نقش گروهک منافقين در پروژه انقلاب رنگي

درمقاله اين نويسنده مشهور اروپايي به سه جريان (سلطنت طلبان، منافقين و فتنه گران) به عنوان دريافت كنندگان بودجه 400 ميليون دلاري آمريكا براي انقلاب رنگي در ايران اشاره مي شود

Enqelab Rangi

«تيري مي سان» (Thierry Meyssan) تحليل گر سياسي فرانسوي و موسس پايگاه اينترنتي «ولاتاير» (Volataire) است كه مقالات متعددي در حوزه روابط بين الملل به زبان هاي انگليسي، عربي، اسپانيايي و روسي به رشته تحرير درآورده است.

 

وي همچنين داراي تأليفات زيادي است كه از جمله مي توان به دو كتاب به نام هاي «يازده سپتامبر دروغ بزرگ» و «پنتاگيت» اشاره كرد.

 

«مي سان» در مقاله اي با عنوان «شكست انقلاب رنگي در ايران» (Color Revolution Fails in Iran)، از فتنه سال گذشته در ايران با نام «انقلاب سبز» ياد نموده و پيرامون آن نوشته است: «انقلاب سبز، آخرين مدل و جديدترين نسخه از انقلاب هاي رنگي است كه در ايران با شكست مواجه شد.» وي در بخش نخست نوشتارش به پيشينه انقلاب هاي رنگي در كشورهاي مختلف جهان پرداخته و نقش آمريكا در طراحي، هدايت و حمايت از انقلاب هاي رنگي و مخملين را تشريح مي نمايد.

 

«تيري مي سان» در بخش ديگري از نوشتارش با عنوان «انقلاب سبز» (The Green Revolution) پيرامون فتنه 1388 مي نويسد: «عمليات و سناريوي انقلاب رنگي كه درسال 2009 در ايران به اجرا درآمد، در فهرست طويل انقلاب هاي قلابي و ساختگي قرار دارد.»

 

وي در صفحه ششم مقاله اش به طراحي اين عمليات درسال 2007 اشاره نموده و در ادامه مي نويسد: «در ابتدا، كنگره آمريكا، لايحه تخصيص بودجه 400 ميليون دلاري براي پروژه تغيير نظام در ايران را با اكثريت آراء تصويب كرد. البته اين بودجه، به غيراز سرمايه گذاري هاي صورت گرفته توسط موسسه اعانه ملي براي دموكراسي (NED)، سازمان سيا و سازمان آمريكايي براي توسعه بين المللي (USAID) بود.»

 

اين تحليل گر مشهور اروپايي با اذعان به نامشخص بودن چگونگي هزينه كرد اين بودجه، دريافت كنندگان بودجه 400ميليون دلاري آمريكا براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران را به شرح زير معرفي مي كند:

 

1- يكي از آقازاده ها(1)

2- سلطنت طلبان

3- سازمان منافقين

 

نويسنده كتاب، «يازده سپتامبر دروغ بزرگ» پيرامون چگونگي تصميم سردمداران كاخ سفيد براي انقلاب رنگي در ايران مي نويسد:

 

«پس از آنكه رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح آمريكا تأييد كرد نبايد هيچ گونه حمله نظامي عليه ايران صورت گيرد، دولت بوش تصميم گرفت يك انقلاب رنگي در ايران، به راه اندازد. سپس اين تصميم به تأييد دولت اوباما نيز رسيد. نقشه ها و برنامه هاي مربوط به پروژه انقلاب رنگي در ايران كه در سال 2002 توسط مؤسسه «آمريكن اينترپرايز» و با همكاري اسرائيل طراحي شده بود، دوباره به جريان افتادند.»

 

اين نويسنده فرانسوي در يكي از مهمترين بخش هاي مقاله اش به مراحل انقلاب رنگي در جريان انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ايران مي پردازد و اين مراحل را به شرح زير برشماري مي كند:

 

-حمايت گسترده از يك نامزد انتخاباتي(2)

-به چالش كشاندن نتايج انتخابات رياست جمهوري

-خرابكاري وسيع و گسترده

-سرنگوني دولت احمدي نژاد و نظام ديني

-برپايي دولت انتقالي توسط ميرحسين موسوي

 

«تيري مي سان» در نوشتار خود، «مايكل لدين» (يكي از هدايت گران عمليات هاي سري و پنهان آمريكا) و «موريس آميتاي» (يكي از مديران سابق كميته امور عمومي آمريكا(3)- اسرائيل موسوم به آيپك AIPAC) را مسئول پروژه انقلاب رنگي در ايران معرفي و تصريح مي كند براي پيشبرد پروژه مذكور، شبكه يكپارچه اينترنت نيز بسيج شده بود.

 

وي سپس به نقش سازمان منافقين در پروژه انقلاب رنگي در ايران مي پردازد و تصريح مي كند كه؛ «سازمان مجاهدين ]منافقين[ خلق در طول اعتراضات انتخاباتي رياست جمهوري اخير ايران، تداركات و تجهيزات لازم براي خرابكاري ارائه كردند، آنها مسئول تحريك زد و خوردهاي خياباني ميان طرفداران و مخالفان احمدي نژاد بودند كه علاوه بر تحريك در همين درگيري ها نيز حضور داشتند.»

 

اين نويسنده و تحليل گر سياسي غربي در انتهاي مقاله خود مي نويسد؛ «پروژه و سناريوي بي ثبات كردن ايران با شكست مواجه شد، زيرا حركت اصلي اين طرح كه در پس انقلاب هاي رنگي قرار داشت به درستي اجرا نشد» وي در اين قسمت عوامل شكست انقلاب رنگي در ايران را به شرح زير ذكر مي كند:

 

-مردم در ايران در تله نيفتادند. آنها پذيرفتند كه احمدي نژاد، مسئول تشديد تحريم هاي اقتصادي آمريكا برضد تهران است.

 

-موسوي نتوانست كانون نارضايتي هاي عمومي برضد احمدي نژاد را به خوبي مديريت كند.

 

«مي سان» پيرامون چگونگي مديريت بحران توسط مسئولين نظام نيز مي نويسد: «مقامات ارشد نظام از برگزاري هرگونه تظاهرات اعتراض آميز ممانعت بعمل آوردند. آنان اجازه دادند تا طراحان اصلي اين توطئه، چهره واقعي خودشان را نشان دهند. به اين ترتيب، ناآرامي ها و اعتراضات به مناطق حومه تهران محدود شد.»

 

نويسنده مقاله «شكست انقلاب رنگي در ايران» بخش پاياني نوشتار خود را به رسانه هاي غربي و نقش آنان در تحريك افكارعمومي اختصاص داده است. وي دراين خصوص تصريح مي كند كه: «بايد متذكرشد كه تبليغات از رسانه هاي گروهي كشورهاي غربي، نقش موفقيت آميزي دراين اعتراض ها از خود به نمايش گذاشتند. افكار عمومي بين المللي واقعا به اين يقين رسيدند كه دوميليون نفر از مردم ايران به خيابان ها ريختند، در حالي كه رقم واقعي ده برابر كمتر از اين مقدار بوده، اين مبالغه هاي تبليغاتي كمك شاياني كرد، زيرا آنها نيازي به ارائه مدرك براي ادعاهاي خود نداشتند.»]

 

¤ معنادارشدن حوادث قبل و بعد از انتخابات

 

مطالب اين نويسنده غربي به عنوان يكي از مصاديق قلم هاي روان شده آگاهان بين المللي، بخشي از ماهيت و پشت پرده فتنه 88 را نمايان مي سازد. اين مقاله از يك سو نقش آمريكا و رسانه هاي غربي در توطئه براندازي نظام جمهوري اسلامي را برملا مي كند و ازسوي ديگر رابطه معناداري را بين مراحل پنج گانه طرح آمريكا براي انقلاب رنگي در ايران با رخدادهاي قبل و بعد از انتخابات، ترسيم مي نمايد.«تيري مي سان» در اولين مرحله از مراحل پنجگانه انقلاب رنگي درايران به حمايت از نامزدي كه توسط (يك شخصيت محوري) انتخاب شده اشاره كرد. در تطابق اين مرحله با رخدادهاي قبل از انتخابات، آيا عدم حمايت حزب كارگزاران سازندگي از نامزدي آقاي خاتمي و حمايت ناگهاني اين حزب از آقاي موسوي، نمي تواند معنادار باشد؟ آيا تغيير 180درجه اي مجمع روحانيون، سازمان منحله مجاهدين انقلاب، حزب غيرقانوني مشاركت و حمايت برق آساي آنان از آقاي موسوي نشاندهنده تطابق معنادار اقدامات با مرحله اول از مراحل پنجگانه انقلاب رنگي درايران نيست؟

 

نويسنده و تحليلگر فرانسوي، به چالش كشاندن نتايج انتخابات رياست جمهوري درسال 88 را به عنوان مرحله دوم طراحي آمريكا براي انقلاب رنگي در ايران مي داند. با اين اوصاف، القاء تقلب در انتخابات و اصرار بر آن، عدم تمكين به قانون و بهره نگرفتن از ساز و كارهاي قانوني براي اعتراض به نتيجه انتخابات، نپذيرفتن رأي مردم و همچنين دعوت به اردوكشي خياباني و نافرماني مدني، مويد رابطه معنادار اين اقدامات با مرحله دوم طرح آمريكا مي باشد.

 

خرابكاري وسيع و گسترده به عنوان سومين مرحله از سناريوي آمريكا براي انقلاب رنگي در ايران با به مخاطره انداختن امنيت ملي ازسوي فتنه گران و عناصر گروهكهاي ضدانقلاب در حوادث پس از انتخابات معنادار مي گردد. درمرحله سوم طرح مذكور با سوق دادن كشور به لبه پرتگاه ناامني و وادارنمودن مسئولين نظام به پذيرش بدعت ابطال انتخابات، عملا زمينه لازم براي عملياتي شدن مرحله سوم و چهارم سناريوي آمريكا فراهم مي گرديد.

 

سرنگوني دولت احمدي نژاد و نظام ديني و برپايي دولت انتقالي توسط ميرحسين موسوي به عنوان مراحل چهارم و پنجم طرح آمريكا براي تغيير نظام سياسي درايران با شعارهاي فتنه گران و عناصر ضدانقلاب در حوادث پس از انتخابات معنادار مي شود. در اين رابطه شعار «جمهوري ايراني» و «مرگ بر اصل ولايت فقيه» مويد تلاش براي پياده سازي دومرحله مذكور مي باشد.

 

همچنين درمقاله اين نويسنده مشهور اروپايي به سه جريان (سلطنت طلبان، منافقين و فتنه گران) به عنوان دريافت كنندگان بودجه 400 ميليون دلاري آمريكا براي انقلاب رنگي در ايران اشاره مي شود. اين مهم از پيوند شوم فتنه گران با سلطنت طلبان، منافقين و ساير گروهك هاي ضدانقلاب رمزگشايي مي نمايد و مواضع برخي از سران و عوامل فتنه را معنادار مي كند، در اين رابطه مي توان به موارد زير اشاره داشت:

 

حمايت برخي سران فتنه از معدومين سلطنت طلب موسوم به انجمن پادشاهي كه با بمب گذاري در شيراز تعدادي از مردم اين شهر را به شهادت رساندند.

 

حمايت از قداست شكنان روز عاشورا با عنوان «مردمي خداجو» توسط يكي ازسران فتنه، اين حمايت درحالي انجام شد كه عناصر پديده آورنده اين حادثه غم بار، بعضا وابسته به سلطنت طلبان، منافقين و فرقه هاي ضاله بودند.

 

حمايت تلويحي از گروهك تروريستي منافقين با محكوم نمودن اعدام تروريست هاي وابسته به اين گروهك در دهه 60

 

¤ بخش پاياني

 

برجسته سازي فرازي از بيانات رهبرمعظم انقلاب در دوازدهم آبان امسال و توجه دادن به آن، هدف اين يادداشت است. از اين رو دربخش پاياني اين نوشتار، سخنان معظم له در ديدار دانشجويان و دانش آموزان پيرامون قلم هاي روان شده آگاهان بين المللي درخصوص فتنه88 نقل مي شود:

 

«چندسال بعد كه قلم هاي بسته شده آگاهان بين المللي روان شود، خواهيد خواند كه چه توطئه بزرگي پشت فتنه 88 بود و چه قصد عجيبي داشتند.»

 

پی نوشت:

1- تيري مي سان در مقاله خود به صراحت از افراد نام برده است و حتي به ارتباط برخي از اعضاء خانواده اين آقازاده با مايكل لدين نيز اشاره دارد.

2- تيري مي سان دراين بخش اشاره به حمايت يك شخصيت محوري دارد.

3- مي سان درمقاله مذكور علاوه بر ذكر سوابق مايكل لدين و موريس آميتاي به نقش اين دو با موضوع ايران گيت (ماجراي مك فارلين) و نيز روابط آنها درتهران اشاره دارد كه دراينجا به خاطر پاره اي از ملاحظات، از ذكر نام وي خودداري مي گردد.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31