«نسل کشی صدام و نقش منافقین»

کمیته سیاسی کانون هابیلیان

اگر چه از منظر قوانین بین المللی دادگاه صدام حسین _ دیکتاتور سابق عراق _ دادگاهی داخلی و مربوط به قوانین عراق محسوب می شود ، اما با توجه به حجم بالای اتهامات صدام و به احتساب موقعیت خاص عراق از زمان اشغال توسط آمریکا تا دستگیری صدام و طی شدن پروسه طولانی تکمیل پرونده های صدام و نیز با توجه به بازتاب لحظه به لحظه و بین المللی تحرکات و وضعیت عراق ، بدیهی است از منظر افکار عمومی جهان ، دادگاه صدام حسین دادگاهی بین المللی محسوب می شود . دادگاهی که با انبوه اتهامات از قبیل نسل کشی ، کشتار غیر نظامیان ، استفاده از سلاح های شیمیایی و سوء استفاده های کلان مالی و.... می باشد .

از اولین جلسه محاکمه صدام و سران حزب بعث در 19 اکتبر سال گذشته ( 27 مهر 1384 ) تا کنون که دور جدید این دادگاه از 16 فروردین سال جاری آغاز شده است ، انتظار افکار عمومی عراق و جهان رسیدگی دقیق و موشکافانه به تمام زوایای پیدا و پنهان پرونده فوق در جریان دادگاه می باشد .

چندی پیش جعفر موسوی دادستان کل عراق و مدعی العموم پرونده صدام اعلام کرد: پرونده تحقیقاتی نقش صدام در کشتار یکصد هزار تن از کردهای شمال عراق موسوم به پرونده انفال به زودی در دادگاه ارائه خواهد شد .

حقیقت این است که صدام در طی 30 سال که در رأس حکومت عراق بود همواره سیاست تفسیر ناپذیر سرکوب اکراد و شیعیان را دنبال کرد و بر آن پای فشرد . چنان که بارها به صورت دسته جمعی شیعیان را زندان ، شکنجه و ترور کرد و علمای شیعه را نیز شهید و تبعید کرد .

 

Kurdstan

در این میان همواره سیاست سرکوب اکراد را نیز به صورت سیستماتیک دنبال می کرد و با نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و سیاسی آنان ، اکراد را دشمن شماره یک خود در خاک عراق فرض می کرد و دست به کشتار آنها می زد که از جمله کشتارهای وسیع صدام در این خصوص می توان به کشتار وسیع اکراد در عملیات موسوم به انفال و با کمک سازمان مجاهدین ( منافقین ) و نیز فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه اشاره کرد که در طی کشتار فوق بیش از 180 هزار نفر از مردم حلبچه به خاک و خون کشیده شدند .

البته با توجه به این که جنایت حلبچه در زمان جنگ ایران و عراق انجام شد ، رژیم صدام در این خصوص کاملاً مخفیانه عمل کرد تا در بازتاب این جنایت هولناک ایران را عامل این بمباران معرفی کند و برای این منظور هواپیماهای رژیم صدام بدون کوچکترین پوشش خبری دست به این اقدام زدند .

در طی دو سال گذشته نیز منافقین کوردل با تبلیغات وسیع سعی در القاء این مسئله داشته اند که جنایت فوق را دولت ایران انجام داده اند و همواره در تبلیغات مسموم خود بر این قضیه اسرار ورزیده اند .

در طول سال های حضور ننگین گروهک تروریستی رجوی در عراق همواره به واسطه مزدوری های فراوان این گروهک ، صدام از آنها حمایت کامل کرده است . چنان که پس از عملیات ناموفق منافقین در کردستان در سال 61 افراد این گروهک به کردستان عراق فرار کردند و مورد حمایت صدام قرار گرفتند .

اما از آنجا که مردم کردستان همواره از مخالفان سر سخت صدام بودند ، خواهان عدم حضور افراد سازمان مجاهدین در این منطقه بودند ، اما نیروهای رجوی همواره از راه های مواصلاتی کردستان و شمال عراق استفاده می کردند .

این اختلافات منجر به بروز درگیری شدید میان نیروهای سازمان مجاهدین و نیروهای اتحادیه میهنی کردستان شد که طی آن دهها تن از نیروهای اتحادیه میهنی کردستان به دست نیروهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق کشته شدند .

البته بعد از سقوط صدام ، منافقین همانند آوارگان در جای جای عراق و علی الخصوص نزدیک مرز ایران پراکنده بودند ، هنگام هجوم اخیر آمریکا به عراق، نیروهای آمریکایی به افراد رجوی دستور دادند تا به اردوگاه اشرف باز گردند و بر فراز وسائل نقلیه خود پرچم سفید نصب کنند تا هدف هواپیماهای آمریکایی قرار نگیرند .

در فاصله بازگشت مزدوران رجوی به اردوگاه اشرف نیروهای مردمی و اکراد عراق با خاطره جنایات انفال و کشتار سال 1991 (سرکوب اکراد توسط منافقین ) تعدادی از نیروهای سازمان را به هلاکت رساندند .

