نبايد عده‌اي مشكوك يا بيمار را بدون ضمانت بپذيريم

Eftetahie Lead

سید محمد جواد هاشمی‌نژاد، فرزند شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد و دبیرکل بنیاد هابیلیان است که پژوهش‌ درباره‌ شهیدان ترور در کشورمان و نکوداشت آنها را در دستور کار دارد. اين بنیاد به لحاظ رسالت خويش، همواره سازمان منافقين را در تمامي ابعاد رصد نموده است. در روزهاي اخير و همزمان با اقدام آمريكا در خارج نمودن اين سازمان از فهرست تروريست‌ها، با دبيركل بنیاد در اين باره به گفت‌وگو نشستيم. ســـيدمحمدجواد هاشمي‌نژاد، فرزند شهيد سيدعبدالكريم هاشمي‌نژاد و دبيركل بنیاد هابيليان است كه پژوهش درباره شهيدان ترور در كشورمان و نكوداشت آنها را در دستور كار دارد.

سؤال اول ما، علي‌القاعده سؤالي است كه بايد در آخر بپرسيم و آن اينكه از يك طرف دولت عراق، منافقين را از آن كشور اخراج مي‌كند و از طرف ديگر دولت آمريكا آنها را از ليست ترور حذف. عراق اشغال شده، منافقين را نمي‌خواهد، اما آمريكا مي‌خواهد. جمع بين اين دو چه نتيجه‌اي به دست مي‌دهد؟ آينده اين گروه را چگونه مي‌بينيد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. به نظر من تروريسم اساساً يك پديده غربي است و كاركردهاي آن هم همان‌گونه كه مشاهده مي‌كنيد در حوزه خاورميانه و آفريقا و مناطقي است كه يا تحت استعمار بوده‌اند يا الان تحت استعمار هستند، منتها بسته به شرايط مختلف، كاركردهاي مختلف دارند. گروه‌هاي تروريستي مختلف هستند و كاركردهاي مختلفي دارند كه همگي در جهت منافع امريكاست، اين روزها حتي‌ القاعده و طالبان كارهايي را انجام مي‌دهند كه در نهايت جاده را براي اقدامات امريكايي‌ها و اروپايي‌ها هموار مي‌سازند.

آمريكا بسيار تمايل داشت و دارد كه منافقين را در محدوده كشور عراق نگه دارد. آمريكا براي مبارزه با تروريسم به كشور عراق حمله مي‌كند و اتفاقاً در آن موقع سازمان منافقين جزو ليست گروه‌هاي تروريستي اوست. حتي يكي از دلايلي هم كه رسماً براي حمله به عراق ذكر مي‌كند، وجود همين گروه در عراق است. يكي از دلايلش هم اين است كه وقتي برج‌هاي دوقلو زده شد، منافقين جشن گرفتند و شادي كردند، اما چطور مي‌شود كه به محض اينكه آمريكا به كشور عراق مي‌آيد، اين گروه را مورد حمايت خود قرار مي‌دهد و تا روزي هم كه آمريكا از عراق بيرون مي‌رود، باز يكي از دغدغه‌هايش سازمان منافقين است. اينها حداقل در پروژه‌اي كه آمريكا براي منافقین در نظر گرفته بود، تا اينجا باشند، براي آنها كاركرد دارند. مي‌دانيم كه اصل شاكله سازمان منافقين در عراق نيست و از قبل هم در كشورهاي غربي بوده است.

چرا آمريكا اصرار به حضور اين بخش از منافقين در عراق و در منطقه دارد؟

چون اين بخش از سازمان منافقين برايشان كاركرد نظامي داشت. اين چيزي است كه درگزارش وزارت امور خارجه آمريكا در سال گذشته ذكر شد كه اينها در قرارگاهشان به دختربچه‌هاي دانش‌آموز آموزش مي‌دادند كه به خودشان بمب ببندند و در ميان مردم منفجر كنند! تازه ذكر كرده بود بخشي از اسنادي كه داريم طبقه‌بندي شده‌اند و نمي‌توانيم آن را افشا كنيم و اين موارد جزو آن دسته از اسنادي هستند كه مي‌توانيم بگوييم. آقاي سيمور هرش صراحتاً اعلام كرده است كه اينها را به صحراي نوادا برده و از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ آموزش نظامي داده‌اند. پنج مقام آمريكايي در ۱۱ ژانويه ۲۰۱۱ ذكر كرده‌اند كه سازمان منافقين در همكاري تنگاتنگ با موساد اسرائيل، در ترور پنج دانشمند هسته‌اي كشور دست داشته‌اند. اين كاركرد نظامي اينهاست كه با وجود چنين پايگاهي امكان‌پذير است. وقتي جورج بوش به كشور عراق مي‌رود، وزارت خارجه آمريكا مي‌گويد: «ما بعضي از كارهايي را كه خودمان رويمان نمي‌شود انجام بدهيم، مي‌دهيم سازمان مجاهدين انجام بدهد.» اينها يك مكان اختصاصي و يك حياط خلوت نياز دارند كه بشود اين كارها را در آنجا انجام داد. اين عراق و قرارگاه اشرف بود و آمريكا طبيعتاً نمي‌خواهد اين را از دست بدهد. چنين پتانسيلي كه بسياري از كارهايش توسط آنها در كشور عراق انجام مي‌‌شده است، نمي‌خواهد از دست بدهد.

پس چرا رضايت دادند كه اينها از اشرف به ليبرتي منتقل شوند؟

آمريكا در آغاز به دو دليل نمي‌خواست اين اتفاق بيفتد. يكي اينكه اين كاركردها را داشت و دوم اينكه با آنكه اين سازمان، سازمان در خدمتي هست، مي‌دانست كه يك گروه تروريستي هم هست و به يك گروه تروريستي نمي‌شود اعتماد كرد. خطر وجود اينها را حس مي‌كند، بنابراين دلش نمي‌خواهد بخش نظامي اين سازمان در كشورهاي اروپايي سرريز شود. حضور اينها در آن كشورها، جامعه‌شان را ناامن مي‌كند. در سال ۲۰۰۳ براي اينكه رهبرشان دو شب زنداني شده بود، ده نفرشان در كشورهاي اروپايي خودسوزي كردند و خودشان را آتش زدند!

با اين همه شاهد هستيم كه آمريكايي‌ها نتوانستند همه اهداف خود را در عراق و افغانستان پيش ببرند. اينجا جنگ، جنگ نفت بود و قرار بود دولتي سر كار بيايد كه منافع آمريكا را حفظ كند. يكي دو سال پيش به مدت هشت ماه، كشور عراق را بدون دولت نگه داشتند تا بتواند دولت دلخواهشان را جايگزين كنند و آخر هم نتوانستند و مجبور شدند تن به دولت مالكي بدهند. تا جايي كه توانستند مقاومت كردند، ولي بالاخره دولت عراق متأثر از مخالفت‌ها و تظاهراتي كه در اطراف مقر آنها مي‌شد، چندين اولتيماتوم شش ماهه داد و عرصه بر ‌آمريكايي‌ها تنگ شد. حالا ديگر چاره‌اي نبود. يا اين گروه بايد به بعضي از رفتارهاي فرقه‌اي خود مثل خودكشي و خودسوزي بپردازد تا بتوانند به دولت عراق فشار بياورند، كما اينكه سازمان منافقين چندين بار تهديد به اين كار كرد، يا بايد آمريكا و به تبع آن دولت‌هاي اروپايي آنها را بپذيرند كه مسلماً چاره‌اي جز اين قسم دوم وجود ندارد. آمريكا فشار زيادي به كشورهاي اروپايي و همچنين سازمان ملل آورد كه اين سه هزار و اندي را بخش بخش در كشورهاي خودشان بپذيرند، ولي يكي از موانع جدي همين بحث شيوه‌هاي تروريستي سازمان است...

با اين همه به نظر مي‌رسد آمريكايي‌ها خيلي اهميتي به حضور نظامي يا سياهي لشكر منافقين درعراق نمي‌دهند و بخش اروپا و آمريكايي اينها را حمايت مي‌كنند.

بله، من چند بار در بعضي از مصاحبه‌ها گفته‌ام نبايد خوش‌خيالانه تصور كرد كه چون قرارگاه اشرف بسته شده، پس سازمان منافقين هم تمام شده است. به هيچ عنوان اينطور نيست. بايد روي ۳۰۰، ۴۰۰ نفر از سازمان منافقين حساب كرد. بقيه اهرم‌هايي هستند كه سازمان دارد به وسيله آنها از آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها امتياز مي‌گيرد و حضورش را اثبات مي‌كند و در عين حال برخي از سرويس‌هاي نظامي را هم به آنها مي‌دهد. به نظر من دليل خارج كردن سازمان منافقين از ليست تروريست‌ها توسط آمريكا اين است كه كاركرد اينها را در بخش جنگ نرم بارها ديده، از جمله در سال ۸۸ كه توانستند وسط كار، سررشته فعاليت‌ها را در دست بگيرند و فجايعي را در كشورمان به بار بياورند. در موضوع هسته‌اي اين گروه حاضر شدند اسناد و مداركي را به اسرائيل بدهند و مهمتر اينكه هيچ محدوديتي براي خيانت به كشور ندارند، يعني هيچ پلي را پشت سرش سالم باقي نگذاشته است كه بخواهد به آن فكر كند. الان هم در بيانيه‌هايي كه منتشر مي‌كند، آنچه را به دنيا پيشنهاد مي‌دهد، تنها حمله به ايران است. اين نشان مي‌دهد كه هيچ اميدي به داخل كشور ايران ندارد. هيچ اميدي به اينكه بتواند روي بخشي از مردم حساب كند كه در آنجا صدمه نبيند، ندارد. لذا بي‌محابا به كشور خيانت مي‌كند. اين گروه با اين سابقه براي آمريكايي‌ها و موساد كارايي خوبي دارد. آمريكايي‌ها آمدند و كشور عراق را چند پاره كردند. مهم نيست چند نفر آنجا كشته شوند، مهم اين است كه اسرائيل بتواند در منطقه بماند. عراق را طوري تقسيم كردند كه هميشه با هم درگير باشند. طرح انگليس‌ها در افغانستان هم اين است كه آن كشور به چند قسمت تقسيم شود. اين تقسيم‌بندي‌ها هميشه درگيري داخلي را براي آنها حفظ مي‌كند. سودان را شمالي‌ـ‌جنوبي كرده‌اند. اين درگيري‌ها تا در داخل كشورها باشند، هم جلوي پيشرفت ملت‌ها گرفته مي‌شود و هم هميشه متوجه خودشان هستند. تصور آنها براي انجام دادن چنين سناريويي براي ايران هم هست، پس هر گروهي كه بتواند در اين قضيه كاركرد داشته باشد، به درد آنها خواهد خورد، چه رسد به سازمان منافقين كه ۴۰، ۵۰ سال سابقه دارد، زبان ما را خوب مي‌داند، بخشي از كارش جاسوسي بوده و براي خيانت هم هيچ حد و مرزي براي خود قائل نيست و با افتخار هم اين كار را مي‌كند. بنابراين مي‌شود تشخيص داد چرا بعد از اينكه در كشور عراق عرصه بر اينها تنگ مي‌شود، با همه بي‌آبرويي‌هايي كه ممكن است براي آمريكا پيش بيايد، آغوششان را به روي اينها باز كرده‌اند.

به نظر شما تكليف اين جمعيت سه هزار نفري كه انواع و اقسام بدبختي‌ و محروميت را كشيده‌اند، چيزي كه حتي درچهره‌هاي آنها هم ديده مي‌شود، چه خواهد شد؟

دو مسئله وجود دارد و من چند بار هم اعلام كرده‌ام. درست است كه ما با سه هزار آدمي روبه‌رو هستيم كه به لحاظ حقوق بشري برايشان دغدغه وجود دارد، اما براي ما، اصل مردممان هستند. بالاخره بايد بپذيريم كه از جمع سازمان منافقين ممكن است دو هزار نفرشان به پاي همه چيز سازمان بمانند. نمي‌توانيم بگوييم اينها چون فريب خورده‌اند و آنجا رفته‌اند و مغزشويي شده‌اند، پس حالا هر دري را باز كنيم كه بيايند. بالاخره خودمان مي‌گوييم مغزشويي شده‌اند. چرا استانداردهاي جهاني را رعايت نكنيم. بالاخره ما دغدغه حقوق بشري داريم و اسلام اين دغدغه را بر ما واجب دانسته است و بايد داشته باشيم، اما به اين نكته هم توجه داشته باشيم كه خطرات اينها متوجه ماست و اگر جاي ديگري هم خطر ايجاد مي‌كنند به خاطر دشمني با ماست.

دولت سوئد در سال ۲۰۰۴ اعلام كرد اگر كسي بخواهد از سازمان منافقين بيايد و به دولت سوئد پناهنده شود، بايد ۲۵ سال قبل از آن از سازمان جدا شده باشد تا من به او اعتماد كنم و او را راه بدهم! اين درحالي است كه خطرات اين سازمان متوجه ماست، نه متوجه آن جامعه. ما با چه انگيزه‌اي بايد در كشورمان را باز كنيم و بگوييم اگر شما فريب خورده‌ايد، حالا بلند شويد بياييد در اينجا و مشكلي نيست و بعد هم آنها را رها كنيم كه هر جا مي‌خواهند بروند و هر كاري مي‌خواهند بكنند.

اين گرايش چقدر در كشور ما قوي است؟

متأسفانه خيلي، تا به حال حدود ۷۰۰ نفر از اينها به داخل كشور بازگشته‌اند.

بدون قرنطينه‌هاي لازم؟

بله، قرنطينه كاري است كه دولت سوئد دارد مي‌كند، البته آن سختگيرانه است، من با مسئول كميسارياي پناهندگان در شهر ژنو ملاقات كردم. حرفشان اين بود كه اگر كسي مي‌خواهد پناهنده شود، اولاً بايد از گروه جدا شود و ثانياً صليب سرخ بيايد گارانتي كند كه هر خطري پيش بيايد، بتوانند يقه صليب سرخ را بگيرند. صليب سرخ بايد گارانتي كند كه فلان فرد از سازمان جدا شده و سال‌هاست كه هيچ بازگشتي نداشته است و بعد اينها تصميم مي‌گيرند كه كجا پناهنده‌اش كنند. حالا كشورمان با اين وضع كه ۱۷ هزار نفر تا به حال قرباني تروريسم داشته و ۱۲ هزار نفرشان مال اينهاست، با چه ضمانتي به اينها اعتمادكند؟ هنوز هم هيچ جا بيانيه‌اي نداده و اعلام نكرده‌اند كه ما تروريسم را كنار گذاشته‌ايم. آمريكايي‌ها مدعي هستند كه پيش ما تعهد داده‌اند، ولي هيچ سندي را ارائه نكرده‌اند. به اين فكر كنيم كه چرا آنها حاضر نيستند اين بيانيه رسمي را بدهند؟

برآورد شما از ريزش منافقين درعراق، درصورتي كه فشار از آنها برداشته شود، چقدر است؟

من معتقدم اگر فشار از روي اينها برداشته شود، حداقل هزار نفرشان فرار مي‌كنند.

برمي‌گردند؟

يا به داخل كشور برمي‌گردند، كما اينكه قبلاً هم برگشته‌اند. بعضي‌هايشان هم به خارج از كشور مي‌روند كه باز هم اين اتفاق مي‌افتد و ما هم هر دو موردش را داشته‌ايم.

اينهايي كه برگشته‌اند، اگر با آنها ارتباطي داشته يا با آنها صحبتي كرده‌ايد، واقعاً چقدر اثرات آن مغزشويي هنوز در آنها هست؟

تا به حال نشنيديم كه مشكل امنيتي وجود داشته باشد. كشور الان در وضعيت دهه ۶۰ نيست، الان نظام مقتدر است. آن موقع سيستم‌هاي سياسي، امنيتي، نظامي و اجتماعي‌مان هنوز شكل نگرفته بودند. الان كشور مقتدر است، ولي اين را هم فراموش نكنيم وقتي فردي ۲۵ سال است كه از يك پادگان بيرون نيامده و پذيرفته كه پدر و مادرش ۲۵ سال حتي يك تماس هم با او نگيرند، اين فرد مشكل تروريستي هم كه نداشته باشد، بيمار است و نمي‌تواند آدم سالمي باشد. اين فرد رسيدگي‌هاي خاص مي‌خواهد. من نمي‌گويم شرايطي بگذاريم كه اينها برنگردند. ما دلمان مي‌خواهد اينها برگردند. پدر و مادرهايشان پير شده‌اند و دنبال بچه‌هايشان هستند. همه اينها درست، اما اصل سلامت جامعه‌مان است و بايد به فكرش باشيم. هزار نفر از اينها زن هستند. زني كه روزگاري دختر بوده و وارد سازمان شده و پدر و مادرش ۲۰ سال از او خبر نداشته‌اند، با همه حرف‌هايي كه درباره روابط داخل سازمان بوده است، چگونه مي‌خواهد برگردد و اينجا زندگي كند؟ الان يكي از اعضاي شوراي رهبري اينها زن بوده و بيرون آمده است و مي‌گويد مسعود رجوي تمام ۷۰ نفر شوراي رهبري را همسر خودش كرده است! يا حرف‌هاي ديگري كه اينها دارند از روابط درون سازماني خود مي‌گويند. من فكر نمي‌كنم اين هزار زن به داخل كشور برگردند و چند نفرشان هم كه از سازمان جدا شده‌اند، به داخل كشور برنگشته‌اند. به نظرم بحث دقيق‌تر از اين حرف‌‌هاست كه بخواهيم موضوع را ساده‌انگارانه تصور كنيم و با آن برخورد اين شكلي داشته باشيم.

اما آنچه مسلم است اميدواريم همانطور كه قاطعيت دولت عراق را در اين زمينه ديديم، اين كار همچنان ادامه داشته باشد و حداقل اين بخش هسته نظامي سازمان براي هميشه فرو پاشيده شود و خود به خود بخش‌هاي ديگر هم تضعيف مي‌شوند، چون خيانت هم بالاخره انتها دارد.

شما منظورتان نيروهاي داخل عراق هستند، والا اگر آمريكايي‌ها بخواهند بخش‌هاي اروپايي اينها را كه نقطه ثقل سازمان هم هستند، فعال كنند، هر وقت كه بخواهند مي‌توانند اين كار را انجام دهند.

خواسته‌اند فعال كنند و كرده‌اند و چيزي بيش از اين اتفاق نخواهد افتاد. براي سازمان منافقين اتفاقي بيش از آنچه تا به حال بوده است، نخواهد افتاد. خود مقامات سازمان سيا اعلام كرده‌اند كه در زمان جورج بوش كه ۴۰۰ ميليون دلار براي براندازي جمهوري اسلامي ايران اختصاص داده بود، بخش اعظم آن به سازمان منافقين و گروهك ريگي داده‌اند. اين در زماني است كه اينها به اصطلاح در ليست گروه‌هاي تروريستي هم بودند و نمي‌توانستند مراودات مالي داشته باشند، تنها فايده اقدام اخير آمريكا براي منافقين، همين‌ بود كه خانم كلينتون در بيانيه‌اش گفت ‌كه از اين به بعد اينها مي‌توانند مراودات رسمي مالي داشته باشند و اگر كسي بخواهد اين پشتيباني‌ها را بكند، ديگر لازم نيست از ما اجازه بگيرد، كما اينكه قبلاً هم نمي‌گرفتند. مقامات كنگره آمريكا وقتي در مجامع اينها برايشان سخنراني مي‌كردند، اجازه كه نمي‌گرفتند، خودشان هم اعلام كردند بابت ده دقيقه سخنراني، از اينها ۱۵ هزار دلار پول گرفته‌ايم! و مورد هیچ بازجويي هم قرار نگرفتند. من معتقدم در دولت قبلي، آمريكايي‌ها مي‌خواستند كلاهي سر ايران بگذارند و به شكل صوري، اينها را وارد ليست كردند.

يعني عملاً هيچ چيزي عوض نشده.

ابداً، الان هم چيزي عوض نخواهد شد و دولت جمهوري اسلامي زير پايش خيلي محكم‌تر از اين حرف‌هاست كه بخواهد با در ليست رفتن و نرفتن اينها چيزي برايش عوض شود، الا اين‌كه نفس كار محكوم است. در دوره رياست جمهوري كلينتون كه همزمان با دولت آقاي خاتمي بود، آمريكايي‌ها اعلام كردند كه ما مي‌خواهيم حسن نيت نشان بدهيم. همانطور كه خودشان هم گفتند، واقعاً چيزي بيشتر از نشانه نبود. آن موقع در گزارش‌هايشان دقيقاً درباره سازمان اطلاعات داشتند. چند گزارش درباره سازمان مجاهدين درآمده است. يكي گزارش وزارت خارجه امريكاست، يكي سازمان ديده‌بان حقوق بشر، يكي مؤسسه Rand است كه به سفارش پنتاگون به مدت دو سال از اينها گزارش تهيه و آن را در سال ۲۰۰۹ ارائه داد. من فكر نمي‌كنم در داخل كشور خودمان درباره سازمان منافقين گزارشي به اين دقت و جامعيت وجود داشته باشد. گزارش بسيار طولاني‌اي است و به نظر من دو نكته آن خيلي جالب بود. همه گزارش‌ها مشتركاً مي‌گويند كه اين سازمان هزاران هزار مردم بيگناه و مسئولان ايران را كشته است و دوم اينكه به دليل خيانت‌هاي متعددي كه در كشتار مردم و حمايت از صدام در زمان جنگ كردند، به شدت مورد نفرت مردم ايران هستند. آمريكا اين را مي‌داند و آنها را از ليست درمي‌آورد، اين يعني مقابله و دشمني صريح با مردم ايران و رو در روي نفرت آنها ايستادن. اين است كه محكوم است.

كساني كه از سازمان جدا خواهند شد، تاچه ميزان مي‌توانند به عاملي مخرب براي اين گروه تبديل شوند؟

كساني كه جدا شده‌اند، اكثراً تبديل به دشمن سازمان شده‌اند...

سايت‌هاي جدا شده‌ها به مراتب پرمحتوا‌تر و جالب‌تر از سايت‌هاي خود سازمان است.

بسيار قوي هستند، چون اين افراد، عمر خود را تلف شده حساب مي‌كنند، بالاخره آرماني داشته و احساس مي‌كند از او سوءاستفاده شده است. اين واقعاً براي آدم بغض و كينه مي‌آورد. كسي كه ۲۵، ۳۰ سال از عمرش را در مسيري رفته كه جز بدبيني ملتش را به بار نياورده و جز خيانت به كشورش هيچ چيزي در آن نيست، طبيعتاً هيچگاه كسي كه چنين وضعيتي را به وجود آورده است، نخواهد بخشيد. اين وضعيت وجود دارد، ولي بالاخره يك سازمان بعد از ۵۰ سال كار كردن ۲، ۳ هزار آدم كه دارد و نبايد بي‌احتياطي كرد و مسئولان كشورمان بايد در اين مورد دقت داشته باشند. بالاخره اين مغزشويي‌ها آثار خودش را دارد و حداقل نتيجه‌اش هم اين است كه دو هزار نفر از اين افراد مي‌مانند. كساني كه جدا شده‌اند، اكثراً مشكلشان رفتار سازمان با آنهاست، نه در پايه‌هاي فكري.

يعني در مخالفت با جمهوري اسلامي همچنان پابرجا هستند.

در اين قضيه بحثي ندارند، الا اينكه معتقدند رفتاري كه رجوي با سازمان كرده، رفتار درستي نبوده است. بعضي‌هايشان هم مسيري را كه رفته‌اند درست مي‌دانند و فقط رفتاري را كه با آنها شده است، قبول ندارند. رفتاري كه آنها را به عنوان ابزار مغزشويي در آورده بود و مثل مومي در دست سازمان بوده‌اند را قبول ندارند.

اين را در خاطراتي كه برخي جداشدگان نوشته‌اند، مي‌توان رديابي كرد.

بله، اين كاملاً محرز است، لذا عرض مي‌كنم كه متأسفانه هنوز همان مواضع در بعضي از افراد وجود دارد.

نكته ديگر اين است كه موتور محرك هر سازماني، مخصوصاً سازماني مثل منافقين، جوانان آن هستند. تيپ جواناني كه الان آنها در اختيار دارند، يعني كساني كه بين ۱۵ تا ۳۵ سال هستند، اينها را چگونه جذب كرده‌اند و چقدر توانسته‌اند اينها را براساس ايدئولوژي خود بار بياورند؟ چون نقطه ثقل سازمان چه در تلويزيون و چه در تبليغاتش روي جوان‌هاست و قديمي‌ها را خيلي نمي‌آورند، جز در برنامه‌هاي تاريخي.

ميانگين سني اعضاي منافقين ۴۰ سال است، منتها تا سال ۲۰۰۳، قبل از حمله آمريكا به عراق، اينها با كمبود نيرو مواجه بودند و يك بخش وسيعي از كارشان را براي جذب نيرو گذشته بودند. گزارش مؤسسه Rand مي‌گويد كه اينها در مقطعي، افرادي از كشورهاي همسايه مثل تركيه و پاكستان كه مي‌خواستند بروند و در بازارهاي كار اروپا جذب شوند، با وعده كار و ازدواج فريب دادند و پاسپورت‌هايشان را گرفتند و به قصد كشورهاي اروپايي سوار هواپيما كردند، اما سر از كشور عراق درآوردند، بعد به اينها گفتند اگر به ايران برگرديد به جرم ارتباط با ما مجرم هستيد و دستگير خواهيد شد و اگر به دست صدام بيفتيد به جرم ورود غيرقانوني، شما را به زندان ابوغريب مي‌برد... و همه پل‌هاي پشت سرشان را خراب مي‌كردند و مجبورشان مي‌كردند آنجا بمانند و با شيوه مغزشويي آنها را آدم خودشان كردند. اين مطلب در گزارش اين مؤسسه آمده است.

بخشي از اينها كودكاني هستند كه در سال ۱۹۸۲ از پدر و مادرهايشان جدا شدند. مي‌دانيد كه مسعود رجوي دستور داد زن و شوهرها از هم جدا شوند و فرقه شدنشان طبق گزارش‌هايي كه وجود دارد، از آنجا شروع مي‌شود و سازمان ازدواج را ممنوع و همه بچه‌ها را از پدر و مادرها جدا مي‌كند و مي‌برد به اروپا در مهدكودك‌ها پرورش مي‌دهد و آنها الان ۲۰، ۲۵ ساله شده‌اند. عمده نيروهاي جواني كه دارند در اين دو محدوده سني هستند. بخشي از فراركرده‌ها هم كه الان از سازمان جدا شده‌اند، بيشتر از اين تيپ آدم‌ها هستند كه فريب خورده‌اند و نگهشان داشته‌اند و به زور در آنجا مانده‌اند. از بين ۱۰۰ نفر از كساني كه در ظرف يكي دو سال گذشته فرار كرده‌اند، ۹۰ نفرشان از اين تيپ‌ آدم‌ها هستند كه به اصطلاح مي‌گويند سازمان قاچاق انسان كرده و اينها را به مقرخود برده است.

چقدر برايشان امكان فرار وجود دارد؟ اين فرارها شانسي است كه ناگهان براي كسي اتفاق مي‌افتد؟ اين در چقدر به روي اينها گشوده است؟

در كه گشوده نيست هيچ، موانع متعددي هم بر سر راه آنها وجود دارد. حتي در شرايطي كه الان در ليبرتي هستند، سازمان خواسته‌هاي مختلفي دارد و يكي از آنها اين است كه سازمان ملل آنجا را كمپ پناهندگي اعلام كند كه از آن حالت كمپ موقت براي انتقال خارج شود تا بتواند اشراف تشكيلاتي‌اش را روي اينها حفظ كند و نيروها را نگه دارد.

در آنجا چقدر اشراف دارد؟

كمتر از اشرف است.

چقدر؟

مثل اشرف كامل نيست. امريكايي‌ها واقعاً در حق افراد سازمان هم جنايت كردند. اگر همان ابتدا كه سلاح‌هاي اينها را گرفت، رهبرانشان را از اينها جدا مي‌كرد، امروز با شكل فعلي سازمان مواجه نبوديم. اينها را با رهبرانشان تنها گذاشت. يك شهرك را در اختيارشان گذاشت كه هر كاري مي‌خواهند با افراد بكنند. طبيعتاً فجايعي به بار آمد كه سازمان در طول ۱۰ سال گذشته درباره افرادش انجام داده است. الان هم داستان به همين شكل است. اگر ما شاهد برداشته شدن موانع باشيم، اين ريزش‌ها وجود دارد، كما اينكه از وقتي به ليبرتي رفتند، بعضي مواقع، هفته‌اي يكي دو نفر فراري داشته‌اند. بعضي‌ها مي‌گفتند تا ما به افراد عراقي برسيم، ما را تعقيب مي‌كردند، منتها به محض اينكه به عراقي‌ها مي‌رسيديم فرار مي‌كردند. ببينيد وضع به چه شكل است. يكي از فراري‌ها ۳۰ سال مترجم عربي مسعود رجوي بود و از قبل از انقلاب با سازمان ارتباط داشته است.

اين چه جوري است كه فرار مي‌كند؟ يك آدمي در رده بالا...

در مركزيت سازمان بوده...؟

بله، خانم بتول سلطاني، عضو رهبري سازمان است، با ماشين فرار مي‌كند، و گرنه اگر مي‌خواست پياده برود، اصلاً امكان فرار كردن برايش وجود نداشت. اين نشان مي‌دهد كه وضعيت در داخل سازمان به چه شكل وحشتناكي است. در دو سال گذشته، خانواده‌هاي اينها رفته‌اند پشت قرارگاه اشرف و با بلندگو حرف‌هايشان را زده‌اند. سازمان بچه‌هايشان را مي‌آورد كه به پدر و مادرهايشان سنگ بزنند و فحش بدهند!

طبيعي است؟

طبيعتاً زير فشار اين كار را مي‌كنند. انسان هر قدر هم كه با پدر و مادرش مخالف باشد، علقه مادر فرزندي كه از بين نمي‌رود. گيريم كه دو تا از اينها علقه‌اي هم نداشتند. اين همه خانواده دو سال آنجا نشسته‌اند كه فقط ده دقيقه بچه‌هايشان را ببينند، ولي سازمان اجازه نمي‌داد. چه چيزي مي‌تواند غير از فشار و مغزشويي باشد. بالاخره هر قدر هم مغزشويي باشد، بخشي به فشار برمي‌گردد. در ظرف دو سال ۷۰ نفر به دليل ديدن خانواده‌ها و شنيدن صداي نزديكانشان فرار كردند. اينها نشان مي‌دهد كه كاملاً قابل پيش‌بيني است كه هزار نفر از اينها از داخل سازمان برگردند، اما من به شخصه معتقدم دو سه هزار نفر هم هستند كه پاي همه چيز سازمان خواهند ماند.

تبليغات اينها در تلويزيونشان، نشان مي‌دهد كه اينها بايد پول زيادي در دست و بالشان باشد، همايش‌هايي كه پشت سر هم برگزار مي‌كنند، فرماندار، شهردار و حتي مسئولان خرده پاي۲۰، ۳۰ سال پيش آمريكا و اروپا كه بدون كارمزد نمي‌آيد براي اينها حرف بزنند، جشن‌هايي كه برگزار مي‌كنند، امكانات و تداركاتي كه دارند، در اشرف براي اين ۳ هزار نفر تعداد زيادي لباس و يونيفورم درست كرده‌اند كه در مناسبت‌هاي مختلف بپوشند، اينها هزينه زيادي دارد. بعضي از كشورهاي اروپايي مي‌گويند كه اينها حتي بخش‌هايي از خدمات غيررسمي آنها را گرفته‌اند. يكي از دوستان مي‌گفت كه كل اتوشويي‌هاي شهري در يكي ازكشورهاي اروپايي كه او در آنجا زندگي مي‌كند، دست اينهاست. منابع مالي اينها و كيفيت تحصيل آن را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

اينها چندين منبع مالي داشته‌اند و دارند. يك بخشي را اشاره كردم كه مقامات آمريكايي و برخي از مقامات سازمان سيا رسماً اعلام كرده‌اند كه بخشي از بودجه ۴۰۰ ميليون دلاري كه جورج بوش سالانه براي براندازي جمهوري اسلامي تعيين مي‌كرد، به اينها تعلق گرفته است.

بنا به گفته فردي كه ۳۰ سال مترجم مسعود رجوي بود، در زمان صدام، موقعي كه بودجه نفت در برابر غذا را سازمان برنامه براي اينها تهيه كرده بود، در هر دوره‌اي كه اين بودجه تصويب مي‌شد، صد هزار بشكه را صدام به صورت كوپن به سازمان مي‌داد و سازمان آنها را در اروپا مي‌فروخت و سرمايه‌گذاري مي‌كرد.

در گزارش‌هاي متعددي چه در سيستم امنيتي فرانسه و چه در سيستم امنيتي آلمان صراحتاً آمده است كه سازمان مجاهدين به مقدار زيادي در كشورهاي اروپايي فعاليت‌هاي مالي غيرقانوني دارد. حتي سيستم امنيتي آلمان صراحتاً اعلام مي‌كند افرادي در آلمان هستند كه سازمان اسامي آنها را مي‌دهد و پول بيمه‌شان را دريافت مي‌كند، درحالي كه اصلاً چنين فردي در آلمان وجود ندارد و اينها در عراق بوده‌اند و معلوم نيست زنده‌اند يا مرده و هنوز سازمان دارد بابت آنها پول دريافت مي‌كند! و جالب اينجاست كه بابت اين تخلفات حتي يك نفر هم از سازمان دستگير نمي‌شود! اگر يك آلماني چنين تخلفي كند، با قوانين آنها كمتر از ۱۰ سال حبس ندارد، ولي يك نفر از سازمان دستگير نمي‌شود.

مسلماً اراده‌اي قوي براي كمك به آنها وجود دارد.

هنوز پرونده پولشويي اينها از سال ۲۰۰۳ در فرانسه باز است. اينها منابع مالي سازمان است، مضافاً بر اينكه گزارش‌هاي متعددي رسيده است كه كشور عربستان حدود ۳۰ ميليون دلار بابت فعاليت‌هاي تخريبي سازمان مجاهدين در ايران و به خصوص عراق كه سلفي‌ها در آنجا جنايات زيادي را مرتكب مي‌شوند، پرداخته است. عربستان و كشورهاي ديگري شايد قطر و... به آنها كمك مالي مي‌كنند. سازمان منافقين منابع مالي متعددي دارد، لذا در خرج كردن هم هيچ محدوديتي ندارد اگر بپذيريم كه يك ريال هم از اسرائيل بابت خدماتي كه به اسرائيل مي‌دهد، نمي‌گيرد اين فكر خيلي كودكانه و بعيد است. اسرائيلي‌ها بابت فعاليت‌هاي جاسوسي‌شان در سراسر دنيا بودجه عظيمي دارند.


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

مصاحبه رادیویی دبیرکل بنیاد هابیلیان در سالگرد حادثه تروریستی شاهچراغ (ع)

ریشه واقعه شاهچراغ به قدرت های استکباری برمی گردد

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان