سالهاي نخست دهه 60 يعني سالهاي ابتدايي انقلاب اسلامي ايران مردم را به ياد اتفاقات و مسائل بسيار مهمي در تاريخ كشور مياندازد. سالهايي كه براي مردم ايران اسلامي شيرينيها و تلخيهاي بسيار داشت. از سال 59 كه جنگ تحميلي آغاز شده بود جمع كثيري از مردم و جوانان انقلابي در جبهههاي غربي و جنوبي مشغول دفاع از انقلاب و سرزمين ايران، عدهاي مشغول جنگهاي نامنظم، عدهاي درگير ضد انقلاب داخل و عدهاي هم مشغول خنثي سازي توطئهها و دسيسههاي هر روز دشمنان انقلاب بودند. در اين ميان كه مردم تازه طعم خوش انقلاب اسلامي و سرنگوني حكومت شاهنشاهي را ميچشيدند، عدهاي كوردل اين شيرينيها را به كام مردم تلخ ميكردند؛ از درگيريهاي شبانه و اقدامات براندازانه مختلف گرفته تا بمبگذاريها و ترور مسئولان و كشتار مردم بيدفاع!
آنچه بيش از تمام جنايتهاي دشمنان عليه انقلاب اسلامي و مردم مؤمن ايران جانسوزتر و سختتر بود، جنايات گروهك منافقين و تروريستها عليه مردم بيدفاع و مؤمن و مسئولان زحمتكش انقلاب بود. مردم ايران هرچه را از ذهن خود پاك كنند، نميتوانند جنايات و خونريزيهاي گروهكهاي نفاق و منافقين را از ياد ببرند، چراكه اين كوردلان وقيح نه تنها به مردم مؤمن و شريف به جرم ايمان و دفاع از ارزشهاي ديني و انقلابي حمله ميكردند، بلكه جمع كثيري از مسئولان عاليرتبه، ائمه جمعه و جماعات مساجد و بسياري از تأثيرگذاران انقلاب را ناجوانمردانه به شهادت رساندند. به عبارت ديگر ميتوان گفت مردم مؤمن و خداجو و بهويژه انقلاب اسلامي دشمنان بسيار زياد و مختلفي داشتهاند، اما تفاوت عمده و مهم دشمنان اسلام و انقلاب در شيوه عملكرد بود. عدهاي در جبهههاي جنگ و رو دررو و عدهاي هم كوردلانه و در لباس مردم، در زمانها و مكانهاي مختلف به ترور و اقدامات تروريستي ميپرداختند. يكي از اين زمانها هشتم شهريور 1360 و در دفتر نخستوزيري بود كه منافقين و ايادي استكبار با بمبگذاري منجر به شهادت رئيسجمهور وقت، شهيد محمدعلي رجايي و نخستوزير وقت، شهيد باهنر شدند. از اين رو هشتم شهريور در تقويم ايران روز مبارزه با تروريسم نام گرفته است.
اقدامات و جنايتهاي تروريستها در شهرها و مناطق مختلف انجام ميشد. شهر مشهد هم از اين اقدامات و جنايتها در امان نبود كه ميتوان به ترورهاي مختلف از جمله ترور شهيدهاشمينژاد، شهيد آستانهپرست، شهيد كامياب و انفجار حرم مطهر رضوي به دست منافقين اشاره كرد. از آنجا كه شهداي ترور از مظلومترين شهداي انقلاب اسلامي هستند و كمتر در كشور مورد توجه قرار گرفتهاند، در سال 84 كانوني مردمي متشكل از خانوادههاي شهداي ترور در مشهد با نام كانون هابيليان با هدف شناساندن هرچه بيشتر و هرچه بهتر شهداي ترور و مقوله تروريسم در مشهد شروع به كار كرد كه تا به حال توفيقات و پيروزيهاي بزرگي در راستاي شناساندن چهره زشت و كريه نفاق و تروريسم به ويژه سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به جامعه ايراني و جهاني و همچنين پيگيري مطالبات بينالمللي براي ايران به عنوان بزرگترين قرباني تروريسم در دنيا به دست آورده است.
هشتم شهريور، روز مبارزه با تروریسم بهانهاي شد تا با سيدمحمد جواد هاشمينژاد، فرزند شهيدهاشمينژاد، دبير كل 47 ساله اين كانون كه حالا بعد هفت سال به بنياد معروف شده است، به گفتگو بنشينيم.
مهمترين عامل تشكيل كانون چه بود و سير تكامل آن چگونه بود؟
براي مقدمه بايد عرض كنم يكي از مشكلات جدي براي انقلاب اسلامي موضوع تروريسم است. همچنان كه مستحضريد از سالهاي اوليه تشكيل نظام جمهوري اسلامي ايران، كشور و مردم ما مورد حملات تروريستي بودهاند و هزاران نفر قرباني اين جنايات شدهاند كه مسبب اين جنايات كشورهاي غربي و استكبار جهاني به ويژه آمريكا و اسرائيل هستند. از طرفي موضوع قربانيان و شهداي ترور در كشور به دلايلي مغفول مانده بود و حتي آمار دقيق شهداي ترور در كشور وجود نداشت. پس ميتوان گفت هم از بعد داخلي و هم خارجي قربانيان ترور در كشور ما مظلوم واقع شدهاند. من از 16 سالگي كه پدرم شهيد شد، در اين فكر بودم كه چنين كاري را انجام دهم، تا اينكه سال 84 با عدهاي از فرزندان و وابستگان شهداي ترور تصميم به تشكيل كانون هابيليان گرفتيم كه ابتدا با هدف شناسايي شهداي ترور و ارائه آمار در اين باره و همچنين مظلوميتزدايي از اين شهدا شروع به كار كرديم.
از سال 84 كه شروع كرديم، چون هيچ مرجع و نهادي اطلاع دقيق از آمار شهداي ترور نداشت، تا سال 85 يعني يك سال با ارتباط با مجموعههاي مختلف، آمار شهداي ترور را از سرتاسر كشور و از همه اقشار جمعآوري كرديم و بدين ترتيب در كشور براي نخستين بار اطلاعات مربوط به بيش از 16 هزار نفر از شهداي ترور به دست آمد.
هدف از تشكيل كانوني با اين موضوع چه بود؟
بيش از دو دهه بود كه موضوع تروريسم و شهداي ترور در كشور مغفول مانده بود كه نياز بود گروهي به طور جدي وارد مسئله شود. ما به عنوان يك گروه مردمي و برخاسته از ميان خانواده شهداي ترور واجب دانستيم تا به اين موضوع ورود پيدا كنيم و در راستاي احقاق حقوق شهداي ترور در مجامع بينالمللي و همچنين معرفي گروهكهاي نفاق و منافقين به جامعه ايراني به ويژه نسل جديد گام برداريم.
هابيليان تا به حال چه اقدامات در خور توجهي انجام دادهاند و چه نتايجي به دست آوردهاند؟
مجموعه هابيليان و خانواده شهداي ترور اقدامات زيادي در اين هفت سال انجام داده است. بيش از 130 نمايشگاه در سراسر كشور و برنامههاي مختلف علمي و فرهنگي داشتيم. همچنين ملاقاتهاي بسيار زيادي براي شناساندن چهره واقعي منافقين و همچنين احقاق حقوق ملت ايران به عنوان بزرگترين قرباني تروريسم داشتيم. جلسات بسيار زيادي با مقامات مختلف عراقي براي توجيه آنها براي اخراج منافقين از عراق داشتيم. براي نخستين بار اخراج منافقين از عراق به وسيله هابيليان با يكي از مقامات عراقي مطرح شد كه بعدا اين مقام از طريق مراجع رسمي پيگيري كرد. دو ملاقات با احمد شهيد، گزارشگر ويژه سازمان ملل در ايران در زمينه حقوق بشر باعث شد وي در گزارش مغرضانه خود درباره ايران نتواند حقايق را مخفي كند و در بند 38 گزارش خود با استناد به گزارش بنياد هابيليان، ايران را بزرگترين قرباني تروريسم معرفي ميكند كه اين گزارش در حال حاضر در سازمان ملل به ثبت رسيده است. از ديگر اقدامات ميتوان به تشكيل پروندههاي مختلف حقوقي و طرح در مجامع بينالمللي حقوق بشر مانند نشست حقوق بشر ژنو اشاره كرد.
امروز پس از هفت سال، كانون بنياد هابيليان به چه جايگاهي دست پيدا كرده است؟
امروز هابيليان مركزي بسيار قوي براي شناساندن چهره واقعي منافقين و همچنين مرجعي رسمي، بينالمللي و ملي براي مطالعه ابعاد مختلف تروريسم شده است. اين مجموعه با نشريه، وبگاه و كارهاي علمي و با همكاري مراكز علمي و فرهنگي داخلي و خارجي به ويژه حوزههاي علميه و دانشگاهها در راستاي مبارزه با تروريسم بهويژه منافقين و شناساندن چهره واقعي آنان تلاش ميكند.
آيا خانواده شهداي ترور، بنياد هابيليان را از خود ميدانند؟
همه اعضاي هيئت مديره بنياد از خانواده شهدا هستند. به جز اين، بارها و بارها در نمايشگاهها و ديدارهاي مختلف، خانوادههاي قربانيان ترور با ابراز محبت و خرسندي از اقدامات بنياد تشكر كرده و بنياد را از خود دانستهاند.
چرا دفتر مركزي بنياد در مشهد است؟ آيا ظرفيت خاصي در اين زمينه در مشهد وجود دارد؟
حقيقت اين است كه مشهد و مردمش هم مانند ديگر شهرها مورد تهاجم منافقين و تروريستها بودهاند و خانوداههاي ما هم از قربانيان ترور در مشهد بودهاند و از همه مهمتر اينكه ما خود مشهدي بوديم و بنابراين براي مبارزه با تروريسم و فعاليت اين كانون، چه جايي بهتر از مشهد.
از مهمترين فعاليتهاي بنياد، مطالعه درباره تروريسم است؛ به نظر شما در مبارزه با تروريسم نياز به اقدام علمي داريم يا عملي؟
تروريسم زاييده و عصاي دست استكبار و كشورهاي غربي است. برخورد كشورهاي مدعي حقوق بشر با تروريسم دوگانه است. زماني كه موضوع تروريسم عليه خودشان باشد دنيا را زير و رو ميكنند، به كشورهاي ديگر لشكركشي ميكنند و به خاطر قربانيان اندك با حمله به ديگر كشورها جان هزاران نفر را ميستانند. اما وقتي ما حرف از مبارزه با تروريسم ميزنيم، سكوت ميكنند. حرف از منافقين ميزنيم، اسم آنها را از فهرست تروريستها خارج ميكنند. همانطور كه همه ميدانند، مانع اصلي و جدي خروج منافقين از عراق تا كنون آمريكا بوده است. از اين رو نميتوان به همكاري كشورهاي ديگر اميد داشت، زيرا حاميان جدي تروريستها و منافقين براي احقاق حقوق ما وارد كار نميشوند. ايران بايد به عنوان بزرگترين قرباني تروريست براي حقوق از دست رفته خود در مجامع بينالمللي تلاش كند. ما با استفاده بسيار خوب از فرصتهاي حقوقي، سياسي و ديپلماتيك و از راه منطق و علم حق خود را اثبات ميكنيم و براي احقاق آن از هيچ اقدامي فرو گذار نخواهيم كرد.
نمونهاي از اقدامات خود را ميگوييد؟
در اولين اجلاس حقوق بشر دنيا در ژنو حضور پيدا كرديم و به لطف خدا چنان با استدلال و منطقي صحبت شد كه حرفي در برابر آن وجود نداشت. مذاكره با احمد شهيد نيز چنين بود. جالب است بدانيد كه خيلي از خانوادههاي منافقين هم بعد از شنيدن استدلالها و روشنگريهاي ما خود را قرباني اصلي ميدانستند.
آيا از طرف گروههاي تروريستي به ويژه منافقين تهديد جاني شدهايد؟ از اين تهديدها نميترسيد؟
از وقتي كه يادم ميآيد، ما درگير اينطور مسائل بودهايم. از دستگيريهاي مختلف پدر بگيريدكه در كودكي ميرفتم زندان ملاقاتشان، تا شهادت پدرم، همه را به چشم خود ديدهام. جنگ با نفاق جنگ ناجوانمردانه است و برابر نيست، درست مانند جنگ تحميلي. آنجا هم مردم درگير جنگ نابرابر بودند. اگر خدا بپذيرد، يكي از بهترين جهادها جهاد با نفاق است و شهادت در جنگ با نفاق، زيبايي و اجر زيادي نيز دارد. چون هدف ما هدف والايي است، تهديدهاي جاني و شخصيتي در برابر اين هدف ناچيز است.
چه عنصري در شما و اعضاي بنياد باعث ميشود كه با وجود تلاشها و حتي تهديدهاي جاني باز هم دست از اين مجاهدت بر نداريد؟
به غير از هدف والايي كه همه ما داريم، وقتي شكست دشمن را به چشم ميبينيم، وقتي ذلت و نابودي نفاق را ميبينيم، وقتي اثرگذاري كارمان را در حوزه داخل و خارج كشور ميبينيم، قطعا براي رسيدن به هدف خود بيشتر تلاش ميكنيم.
حسن دستپروري، روزنامه شهرآرا