اما در حقیقت جنایت هولناک کردکشی که بخشی از سلسله جنایات موسوم به انفال علیه اکراد است ،چه بود و چگونه اتفاق افتاد ؟

در سال 1991 در جریان جنگ دوم خلیج فارس و به دنبال درگیری شدید نیروهای آمریکا بر ضد صدام ، هسته مرکزی تمرکز نیروهای عراق در جنوب این کشور قرار داشت تا بتواند در برابر حجم سنگین آتش نیروهای آمریکایی که از زمین و هوا بر عراق می بارید مقاومت کنند .

در فاصله این درگیری شدید گروه های معارض عراقی فرصت یافتند تا در جهت ساقط کردن صدام و رسیدن به خواست های خود که سالیان سال معوق مانده بود ، به سمت پایتخت حرکت کنند که در این بین شیعیان از جنوب و اکراد از شمال دست به حرکت زدند.

اما آمریکا برای ضربه زدن به انتفاضه مردم عراق، معروف به شعبانیه و جلوگیری از استقرار دولتی مردمی در عراق ، از بمباران شمال و جنوب دست کشید تا بقایای ارتش صدام با کمک گروهک تروریستی رجوی بتوانند این مقاومت مردمی را در هم بشکنند و با انجام این کار هم انتفاضه مردم عراق شکست خورد و هم توجه صدام مدتی معطوف به مشکلات دیگری غیر از جنگ با آمریکا شد .

در چنین شرایطی بود که تنها گزینه برای جلوگیری از پیشروی و شورش کردها در شمال عراق ، نیروهای رجوی بودند که به پاس حمایت های همه جانبه صدام از آنها در طول سالیان سال ، رجوی دنبال آن بود تا مزدوری خود را به بهترین نحو ممکن نشان دهد و خدمات صدام در طول گذشته را همانند نوکری وفادار پاسخ دهد .

طی نشست هایی که به سرعت انجام شد و با درخواست صدام و پاسخ مثبت رهبر گروهک منافقین ، قرار بر این شد تا بازوی حمایتی صدام در شمال عراق نیروهای سازمان مجاهدین خلق باشند و مأموریت این نیروها نیز حمله به شهرهای شمالی عراق جهت خارج نمودن کنترل این شهرها از دست کردهای عراقی عنوان شد تا رجوی خودش خدمتی خود را در حد نهایت به اثبات برساند .

 

در آن زمان رجوی پس از سازماندهی نیروهای خود در اردوگاه اشرف با حمایت کامل توپخانه ارتش بعث عراق شروع به پیشروی به شهرهای کفری ، سلیمانیه،کلار ، جلولا ، خانقین و کرکوک نمود .

البته رجوی برای تحریک نیروهای خود که بی خبرانه همه جا و با حکم اجبار آماده نبرد شده بودند اینگونه گفته بود که نیروهای فوق ایرانی هستند و برای ضربه زدن به سازمان وارد خاک عراق شده اند و باید به مقابله با آنها پرداخت و پس از پیروزی راه ایران را در پیش می گیریم .

حدود یک هفته از تصرف شهرهای شمالی عراق و به خصوص شهر استراتژیک و نفت خیز کرکوک توسط کردها می گذشت که نیروهای مسلح رجوی وارد کرکوک شدند و شب نظامیان کرکوک را غافلگیر کردند و کنترل شهر را به دست گرفتند و در تهاجمات گسترده ای که به شهرهای خالص ، جلولا ، بعقوبه و خانقین انجام دادند ، جنایات بسیاری را مرتکب شدند و غیر نظامیان زیادی را به خاک و خون کشیدند .

حقیقت این است که در قضیه سرکوب شورش اکراد در شمال عراق تنها نیروی نظامی موجود برای این کار افراد مزدور رجوی بوده است و حمایت ارتش عراق در این زمینه نیز فقط محدود به پوشش توپخانه ای بود .

در جریان قضیه کشتار انفال که از سوی مجاهدین به سبب وجود جبهه درگیری در ارتفاعات مروارید به عملیات مروارید معروف شده است ، در طی 13 روز از تاریخ اول تا سیزدهم فروردین 1371 بیش از هزاران نفر از مردم غیر نظامی شمال عراق با فرماندهی نیروهای عراق توسط مزدوران گروهک رجوی کشته شدند که بیش از 95% این افراد را غیر نظامیان تشکیل می دادند .

حمله به منازل مسکونی و کشتار دست جمعی زنان و کودکان و آتش زدن مزارع از جمله جنایات این گروهک تروریستی در طی ایام مذکور بود . به طور قطع امتیازات فراوانی که صدام پس از ارتکاب این جنایت به مهره ای مثل رجوی داد تنها به پاس تشکر و قدردانی از این خوش خدمتی منافقین بود و بس .

با توجه به موارد مذکور و با توجه به مستندات غیر قابل انکاری که در آینده ارائه خواهد شد ، آیا این حق طبیعی مردم عراق و ملت ایران نیست تا هنگام رسیدگی به جنایات کردکشی در دادگاه صدام و در کیفر خواست مذکور جایی قابل نیز برای رجوی و گروهک واپس مانده اش در این دادگاه در نظر گرفته شود ؟


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31