نقش گروه‌های تروریستی بر زندگی مردم کُرد

Ghery52837

همواره شنیده و اثبات شده است که اقدامات تروریستی در هر نقطه‌ای از دنیا علاوه بر تاثیر مستقیم و به بارآوردن خسارات مادی و جانی برای ملت ها؛ منشا بسیاری از خسارات معنوی نیز است؛ اما پس از اندک زمانی این آثار معنوی از ذهن‌ها، تیتر روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها به فراموشی سپرده می‌شود.

تاریخ معاصر کشور گواهی می‌دهد، در ابتدای پیروزی انقلاب نقاط مختلف کشور ایران شاهد ظهور و بروز گروه‌های تروریستی با شعارهای قومی و محلی و البته تجزیه‌طلبانه بوده است؛ شعارهایی که روز به روز بر وسعت آنان افزوده می‌شد و وجه مشترکشان حمایت از خلق و خواسته‌هایشان بود.

غرب کشور و مناطق کردنشین شاید بیش از سایر نقاط کشور با پدیده تجزیه‌طلبی و حضور گروه‌های تروریستی درگیر شد و مدتی را با کومله، دمکرات، خبات، رزگاری، فدائی خلق و... دست و پنجه نرم کرد.

تاکید رهبر کبیر انقلاب به سران گروه‌های مذکور مبنی بر حفظ وحدت ملی و رسیدن به خواسته‌های مشروع از طریق مشارکت و در چارچوب قانون تاثیری نداشت و آشوب‌های داخلی روز به روز توسط آنان شعله‌ور شد.

این نوع نگرش و اقدامات گروه‌های تروریستی باعث شد میادین و خیابان‌های اصلی شهرها و روستاها به محل فروش اسلحه، نشریات کمونیستی و چپ‌گرا و تبادل انواع مهمات جنگی تبدیل شود؛ از سویی منع آمد و شد و ایجاد رعب و وحشت تامین مایحتاج روزانه مردم را با مشکل روبه‌رو کرده بود.

یکی از مادران کُرد از شرایط آن روزها می‌گوید: «سه روز بود كه شیر گیرمان نمي‌آمد و بچه خیلي گرسنه بود. دیگر طاقت نداشت و همین‌طور بي‌تابي مي‌كرد. گریه‌هاي پیوستۀ او ناچارم كرد كه براي پیداكردن شیر به بیرون بیایم كه آن از خدا بي‌خبر [عضو گروهک کومله و دموکرات] جلویم را گرفت. به او گفتم كه مي‌خواهم از در و همسایه براي بچه شیر بگیرم. گفت بچه را بده به من تا به او شیر بدهم و بعد به زور جگر گوشه‌ام را گرفت و تیر به دهانش زد»[1]

ایجاد راهبندان‌ها و سرقت اموال مردم نیز از جمله اقدامات و هدایای این گروه‌های تروریستی در منطقه بوده است؛ مردم منطقه از ترس سرقت اموال و حتی وارد آمدن لطمات جانی به مدت بسیار طولانی از اقوام و خویشان خود بارخبر نبودند و توانایی کمک رساندن به آنان را نیز نداشتند.

روزنامه کیهان در سال 58 نمونه کوچکی از این مسئله را بازگو می‌کند: «عناصر ضدانقلاب در اسلام‌آباد دو راه‌بندان ایجاد کردند. در راه‌بندان اول، مهاجمان در تنگ‌کول راه را بر خودرو‌ها بستند و اموالشان را سرقت کردند. در راه‌بندان دوم نیز مهاجمان در تنگۀ چنار کمین کردند و علاوه بر غارت‌کردن مسافران و سرقت اموالشان، عباد علی‌پناهی را به قتل رساندند.»[2]

در نمونه دیگری عنوان می شود: «مهاجمان مسلح غیرقانونی در منطقۀ صلوات‌آباد سنندج راه‌بندان کردند و قصد داشتند مسافران یک دستگاه اتوبوس مسافربری را گروگان بگیرند که با رسیدن نیروهای ژاندارمری، این عمل ناکام ماند و متواری شدند.»[3]

علاوه بر راه‌بندان‌ها، مین‌گذاری‌های ناجوانمردانه نیز در راه‌های فرعی و اصلی محل تردد کشاورزان، دامداران و مردم عادی که ناچارا جهت سرکشی از مزارع و احشام و تامین مایحتاج خود تردد می‌کردند، موجب بروز فجایع بیشماری گردید که علاوه بر کشته‌شدن می‌توان به نقص عضو و بروز لطمات جسمی و روحی به مردم اشاره کرد. از دیگر خسارات مین‌گذاری عناصر ضدانقلاب می‌توان به از بین رفتن وسایل نقلیه اموال مردم بی‌گناه و از بین رفتن زیرساخت‌های روستاها و شهرها همچون دکل‌های مخابراتی، برق، لوله انتقال آب، جاده‌ها، پل‌ها و... اشاره کرد که تا مدت‌ها زندگی عادی مردم را با مشکل روبه‌رو می‌کرد و اثرات جبرانی‌ناپذیری بر آنان وارد می‌کرد.

در نمونه‌هایی از این وقایع آمده است:

«عناصر حزب کومله، یکی از گروگان‌های خود را که از مسلمانان کرد محلی بود، از روی مین عبور دادند که باعث شد دست او قطع شده و دچار اختلال حواس شود.»[4]

«بر اثر انفجار دینامیتی در مسیر یکی از دکل‌های اصلی برق ارومیه در گردنۀ قوشچی، برق شهر ارومیه به‌کلی قطع شد.»[5]

«۲ مین که افراد مسلح در ارومیه کار گذاشته بودند، منفجر شد و بر اثر آن، پای ۱ جوانمرد قطع شد.»[6]

«در پی انفجار مین‌هایی که عناصر ضدانقلاب در جادۀ قصر شیرین به دالاهو کار گذاشه بودند، ۱۵ نفر شهید شدند و ۱ نفر مجروح شد.»[7]

«۲ نفر به‌نام‌های فاتح (حاتم) نقشبندی و ابراهیم قیصری (قیمی)، خدمتگزار آموزش‌وپرورش پاوه، بر اثر انفجار مین کارگذاشته‌شده توسط ضدانقلاب شهید شدند.»[8]

علاوه بر مین‌گذاری، بمب‌گذاری و انفجار آن نیز از شیوه‌های متداول گروه‌های تروریستی مناطق کردنشین بود که با شعار حمایت از خلق کرد، زندگی و خانواده‌های این قوم با صلابت و اموال و امکانات زندگی آنان را متلاشی می‌کردند.

«در ساعت ۱۳:۳۰ انفجار بمبی در میدان اصلی شهر بانه، ۱۰ نفر را شهید و ۱۹ نفر را مجروح کرد. صدای انفجار به اندازه‌ای بود که تا شعاع ۲۰۰متری اطراف میدان، تمامی شیشه‌ها را شکست و چند خانه و مغازه و قسمتی از سینما ایران نزدیک میدان تخریب شد. اسامی شهدا از این قرار است: سیدسلام حسینی، محمود کشمکش (کشمشی)، جلال جلالی، امیر میرزایی، محمد قانعی، محمود سلیمی، محمد شافعی، کودک خردسال محمداختیار امینی و دو نفر دیگر که هویتشان مشخص نشد.»[9]

«مینی‌بوسی در جادۀ بالانج و پولادلو در ۲۰ کیلومتری ارومیه به‌وسیلۀ بمبی که ضدانقلاب کار گذاشته بودند، منفجر شد.»[10]

«انفجار شدید بمبی در کوچۀ پشت هتل آفتاب در نزدیکی کلانتری ۳ کرمانشاه، ساکنان این منطقه را به وحشت انداخت. پس از انفجار، صدای رگبار گلوله نیز شنیده شد. در پی این انفجار، چندین تن مجروح شدند.»[11]

«بر اثر انفجار بمب در مقابل استانداری سنندج، ۱ نفر از مردم عادی شهید و ۲ نفر زخمی شدند. ۱ بمب دیگر نیز که در زیر پل مقابل استانداری کار گذاشته شده بود، کشف و خنثی شد. مسئولیت این انفجار و بمب‌گذاری را گروهک کومله و چریک‌های فدایی خلق پذیرفتند. ۲ انفجار دیگر یکی در خانۀ یکی از پیشمرگان مسلمان کرد و دیگری در شهربانی شهر سنندج رخ داد که خسارات مالی زیادی به بار آورد. مسئولیت این انفجارها را نیز گروهک کومله و چریک‌های فدایی خلق پذیرفتند. ۱ دانش‌آموز پایۀ اول ابتدایی به‌نام عباس ملک‌محمدی به‌همراه برادر کوچکش فرهاد ملک‌محمدی در سنندج بر اثر اصابت ترکش خمپارۀ عناصر ضدانقلاب به شهادت رسیدند.»[12]

در ادامه آثار جنایات گروهک‌های کومله، دمکرات، خبات، رزگاری، فدائیان خلق، کمونیست‌ها و... که آثار جسمی و روحی بر مردم غرب کشور و خانواده‌های آنان گذاشته است، به اسارت بردن و شکنجه‌های فجیع و غیرانسانی آنان است؛ شکنجه‌گاهی که دست کمی از شگنجه‌گاه‌های اربابان غربی‌شان در کشورهای منطقه ندارد.

«عناصر کومله یکی از نیروهای نظامی کرد به‌نام استوار اسماعیل‌زاده را به گروگان گرفتند و در زندان خود در روستای گیلانه تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار دادند. افراد کومله ناخن‌های پای وی را کشیدند و به‌طور مداوم وی را با شلاق شکنجه کردند.»[13]

«در هفتۀ جاری، ضدانقلاب مسلح چند تن از نیروهای انقلابی فعال منطقۀ کردستان را در جادۀ بیجار به دیواندره به گروگان گرفتند. مهاجمان به کلاشینکف و ژ۳ و آرپی‌جی۷ مسلح بوده، جاده را بسته بودند. در جمع این عده، ۷ تن از اعضای هیئت واگذاری زمین، پس از چندین روز تحمل زندان و شکنجه به شهادت رسیدند. جنازۀ ۲ تن از آن‌ها که مُثله شده بودند، در جادۀ دیواندره به سنندج پیدا شد. اسامی ۳ نفر از شهدا عبارت است از: حسین یزدان‌پناه عضو هیئت ۷نفرۀ واگذاری زمین و اصغر غواجیه (علی‌اصغر غواصه) سرپرست جهاد سازندگی دهگلان و جعفر عبداللهی.»[14]

«عناصر ضدانقلاب که مدتی قبل علیرضا شاملو را به گروگان گرفته بودند، او را در زندان دوله‌تو متعلق به حزب منحلۀ دموکرات به شهادت رساندند.»[15]

«سران حزب منحلۀ دموکرات، در منطقۀ دیواندره یکی از سران این حزب به‌نام امیر فاتحی را اعدام کردند. این فرد به ماهیت ضداسلامی و ضدخلقی گروه‌های ضدانقلاب پی برده بود. سران حزب همچنین ۱۸ نفر از عناصر فریب‌خوردۀ دمکرات را که همراه وی بودند، اسیر و زندانی کردند.»[16]

در نهایت و اوج شقاوت این گروه‌ها، مثله کردن مردان و جوانان کُرد و ایجاد گورهای دسته جمعی بود که تا کنون نیز آثار و آلام آن بر جان و روح زنان و دختران و مادران صبور کُرد نمایان است.

«گروهک‌های ضدانقلاب عده‌ای از مسلمانان مبارز کرد را به شهادت رساندند. آن‌ها کارگری به‌نام معروف (محمد رئوف) شبلی ۲۵ساله را که نمایندۀ کارگران سنندجی بود، به‌همراه ۲ برادرش محمدهادی و محمدمهدی شبلی به‌طرز فجیعی مثله کردند.» [17]

«عناصر گروهک کومله ۳ برادر به‌نام‌های رحمت‌الله نمکی و شهرام نمکی و شهریار نمکی به‌ترتیب ۲۷ و ۲۲ و ۱۷ساله را به‌جرم انقلابی‌بودن و عضویت در کتابخانۀ مسجدجامع و نیز شرکت در مکتب قرآن و تدریس کلام‌الله، دستگیر کردند و بنا بر اظهار شاهدان محلی، آنان را پس از شکنجۀ فراوان به‌شکل فجیعی در بلندی‌های سنگ‌سیاه در مجاورت دیوارۀ شرقی شهر اعدام کردند. عناصر کومله بدن‌های این شهدا را مُثله کرده و پوست کنده بودند. در حملۀ کومله‌ها به خانۀ این شهدا برای دستگیری آن‌ها، پدر این شهدا به‌ضرب گلولۀ عناصر ضدانقلاب مجروح شد. چند روز پس از این واقعه، در بالای سیاه‌کوه حدود ۳۰ تا۴۰ جنازه مشاهده شد که به‌خاطر تابش آفتاب، بدن آن‌ها باد کرده و بو گرفته بود و جنازۀ ۳ بردار نمکی نیز در میان آن‌ها بود که مادرشان آن‌ها را شناسایی کرد. تمام این جنازه‌ها مثله و گوش و دماغِ همه بریده و پوست صورتشان کنده شده بود.»[18]

 

پی‌نوشت:

[1] دباغ، مرضيه (حديد چي)، خاطرات، انتشارات دفتر ادبيات و هنر مقاومت

[2] کیهان، ۶آبان۱۳۵۸، ص۱۱

 [3] تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۶، ص۱۶۴.

[4] جمهوری اسلامی، ۲۹مرداد۱۳۵۹، ص۵.

[5] اوج مظلومیت، ج۱، ص۳۶۷.

[6] مین‌گذاری در مناطق غرب و شمال غرب کشور، ص۱۲۲.

[7] اطلاعات، ۱۵اردیبهشت۱۳۵۹، ص۳

[8] جمهوری اسلامی، ۱۸اردیبهشت۱۳۵۹، ص۴ و ۲۶اردیبهشت۱۳۵۹، ص۵

[9] آیندگان، ۲۷تیر۱۳۵۸، ص۱۲؛ اطلاعات، ۲۷تیر۱۳۵۸، ص۳

[10] کیهان، ۱۸اردیبهشت۱۳۵۹، ص۹؛ اوج مظلومیت، ج۱، ص۲۸۰.

[11] اطلاعات، ۲۳اردیبهشت۱۳۵۹، ص۱۱؛ اوج مظلومیت، ج۱، ص۲۸۰.

 [12] جمهوری اسلامی، ۱خرداد۱۳۵۹، ص۴؛

[13] اوج مظلومیت، ج۱، ص۱۳۷.

[14] مجاهدت‌های خاموش، ج۶، ص۵۷۰ و ۵۷۱ و ۸۰۳ و ۸۰۴؛ دائرةالمعارف شهدای ترور.

[15] دائرةالمعارف شهدای ترور؛ تارنمای مرکز صداوسیمای استان مرکزی.

[16] جمهوری اسلامی، ۲۸اسفند۱۳۵۹، ص۲.

[17] ۲۲ روز حماسه و ایثار در سنندج، ص۴۳۰ تا ۴۳۲؛ کیهان، ۲۰اردیبهشت۱۳۵۹، ص۲؛ فرهنگ اعلام شهدا، ج۷: استان کردستان

[18] جمهوری اسلامی، ۱خرداد۱۳۵۹، ص۴؛ ۲۲ روز حماسه و ایثار در سنندج، ص۵۶؛ فرهنگ اعلام شهدا، ج۷: استان کردستان، ص۴۰۸ و ۵۶۹؛ دائرةالمعارف شهدای ترور؛ کیهان، ۵خرداد۱۳۵۹، ص۳.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31