نامه تكان دهنده و روشنگرانه عضو سابق منافقین(2)

Mive Terror

مسئله ديگري كه بايد گفت اين است كه اينگونه مسائل زمينه رشد فرصت طلبي را در عموم بچه ها كاملاً هموار و آماده مي ساخت . بگونه اي كه مثلاً در اين جريانات تك تك بچه ها هدف شان اين شده بود كه بين مثلاً دفتر رياست جمهوري و بنياد مستضعفان يا كميته ها تضاد را تشديد كنند و در اين راه از هيچ دروغي و كلكي ابا نمي داشتند و مسئله برايشان كاملاً‌ عادي شده بود . البته در جريانات بعدي نيز نمونه هاي ديگر اين مسئله را بازگو خواهم كرد .

مسئله اي كه در اين خلال فراموش شده بگويم ، آماده باشي بود كه در رابطه با كودتاي نافرجام 19 تير داده شد . البته در زمان آماده باش به هيچوجه عنوان نشد كه اين آماده باش در رابطه با چه مسئله ايست و بعد از چند روز پس از كودتا در حد يكسري از مسئولين ، آن هم در همين حد كه اين آماده باش جهت مقابله با كودتا بوده است ، بسنده شد .

كه البته در خود اين مقاومت در برابر كودتا هم جاي حرفست . چرا كه سازمان در پي راهپيمايي 13 تير طي اعلاميه اي از وزارت كشور خواستار آن شده بود كه به سازمان اجازه يك راهپيمايي (در جواب راهپيمايي اول) در روز پنجشنبه را بدهد تا سازمان نيروهايي را كه توان بسيج آنها را دارد به نمايش بگذارد !

و در ضمن توجه داريم كه كودتاي امريكايي قرار بود كه صبح روز پنجشنبه 19 تير به وقوع بپيوندد ، اگر واقعاً سازمان از جريان كودتا خبر داشت و مي خواست با آن مقابله كند ، چرا براي همان روز كودتا از مقامات اجازه راهپيمايي مي خواهد ؟! (لابد اين هم براي رد گم كردن بوده است؟‌)

 

6) جبهه متحد ضد ارتجاع

در اوايل ماه رمضان تحليل ديگري ارائه گشت (كه البته اين تحليل نيز در حد مسئولين انجمن بود!) كه معروف است به تحليل " جبهه متحد ضد ارتجاع " . خطوط كلي اين تحليل بدين ترتيب بود كه : براي سيستم جايگزين انقلابي وجود ندارد . به اين مفهوم كه نيروهايي كه به دلايل مختلف ، اعم از سياسي يا اقتصادي از اين سيستم (منظور ارتجاع حاكم!) آزاد مي شوند ، به سمت نيروهاي انقلابي نيامده و نيروهاي ديگر اجتماعي كه در صحنه حضور دارند آنها را جذب مي كنند و امكان كودتاي امپرياليستي و فعاليت ضد انقلاب هم وجود ندارد .

البته توجه داريم كه درست چند هفته پيش يك كودتاي امريكايي كشف شده بود ، ولي باز هم سازمان عقيده اش اين بود كه امكان فعاليت براي ضد انقلاب مهيا نمي باشد و امكان كودتا هم وجود ندارد !‌ امكان سازش بين ليبرال ها و مرتجعين هم نيست ، يعني تضاد بين اين دو جناح به حدي رسيده است كه ديگر هيچ نوع وحشتي بين آنها برقرار نمي تواند باشد و تضاد هر روز عميق تر مي شود .

تنها راه جنگ است (به عنوان خط نهايي) در اين راه با ليبرال ها يك جبهه متحد ضد ارتجاع برقرار مي كنيم ، يعني در نهايت اين جنگ بين ليبرال ها و نيروهاي انقلابي از يك طرف و سيستم يعني نهادهايي مثل سپاه ، كميته ها ، بسيج ، جهاد و ... از طرف ديگر خواهد بود .

جاي ديگر اين تحليل به اين صورت بود كه : ما مي بايستي كه جبهه بسازيم ، يك جبهه انقلابي با نيروهاي انقلابي و يك جبهه ضد ارتجاعي با ليبرال ها .

اگر جبهه اي تشكيل شود همه كارهاي آن با سازمان خواهد بود و سازمان روي نيروهاي ديگر زياد حساب نمي كند . تناقضي كه در بطن اين تحليل وجود دارد كاملاً عيان است و كسي نيست كه بپرسد اگر شما مي خواهيد با ليبرال ها جبهه متحد تشكيل دهيد كه ديگر نيروهاي به اصطلاح انقلابي حاضر نخواهند شد ، جبهه ديگري با شما تشكيل دهند !‌

در جنب اين تحليل يك سؤالي مطرح شده كه در جبهه ضد ارتجاع با توجه به اين كه خط نهايي جنگ است ، پس يعني ما با ارتش ضد خلقي متحد مي شويم و در مقابل پاسداران مي ايستيم ؟ كه جواب داده شد : شما خيلي مسائل را مطلق مي كنيد ، ارتش كه همه اش ضد خلقي نيست !‌ البته اخيراً گويا گفته شده كه در صورت درگير شدن جنگ ، سازمان خود صف مستقلي خواهد داشت ، حال چگونه ؟ بماند !

 

7) و بالاخره ضد انقلاب .... ؟

اواسط ماه رمضان بود كه تحليل ديگري ارائه گشت . اين تحليل زماني ارائه شد كه حمله به دكه هاي كتابفروشي سازمان افزايش چشمگيري يافته بود . در اين تحليل اين طور عنوان شد كه "‌ حمله و توطئه عليه دكه ها توسط ضد انقلاب است ، هم اكنون نيروهاي جايگزين سيستم نيز ضد انقلاب است ."

يعني نيروهايي كه از سيستم آزاد مي شوند به سرعت جذب ضد انقلاب مي شوند و بدين وسيله جبهه ضد انقلاب تقويت مي گردد ، جالب است كه دو هفته پيش از اين تحليل ديگري گفته شده بود " امكان فعاليت ضد انقلاب وجود ندارد ." معلوم نيست كه جريانات تا چه اندازه شتابدار بوده اند كه چنين تغيير و تحولي آن هم در اين مدت كوتاه اتفاق افتاده است .

در رابطه با سؤالي كه مطرح شد كه : با توجه به اين قوانين نوك حمله ما بايد از ارتجاع به ضد انقلاب تغيير جهت دهد ، جواب داده شد كه اين خود ارتجاعست كه با عملكردهايش ضد انقلاب را تقويت مي كند ، بدين ترتيب بايد شديداً به ارتجاع بتازيم و حملات خود را نيز بيشتر كنيم تا اولاً خود به صورت قطبي مطرح شويم و ثانياً نيروهايي كه از ارتجاع آزاد مي شوند به سمت ضد انقلاب نرفته و ما آنها را جذب كنيم .

خطوط مشخص عملي كه در آن زمان از اين تحليل در آمد ، به هم زدن مجالس ماه رمضان بود كه بازتاب آن در مطبوعات و راديو و تلويزيون نسبتاً گسترده بود . در آن رابطه سخنراني هاي برخي از آقايان ... به هر صورت مي بايستي به هم مي خورد و سخنراني هاي اشخاصي ديگر چون هاشمي رفسنجاني و ... در درجه دوم اهميت قرار داشت .

رهنمود عملي ديگر اين تحليل نوشتن شعارهاي مرگ بر ... توسط تيم هاي ميليشيا در مناطق مختلف شهر بود . نكته جالب توجه در اينجا اين بود كه بچه هاي ميليشيا اگر در حين نوشتن اين شعارها گير مي افتادند ، مسئوليت شان تماماً به عهده خودشان خواهد بود و به هيچوجه نبايد ناشي از سازمان و ارتباط با آن ذكر كنند .

البته اين مسائل تنها در حد يكسري از بچه هايي مطرح مي گشت كه به اصطلاح مسئله تشكيلاتي نداشته باشند و به لحاظ تشكيلاتي كاملاً جا افتاده باشند ، چرا كه اگر قرار بود به اين مسئله و نظاير آن در سطح تمام بچه ها مطرح شود ، بدون ترديد بسياري از آنان را مسئله دار مي كرد !

 

•شعارهاي ديواري

در اواخر مرداد بود كه يك وظيفه جديد براي تيم هاي ميليشيا مشخص شد . به دنبال تحليل جبهه متحد ضد ارتجاع در اين زمان به عنوان يك كار عملي در جهت تقويت جبهه (براي نشان دادن حسن نيت) و وظيفه اي است كه براي تيم ها مشخص گرديد ،‌ نوشتن شعار "‌ ابوالحسن بني رجوي ، مسعود بني صدر ، رجايي وزير ارتجاعي " ، در نقاط مختلف شهر بود كه گفته شده بود بچه ها اگر در حال نوشتن اول گير افتادند ، بايد از موضع كاملاً راست برخورد كنند و مثلاً بگويند : اين بني صدر هم گندش را درآوره و در صورت نوشتن شعار بعدي و شعارهاي قبلي (مثل مرگ بر و ...)‌اگر گير افتادند وظيفه شان جو سازي و فرار از چنگ مأمورين است و در نهايت در صورت دستگيري نبايد هيچ نامي از سازمان آورده شود.

نكته جالب توجه اينجاست كه اين مصادف بود با زماني كه سازمان طي اطلاعيه اي نوشتن شعارهاي " رجايي وزير ارتجاعي و ... " توسط خود را قوياً تكذيب مي كرد !! بديهي است در زماني كه افراد دستگير شده نمي بايستي از رابطه خود با سازمان حرفي مي زدند ، ديگر كه بود كه مي توانست بگويد اين نيروهاي سازمان هستند كه اين شعارها را مي نويسند و اتفاقاً اعلاميه سازمان نيز بسيار دقيق و بجا بود و كيست كه اين دروغگويي در روز روشن را بتواند ثابت كند ؟‌

 

8) خروج از جبهه خلق با شعار مرگ بر منافقين

تحليل ديگري كه در همين زمان ها (يعني اواخر مرداد ماه) ارائه گشت ، يك تحليل اقتصادي _ اجتماعي از شرايط بود . خطوط كلي اين تحليل بدين ترتيب بود كه شرايط به نحوي است كه ضد انقلاب دارد رشد مي كند ( به لحاظ وضعيت بد اقتصادي ، تورم ،‌ گراني ، بيكاري و .. ) و ضد انقلاب در اين شرايط در پي براندازي سيستم است . در حالي كه ما (مجاهدين) در پي تضعيف سيستم هستيم و از همين موضع با سيستم برخورد مي كنيم .

در اينجا بايد اين سؤال را مطرح كرد كه آيا تضعيف خود در جهت براندازي و خدمت به ضد انقلاب مي باشد يا نه ؟‌

در ارائه تحليل چنين مي آيد كه چون سيستم شعارهايي از قبيل " مرگ بر منافقين "‌ را مطرح كرده است ، بدين لحاظ تضاد با ما (مجاهدين) مطلق شده است و دارد از جبهه خلق خارج مي شود و در اينجاست كه " راست ارتجاعي " ماهيت خودش را كم كم آشكار مي كند .

يكي ديگر از خطوط ديگر تحليل اين بود كه چون ضد انقلاب دارد رشد مي كند ، ما مستقيماً عليه ضد انقلاب افشاگري نمي كنيم ، چون با توجه به همين زمينه رشد ،‌ اقشاري از مردم عليه خودمان تحريك مي شوند !!

 

9) مراسم 17 شهريور ، 19 شهريور و ...

در اينجا بد نيست به جريان ديگري كه انجمن ها در آن شركت فعال داشتند اشاره كنيم و آن مراسم 17 شهريور بود ، كه هدف كلي از شركت ، جلوگيري از افتادن جو به دست حزب اللهي ها بود ، به خصوص در جلوي تريبون و به طور مشخص سعي در تبديل شعار " مرگ بر منافقين " به شعار " مرگ بر امريكا ". (كه البته نگرفت)

و در كنار آن نيز به همراهي جمعيت و حتي در بسياري موارد به عنوان شروع كننده شعارهايي از قبيل " درود بر بني صدر ، بني صدر حمايتت مي كنيم و ... " و خلاصه وظيفه كلي همان به دست گرفتن جو بود كه طبعاً با توجه به شرايط موجود امكان دادن شعارهاي خاص براي مجاهدين امكان نداشت و در دست داشتن جو در حقيقت نگه داشتن آن به نفع بني صدر بود .

و اما در رابطه با شعار " مرگ بر امريكا " به جاي شعار " مرگ بر منافقين " به علت اين كه طرح اين شعارها صرفاً جنبه عكس العملي داشته و بر زمينه هاي عيني استوار نبوده است ، به قول معروف نگرفت و عليرغم بسيج همگاني بچه ها (چه در اين مراسم و چه در مراسم ديگر) با موفقيت و مقبوليت عامه مواجه نگرديد .

البته اينجا لازم به توضيح نيست كه شعار " مرگ بر امريكا " يك شعار استراتژيك انقلاب است و متأسفانه رهبران سازمان اشتباه مي كنند كه مي خواهند اين مسئله را در ذهن توده هاي سازماني القاء كنند كه سيستم با تبديل شعار " مرگ بر امريكا " به " مرگ بر منافقين "مي رود تا كم كم از جبهه خلق خارج شود .

چون نه تنها مردم ما شعار " مرگ بر امريكا " را با شعار ديگري جايگزين نكرده اند ، بلكه هميشه آن را سرلوحه مبارزات خود قرار داده اند و تنها در زمان هاي مشخص ، آن نيروها يا جريان هايي كه خط شيطان بزرگ را تعقيب كنند يا ناآگاهانه آب به آسياب آنها بريزند ، به صورت تاكتيكي دقيقاً‌ در چارچوب و كادر همان شعار استراتژيك " مرگ بر امريكا " مي باشند و به قول سازمان ديدن مطلق در نسبي .

چرا كه بعداً در جريان جنگ نيز ديديم ، وقتي كه جنايت هاي صدام براي مردم ما روشن شد و عمليات او را جز در خدمت امپرياليسم امريكا نديدند و به عبارت بهتر او را مهره امپرياليسم تشخيص دادند ،‌ شعار " مرگ بر صدام يزيد كافر " را مرتب تكرار مي كردند و اگر اينجا همان تحليل سازمان باشد بايد بگويم : پس بر اين اساس تضاد اصل سيستم تغيير كرده است .

گذشته از تمام اينها بياييم بررسي كنيم كه شعار " مرگ بر منافقين " اولين بار از چه زماني بر سر زبان ها افتاد . اگر كمي به عقب برگرديم ، اين شعار زماني را در بر مي گيرد كه در تبريز دار و دسته هاي حزب خلق مسلمان دست به تحركاتي عليه انقلاب زدند .

مردم تبريز اين شعار را در رابطه با عملكردهاي آنان مرتب سر مي دادند و به دنبال آن اين شعار به صورت شعار عمومي در آمد . پس در اينجا مشخص مي شود كه اصولاً اين شعار در رابطه با سازمان مطرح نگرديده بود ، هر چند كه پس از مدتي به علت عملكردهاي سازمان اين شعار سازمان را نيز در بر گرفت .

حال ببينيم كه در صحنه هاي به دور از جنگ چه موقعي شعار "‌ مرگ بر صدام يزيد .. " به شعار " مرگ بر منافقين و صدام " تبديل گشت ؟

با يك نگاه به هفته نامه هاي گذشته خواهيم ديد كه طرح اين شعار درست هم زمان بود با كشيده شدن نيروهاي سازمان به خيابان ها و دوران مجدد فروش نشريه مجاهد و گسترش بساط و ... كه در اين موقعيت مردم ما نمي توانستند تحمل كنند كه در زماني كه جوانان از جان گذشته اين ميهن در مرز به جنگ و ستيز با صدام دست نشانده مشغول هستند ، نيروهاي سازمان اين چنين در خيابان ها كار خود را از سر گيرند و به زعم خود " مبارزه ضد امپرياليستي غليظ " .

به همين دليل كارهاي آنان را دقيقاً در جهت تضعيف انقلاب و در خط امريكا و صدام ديدند ، به اين لحاظ اين شعار به عنوان يك شعار تاكتيكي ملهم از شعار " مرگ بر امريكا " دوباره بر سر زبان ها افتاد ، اما در جبهه ها كه هنوز اين موج به آنها نرسيده ،‌ نيروهاي رزمنده هنوز شعار " مرگ بر صدام يزيد كافر " را سر مي دهند .

واقعاً بياييم و به جاي اين كه بخواهيم حقايق اجتماعي را بنابر تحليل هاي قالبي خود تغيير دهيم ، تحليل هاي خودمان را بر اساس واقعيات جهان خارج بنيان گذاريم ، چرا كه همان طور كه بعداً خواهيم ديد اين شيوه به دنيايي از تناقض خواهد رسيد (به علت پيچيدگي هاي مسائل اجتماعي) كه تأثير خود را بر كليه عملكردها و موضع گيري هاي آتي ما خواهد داشت و هر چه بيشتر بخواهيم اين مسئله را مخفي نگاه داريم ضربه اش كاري تر و كشنده تر خواهد بود و آن وقت يك فرد در دنيايي پر از تناقض راه به كجا خواهد برد ؟ به هر حال بگذريم .

 

10) محاكمه سعادتي ، ستادهاي مقاومت

به دنبال درگيري هاي خوابگاه تربيت معلم و هم زمان با فرا رسيدن محاكمه سيد محمد رضا سعادتي ، تحليلي ارائه شد كه خطوط كلي آن به اين ترتيب بود : سيستم براي جلو كشيدن و اجراي خط سرخ ، فعاليت هايش را عليه سازمان در دو بعد پياده مي كند ، 1) بعد نظامي ، 2) بعد سياسي .

به لحاظ نظامي كه خط حمله به خوابگاه ها مطرح شد (كه نحوه مقابله با آن بعداً گفته خواهد شد) و به لحاظ سياسي محاكمه سعادتي ، به اين ترتيب رهنمود عملي كه از درون اين تحليل بيرون مي آيد اين بود كه : (طبق تحليل هاي قبلي كه ما عقب نخواهيم نشست ، بلكه حتي حمله به ارتجاع را تشديد خواهيم كرد)

1) تهاجم در بعد سياسي : به معناي افشاي گسترده جريان سعادتي و محاكمه او كه در بطن خود تبليغات شديد را نياز داشت ، كه هم زمان مي ديديم كه هواداران سازمان پلاكارد به دست و يا در حال فروش ويژه نامه سعادتي اين عمل دادستاني را محكوم مي كردند .

2) تهاجم در بعد نظامي : كه نمونه مشخص آن جريان مقاومت در خوابگاه تربيت معلم ،‌ البته با شكل بسيار پيچيده تر و سازمان يافته تر به اين ترتيب كه از اين پس در خوابگاه ها ستادهايي به نام ستاد مقاومت خوابگاه از چند تن از مسئولين انجمن ها تشكيل مي يافت .

وظيفه اين ستاد در مرحله اول برآورد وضعيت كمي بچه ها و خوابگاه بود ، به اين ترتيب كه در رابطه با خوابگاه ها يك سيستم تدافعي كامل بايد پايه ريزي مي شد تا امكان نفوذ مأمورين مسلح را به داخل ساختمان غير ممكن يا تا حد امكان مشكل گرداند .

در پي اين برآورد بود كه اولاً تمامي راههاي نفوذي كه امكان ورود به ساختمان را به افراد مي داد با طرف مختلف مسدود مي شد (براي كنترل راحت تر) و ثانياً در داخل ساختمان به هر لحاظ بچه ها بايد به وسايل تدافعي ابتدايي مجهز باشند ،‌ مثل چوب و چماق ، سنگ ، آب صابون ، روغن يا سركه و ... ثالثاً راههاي خروجي اضطراري از قبيل پشت بام ها همسايه ها ،‌ ديوار و ... بايد كاملاً شناسايي و برآورد شده به بچه ها آموزش داده مي شد.

 

پی نوشت:

*نامه تكان دهنده و روشنگرانه عضو انجمن دانشجويان مسلمان شاخه دانشجويي سازمان مجاهدين خلق

* برگرفته از کتاب « اسلام و منافقين » احمد اردستاني

نامه تكان دهنده و روشنگرانه عضو سابق منافقین(1)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛

ترور شهید عشرت اسکندری بر سر سفره صبحانه

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان