هایی که با افغان‌ها درگیر هستند و در جهت منافع پاکستان کار می‌کنند. گاهی هم  پاکستانی‌ها اطلاعات شناسایی افرادی را که به وسیله جاسوسان آمریکایی در اختیار آن‌ها گذاشته شده، بلافاصله به اطلاع سوژه‌های  موردنظر رسانده و آن‌ها را  جابه‌جا کردند و وقتی هواپیماها به آنجا رفتند، کسی در آنجا نبوده است که کشته شود. از این زاویه می‌شود دید که به هر حال آن جاسوسان محلی و جاسوسان رسمی خود CIA که در آن مناطق فعال هستند، این‌ها در زمین حضور دارند و اطلاعات را به مرکز فرماندهی‌شان منتقل می‌کنند که آن‌ها دستور حمله را به هواپیماهای بدون‌سرنشین اعلام می‌کنند.

  صحبت‌هایی بود راجع به اینکه گفت‌وگوهای صلح بین طالبان و دولت پاکستان انجام بشود. آیا این‌مذاکرات به سرانجامی رسید؟ یا اگر برسد، در کاهش این حملات، با توجه به استراتژی کلی آمریکا تأثیری دارد یا نه؟

  تأثیرگذاری آن‌ها تقریباً محدود خواهد بود. چون مسئله آمریکایی‌ها سازمان القاعده است که در منطقه وزیرستان شمالی مستقر شده. تحریک طالبان پاکستان خیلی برای آمریکایی‌ها مسئله‌ای نیستند؛ حتی طالبان افغانستان هم برای آمریکا مسئله‌ای نیست. می‌تواند با آن‌ها به عنوان یک گروه محلی وارد معامله بشوند؛ ولی سازمان القاعده سازمانی است که قدرت عملیاتی جهانی دارد و می‌تواند به آمریکا، فرانسه، اسپانیا، ژاپن، انگلیس برود و عملیات کند. از این زاویه است که هدف اصلی آن‌ها سازمان القاعده است و فشاری که روی ارتش پاکستان می‌آورند به خاطر این است که این‌ها بروند و وزیرستان را بگیرند و آن‌ها را از آن منطقه اخراج کنند. منتها در ارتباط با پاکستان و تحریک طالبان،  یک سری مذاکراتی مد نظر هست. تحریک طالبان اعلام کرده است که ما حاضریم با دولت پاکستان و ارتش پاکستان وارد مذاکره شویم ولی شرط و شروط‌هایی که دو طرف برای هم قائل می‌شوند تا اکنون اجازه نداده است که به شکل جدی مذاکراتی بشود و به نتیجه برسد.

  به نظر شما اگر آمریکا حتی اگر از رهبران القاعده بتواند در این مناطق یا سایر مناطق تلفات بگیرد، حتی در سطح بن‌لادن، آیا این‌ها عناصر غیرقابل جایگزین هستند و یا با ضربه‌زدن به این افراد، القاعده پیکره‌اش آسیب جدی می‌بیند یا این توانایی و استعداد را دارد که کادرهایی را بازسازی کند و دوباره در جایگاه قربانیان بنشاند؟

  یک واقعیت وجود دارد و آن این است که اگر سازمان القاعده را نسبت به سال 2001 که آمریکایی‌‌ها وارد افغانستان شدند در نظر بگیرید، در مجموع جریان  قوی‌تری شده است و قدرت عملیاتی بیشتری پیدا کرده است و این خودش نشان می‌دهد که سازمان القاعده یک ساختاری دارد که به راحتی می‌تواند افراد دیگر را جایگزین کند. یعنی به شکل خوشه‌ای عمل کرده است و نیروهایش به‌گونه ای است که خیلی وابسته به رهبری بالا نیستند؛ یعنی هر گروهی در هر منطقه‌ای کار می کند و استقلال عمل دارد و با این استقلال عمل می‌تواند، اگر یکی از رهبرانش کشته شد، بلافاصله یک فرد دیگر را جایگزین کند. اگر الان سازمان القاعده را با یازده سال پیش که آمریکایی‌ها وارد افغانستان شدند در نظر بگیرید؛ از کوه‌های تورابورا گرفته تا مراکش، الجزایر، سوریه، لبنان، عراق، سومالی، مالی و همه این کشورهای منطقه را تحت تأثیر خودش قرار داده است و دارد عملیات انجام می‌دهد. این نشان می‌دهد که تقویت شده است به جای اینکه تضعیف بشود. برداشتم این است که ساختار القاعده به گونه‌ای است که شکل خوشه‌ای دارد و در این شکل خوشه‌ای ابتکار عمل دست خود افراد در محل است و از همین زاویه وقتی ضربه می‌بینند بلافاصله افراد را جایگزین می‌کنند و آن ساختار کلی‌شان تغییر زیادی پیدا نمی‌کند و آنقدر تضعیف نمی‌شود که آمریکایی‌ها فکر می‌کنند.


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

جدیدترین مطالب

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

سعید کریمی از مجروحان حمله تروریستی راسک و چابهار عیادت کرد

وضعیت مجروحان حمله تروریستی چابهار و راسک

محمود عباس‌زاده مشکینی عضو کمیسیون امنیت ملی

ورود کمیسیون امنیت ملی به حمله تروریستی راسک و چابهار

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:

عناصر تروریستی راسک و چابهار ملیت غیر ایرانی دارند

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان