روند آغاز سازمخالف زدن موسوي از– بعد از انتخابات – تا به امروز که انگيزه هايي خارج از چارچوب اصل نظام را در قالب 17 بيانيه مطرح مي کند هر کس را به اين باور مي رساند که اين روند بي شباهت به دوران اولين بيانيه ها مسعود رجوي در سال 58 نيست که رفته رفته تا آنجا پيش رفت که او در 30 خرداد 60 علاوه بر تکرار مواضع قبلي خود، مستقيما مقابل مردم ايستاد و دست به سلاح برد.(با اين تفاوت که روزگاري ميرحسين موسوي جزيي از بدنه نظام بود و انديشه هاي انقلاب را پاس مي داشت اما مسعود رجوي هميشه زياده خواه بود وهيچ انديشه اي از انديشه هاي انقلاب را قبول نداشت و همواره به دنبال سهم خواهي بوده است(
مير حسين موسوي در حالي به اعدام دو تن از متهميني که در جريان آشوب هاي اخير دستگير شده اند اعتراض کرد که حکم اين دو کاملا مشخص و آشکار بود و دفاع مير حسين از آنها بي ترديد يادآور دفاعيات مسعود رجوي از منافقاني بود که در سال هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي به دليل ترور مردم کوچه و بازار به چوبه دار سپرده مي شدند. دفاع امروز مير حسين موسوي از برخي آشوب گران روز عاشورا هم بي ترديد يادآور دفاعي است که مسعود رجوي در سال هاي دور از ميليشيا و رفتارهاي خرابکارانه آنها انجام مي داد. آن روزها مسعود رجوي شورش عده اي معلوم الحال را حرکت خودجوش ميليشيا ناميد و ازآن دفاع کرد. شورشي که به کشتار مردم با پيچ گوشتي و تيغ موکت بري در 30 خرداد منجر شد و دفاع مير حسين از آشوب گران روز عاشورا که با لفظ «مردم خداجو» از آنها ياد مي کند نيز باعث آتش زدن کارگاه توليدي و بانک و هتک حرمت عاشوراو... شد.
مسعود رجوي که در خيال و روياي خود، ماجراي فرقه اش را ده ها سال مقاوت در برابر استبداد مي ناميد، خيلي زودتر از آنکه فکرش را بکند طومارش در هم پيچيده شد و فقط زوزه هاي بي اثرش باقي ماند، حکايت آنها که تا امروز کمتر از 8 ماه سابقه به اصطلاح قيام دارند که مشخص است و طومارشان به وسيله ملت کاملا در هم پيچيده شده است!
اما ، حکایت میرحسین نظیر حکایت انقلابیونی است که سرآغاز انقلاب را در صف خواص سپری کرده اند، اما به مرور زمان راه را به بیراهه سپرده اند. میرحسین موسوی آن روزها از رهبر انقلاب تجلیل می کرد و معتقد بود تا زمانی که او هست، انحرافی وجود نخواهد داشت. او همچنین معتقد بود که همه باید از حزب الله دفاع کنند و نگذارند که دستاوردِ بها دادن به حزب الله از بین برود. اکنون اما از پس این همه سال جای این پرسش باقی است که بسیجیان و حزب اللهی های میرحسین کجایند؟ آیا او عملا علیه اندیشه های سابق خود که روزی مدعی پایبندی به آنها بود، قیام نکرده است؟ موسوی سال ها قبل و در مصاحبه با نشریه "حوزه" ضمن تاکید بر اینکه مسئولین باید از حزب الله دفاع کنند، گفت:«نبايد بگذاريم اين دستاورد بزرگ يعنى بها دادن به حزب الله از بين برود. اگر حزب الله كنار زده شود ارزشهاى اسلامى انقلاب از پيكره نظام و مديريت كشور رخت برخواهد بست. حضرت امام روى حاكميت حزب الله والهى كردن انگيزه ها در نظام ادارى و اجرايى كشور حساسيت فوق العاده اى داشتند. اگر امام اسوه حسنه ماست كه هست بايد در حراست اين مهم تلاش كنيم تبليغ كنيم و از نيروهاى متدين و مومن به هيچ وجه نبايد صرف نظر كنيم.»
میرحسین آن روزها از لزوم در صحنه بودن حزب الله سخن می گفت:«امام يكى از اركان و اصول وصيت نامه شان توصيه و سفارش به حفظ نيروهاى مومن است. ايشان به خوبى رابطه حفظ نظام و در صحنه بودن حزب الله را لمس كرده بودند و در زمان حيات خود دائما روى اين مساله تكيه و بر همان اساس مشى مى كردند.»
او مطابق معمول پای خاطره ای از امام را پیش کشید:«در رابطه با يك وزارتخانه مشكل قانونى پيدا كرديم . عده اى از افراد متخصص غربگرا كارشكنى مى كردند و نيروهاى حزب الله و متدين را مورد اذيت و آزار قرار مى دادند. ايشان حكم دادند كه ما خارج از حوزه قانونى و ادارى آنان را بر كنار كنيم. فرمودند: اينجا حيثيت اسلام در ميان است و حرام است اينان در اين وزارتخانه باشند. بعد دراجراى اين حكم مشكلات و موانعى پيدا شد و اينان درصدد انكار اين حكم و دستور از جانب امام برآمدند. حضرت امام به برادر گرامى آيه الله موسوى اردبيلى مطلب را فرمودند. ايشان به صدور اين حكم از سوى حضرت امام شهادت دادند و كار به انجام رسيد و مساله حل شد.»
«گزارش كميته صيانت از آراي آقاي موسوي كه ديروز 13 تيرماه منتشر شد، با ذكر جزئيات موارد جديدي از... و تقلبات نجومي در انتخابات رژيم... را برملا كرده و بهدرستي آن را «يك دسيسه نظاميافته براي تقلب» خوانده است.»
اين جملات در عين حال كه مهر تأييد سركرده گروهك منافقين بر ادعاي واهي تقلب از سوي ميرحسين موسوي است، حكايت از راه ورودي دارد كه مدعيان تقلب براي احيا و به ميدان كشيدن گروهك مرده منافقين باز كردند. »
مروري بر سير مواضع و اظهارنظرهاي سركردگان گروهك منافقين مجموعهاي از حمايتهاي آشكار و پنهان آنها از ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، همپوشاني در شعارها و مواضع با آنها، شعارسازيهايي كه در نهايت بر زبان اغتشاشگران حامي ايندو كانديداي شكستخورده در خيابانها جاري ميشود، تزريق ضديت با ولايت فقيه به آشوبگران خياباني و دعوت به شورش را به نمايش ميگذارد. كاري كه در امتداد تحركات ساختارشكنانه غيرقانوني كساني است كه در داخل با صدور بيانيههاي پياپي و تحريك اغتشاشگران و حرمتشكنان دنبال ميكنند.
حمايت صريح از عاليجنابان آشوب
مسعود رجوي كه در بيانيهها عنوان «رهبر انقلاب دموكراتيك ايران» را براي خود انتخاب كرده، يك روز پس از انتشار گزارش تفصيلي كميته صيانت از آراي موسوي به رياست علياكبر محتشميپور، طي پيامي هرگونه تعرض و تهديدهاي ولايت فقيه به محاكمه و مجازات موسوي را محكوم كرده و نسبت به امنيت موسوي ابراز نگراني كرده است. سركرده اين گروهك تروريستي در بيانيه خود نوشته است: ولي فقيه... در ارگان خود، موسوي را متهم به ارتكاب «جنايت» انجام «مأموريت ديكته شده بيروني» و ايفاي نقش «ستون پنجم» برای دشمن كرد كه يا بايد «توبه» كند و «عذر تقصير» بخواهد و يا «مجازات قطعي به جرم قتل انسانهاي بيگناه، برپايي آشوب و بلوا و اجير كردن اراذل و اوباش براي تعرض به جان و مال و ناموس مردم، همكاري آشكار با بيگانگان و ايفاي نقش ستون پنجم امريكا» را بپذيرد.
سركرده منافقين كه دستش به خون هزاران ايراني آلوده است در يكي از اولين پيامهاي حمايتي خود از موسوي پرده از سناريويي برداشت كه در روز عاشورا با ترور خواهرزاده موسوي به اجرا درآمد. در پيام مسعود رجوي كه پي درپي از رسانه هاي بيگانه پخش مي شد نسبت به تعرض به موسوي و خانواده وي ابراز نگراني شده بود. رجوي در پيام خود نوشته بود: «محكوم كردن هرگونه تعرض و ستمي كه بر موسوي و خانواده و اطرافيان او در چارچوب همين رژيم جريان دارد. همچنين اخطار به رژيم درمورد محاكمه و مجازات وي با تأكيد بر اينكه مسئوليت هرگونه تعرض، دستگيري يا اقدام تروريستي بر عهده شخص (آیت الله)خامنه ای است.» آنها حتي پا را فراتر گذاشته از شوراي امنيت سازمان ملل هم خواستهاند تا براي حفظ امنيت موسوي هيأت نظارتي را به تهران بفرستند. حمايت از موسوي به عنوان يكي از كليديترين اعضا سران آشوبهاي پس از انتخابات در بيانيهها و پيامهاي بعدي اين گروهك تروريست نيز ديده ميشود.
در پيام ديگري كه مسعود رجوي در 10 تير صادر كرد نيز اين عبارات اينگونه بيان شد: «موسوي به روشني اذعان كرد كه در ابتدا هدفش از شركت در انتخابات اين بوده است كه «عقلانيت ديني» را به «فضاي مديريت» همين رژيم بازگرداند. اما در ميانه راه «به اهدافي بسيار بلندتر هدايت شده و اكنون ميخواهد به اركان نظام يادآوري كند كه در هر یک از تصمیم گیریهای آنان و مافوقشان ميزاني به نام رأي و عزم مردم وجود دارد كه آنها نه حق دارند و نه ميتوانند آن را ناديده بگيرند. بله، جان كلام كه در قيام شعلهور سراسري از چشم آقاي موسوي دور نمانده در همين جاست. در رأي و عزم جزم و حاكميت مردم كه مافوق و در وراي همه دست و پا زدنها براي حفظ ديكتاتوري ديني و رژيم نامشروع ولايت ... است كه اكنون بايد همچون ديكتاتوري سلطنتي به زبالهدان تاريخ انداخته شود.»
استناد به مواضع ساختارشكنانه و راديكال موسوي در شرايط پس از انتخابات در جاي ديگري اينگونه حلول مييابد: «آقاي موسوي هم خوشبختانه اكنون بر سر سختي دشمنان اين رژيم يعني دشمنان فاشيسم پليد مذهبي كه همان اكثريت مردم ايران و فرزندان آزاديستان آن هستند، گواهي ميدهد.»
منافقين حمايت از عاليجنابان آشوبها را وظيفه خود ميدانستند چرا كه تحركات و اقدامات آنان پس از انتخابات توانسته بود جسارتي دوباره به آنها بدهد و به همين دليل بود كه آنها در هر اظهارنظر و موضعي نام و يادي از موسوي و كروبي به ميان آوردهاند. در 8 ديماه همزمان با حرمتشكني عدهاي در روز عاشورا بار ديگر سركرده منافقين دست به نوشتن برد و از موسوي به خاطر برگشت از همراهياش با نظام اسلامي تقدير و تصريح كرد: «بهرغم هر آنچه موسوي يا ديگران عليه مجاهدين و مقاومت ايران [منافقين] گفته باشند يا بگويند هرگونه تعرض به آنها و خانواده و اطرافيانشان را قوياً محكوم ميكنيم و به ولي فقيه... اخطار ميكنيم كه مسئوليت دستگيري و محاكمه و مجازات موسوي و هر گونه اقدام تروريستي مشخصاً و مستقيماً به عهده شخص... است.»
<رونويسي از ادعاي تقلب در داخل
آنچه بيش از همه موجب شد تا گروهك تروريست منافقين پاي از گليم خود بيرون نهاده و سراب ناآرامي و ناامني در جمهوري اسلامي ايران را نزديك به خود ببيند ادعاهاي دروغي بود كه موسوي و كروبي تحت عنوان تقلب مطرح ساخته بودند. مستنداتي كه «گرگها» با تكيه بر آن زوزه شبانه كشيدند، در واقع تكرار همان مواضعي بود كه موسوي و كروبي در بيانيههاي متعدد بيان داشتند و همچنين كميته غيرقانوني صيانت از آراي موسوي در قالب گزارش تقلب ارائه كرد. يك روز پس از انتشار گزارش كميته صيانت از آراي موسوي به رياست علياكبر محتشميپور، منافقين گزارش ياد شده را در 10 بند خلاصه كرده و براي اثبات ادعاي تقلب در انتخاباتي كه آنها از اساس با آن مشكل دارند در قالب بيانيهاي منتشر كردند .
« دستور ولي فقيه به سپاه پاسداران براي رأي به كانديداي پيروز»
اولين ادعاي تقلبي بود كه منافقان مستمسك قرار دادند. اين موضوع در گزارش كميته صيانت از آراي موسوي در فصلي با عنوان مداخله نظاميان در انتخابات مطرح شد و همكاران موسوي مدعي شدهاند كه نماينده ولي فقيه در سپاه با استناد به نظر رهبر انقلاب، رأي به احمدينژاد به فرماندهان نيروي زميني سپاه و توجيه پرسنل در اين زمينه را واجب دانسته است.
«مهره چيني استانداران، فرمانداران و بخشداران»
ديگر ادعاي منافقين كه نسخه ايراني آن با عناويني همچون تبليغات غيرقانوني با استفاده از منابع و امكانات دولتي و عمومي، سازماندهي يكپارچه و بسته وزارت كشور، ستاد انتخاباتي و هيأتهاي اجرايي و ... از آن ياد شده است.
منافقين كه ساليان درازي است با سازمان هاي جاسوسي همكاري نزديك دارند همچنين مدعي شدند كه 22 تا 32 ميليون برگ رأي مازاد بر نياز در اختيار مجريان قرار گرفته است. موسوي و همفكرانش نيز در فصلي با عنوان «تقلب و تزوير در تعرفهها و آرا» ادعاي مشابهي را مطرح ساختند و در عين حال در تمامي بيانيهها و اظهارنظرها اين ادعا را عليرغم پاسخهاي صريح و دقيق مجريان و ناظران انتخابات تكرار كردند.
«پرداخت 80 هزار تومان به عنوان سود سهام عدالت»
ديگر اتهامي بود كه گروهك منافقين با توسل به آن ادعاي تقلب را تكرار ميكرد. اين مورد نيز رونويسي از نسخه داخلي ادعاي تقلب بود. كميته غيرقانوني ياد شده اين مورد را شاهدي بر ادعاي تطميع و خريد رأي در گزارش خود معرفي ميكرد.
«يكدستي تمام عيار مديران سياسي و انتخاباتي در سلسله مراتب وزارت كشور، حذف تمامي مديران با سابقه، يكدستي كامل اعضاي هيأت اجرايي و حتي يكدستي اعضاي شعبههاي اخذ رأي براي حذف افراد [نامحرم]، همراه با تغيير يكباره تمامي كاركنان و كارشناسان دفتر انتخابات وزارت كشور، تغيير عوامل سايت شمارش آرا در وزارت كشور.»
نيز دقيقاً جملات مشتركي است كه بيانيههاي منافقين در خارج و آشوبگران در داخل به آنها مزين گشته است!
گويا ادله واهي تقلب در انتخابات كه نتوانسته بود در داخل به خود جايگاه قابل قبولي اختصاص دهد، پس از سالها، ابزاري بود كه به دستان هميشه خالي منافقين افتاد و اميد بستند تا با حركت در اين مسير جايي براي خود در فضاي سياسي ايران بيابند.
علاوه بر ادله مدعيان تقلب كه حكم تقلاي جان بر پيكر مرده منافقين را داشت برخي مواضع و اظهارنظرها نيز آنچنان با خواستههاي آنان همخواني داشت كه بدون هيچ دخل و تصرفي در بيانيههاي آنها تكرار ميشد. در بيانيه مسعود رجوي در 14 مرداد 84 نامه كروبي به وزير اطلاعات مورد اشاره قرار گرفته و آمده است: «كروبي نوشته بود: «من از شما ميپرسم آيا زندان در جمهوري اسلامي تعريف مشخصي دارد يا اين كه ميتوان مردم را در مسجد، مدرسه، زيرزمين ادارات و وزارتخانهها ... روزها نگه داشت و شكنجه روحي كرد؟» اين هم از موارد مصرف مسجد و مدرسه و زيرزمين ادارات و وزارتخانهها در «مردمسالاري» ولايت فقيه است كه از مسجد و مدرسه و دانشگاه تا دين خدا و كتاب خدا، شكنجه و شكنجهگاه ميسازد.
و در جاي ديگري به هاشمي رفسنجاني استناد ميكنند و مينويسند: «وحشيگري و خشونت با زنان دلير و مقاوم براي خارج كردن آنان از ميدان نبرد اثر معكوس داشته است، آنقدر كه رفسنجاني با اشاره به حضور چشمگير زنان در دانشگاهها گفت: «در تجمعها و تظاهرات نميشود با خشونت با زنان برخورد كرد و ترس من اين است كه اين تجمعها به جمع خانمها هم سرايت كند.»
در عين حال در پيام ديگري كه رجوي به مناسبت نماز جمعه 26 تيرماه به امامت هاشمي رفسنجاني اشاره داشته، و نوشته است: «رفسنجاني امروز با صراحت به بحران و وخامت اوضاع رژيم و به ضرر و زيان تماميت رژيم در جريان انتخابات اذعان و تأكيد كرد.»
اما با اين همه اشتراكات مواضع و همپوشاني بيانيهها، منافقين با تأكيد بر اینکه «متهم كردن آقاي موسوي به اين كه راه مجاهدين(منافقین) را ميرود، كذب محض و زمينهسازي براي ارعاب و اسكات و يا دستگيري است.»
ادامه دارد....
روند آغاز سازمخالف زدن موسوي از– بعد از انتخابات – تا به امروز که انگيزه هايي خارج از چارچوب اصل نظام را در قالب 17 بيانيه مطرح مي کند هر کس را به اين باور مي رساند که اين روند بي شباهت به دوران اولين بيانيه ها مسعود رجوي در سال 58 نيست که رفته رفته تا آنجا پيش رفت که او در 30 خرداد 60 علاوه بر تکرار مواضع قبلي خود، مستقيما مقابل مردم ايستاد و دست به سلاح برد.(با اين تفاوت که روزگاري ميرحسين موسوي جزيي از بدنه نظام بود و انديشه هاي انقلاب را پاس مي داشت اما مسعود رجوي هميشه زياده خواه بود وهيچ انديشه اي از انديشه هاي انقلاب را قبول نداشت و همواره به دنبال سهم خواهي بوده است(
مير حسين موسوي در حالي به اعدام دو تن از متهميني که در جريان آشوب هاي اخير دستگير شده اند اعتراض کرد که حکم اين دو کاملا مشخص و آشکار بود و دفاع مير حسين از آنها بي ترديد يادآور دفاعيات مسعود رجوي از منافقاني بود که در سال هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي به دليل ترور مردم کوچه و بازار به چوبه دار سپرده مي شدند. دفاع امروز مير حسين موسوي از برخي آشوب گران روز عاشورا هم بي ترديد يادآور دفاعي است که مسعود رجوي در سال هاي دور از ميليشيا و رفتارهاي خرابکارانه آنها انجام مي داد. آن روزها مسعود رجوي شورش عده اي معلوم الحال را حرکت خودجوش ميليشيا ناميد و ازآن دفاع کرد. شورشي که به کشتار مردم با پيچ گوشتي و تيغ موکت بري در 30 خرداد منجر شد و دفاع مير حسين از آشوب گران روز عاشورا که با لفظ «مردم خداجو» از آنها ياد مي کند نيز باعث آتش زدن کارگاه توليدي و بانک و هتک حرمت عاشوراو... شد.
مسعود رجوي که در خيال و روياي خود، ماجراي فرقه اش را ده ها سال مقاوت در برابر استبداد مي ناميد، خيلي زودتر از آنکه فکرش را بکند طومارش در هم پيچيده شد و فقط زوزه هاي بي اثرش باقي ماند، حکايت آنها که تا امروز کمتر از 8 ماه سابقه به اصطلاح قيام دارند که مشخص است و طومارشان به وسيله ملت کاملا در هم پيچيده شده است!
اما ، حکایت میرحسین نظیر حکایت انقلابیونی است که سرآغاز انقلاب را در صف خواص سپری کرده اند، اما به مرور زمان راه را به بیراهه سپرده اند. میرحسین موسوی آن روزها از رهبر انقلاب تجلیل می کرد و معتقد بود تا زمانی که او هست، انحرافی وجود نخواهد داشت. او همچنین معتقد بود که همه باید از حزب الله دفاع کنند و نگذارند که دستاوردِ بها دادن به حزب الله از بین برود. اکنون اما از پس این همه سال جای این پرسش باقی است که بسیجیان و حزب اللهی های میرحسین کجایند؟ آیا او عملا علیه اندیشه های سابق خود که روزی مدعی پایبندی به آنها بود، قیام نکرده است؟ موسوی سال ها قبل و در مصاحبه با نشریه "حوزه" ضمن تاکید بر اینکه مسئولین باید از حزب الله دفاع کنند، گفت:«نبايد بگذاريم اين دستاورد بزرگ يعنى بها دادن به حزب الله از بين برود. اگر حزب الله كنار زده شود ارزشهاى اسلامى انقلاب از پيكره نظام و مديريت كشور رخت برخواهد بست. حضرت امام روى حاكميت حزب الله والهى كردن انگيزه ها در نظام ادارى و اجرايى كشور حساسيت فوق العاده اى داشتند. اگر امام اسوه حسنه ماست كه هست بايد در حراست اين مهم تلاش كنيم تبليغ كنيم و از نيروهاى متدين و مومن به هيچ وجه نبايد صرف نظر كنيم.»
میرحسین آن روزها از لزوم در صحنه بودن حزب الله سخن می گفت:«امام يكى از اركان و اصول وصيت نامه شان توصيه و سفارش به حفظ نيروهاى مومن است. ايشان به خوبى رابطه حفظ نظام و در صحنه بودن حزب الله را لمس كرده بودند و در زمان حيات خود دائما روى اين مساله تكيه و بر همان اساس مشى مى كردند.»
او مطابق معمول پای خاطره ای از امام را پیش کشید:«در رابطه با يك وزارتخانه مشكل قانونى پيدا كرديم . عده اى از افراد متخصص غربگرا كارشكنى مى كردند و نيروهاى حزب الله و متدين را مورد اذيت و آزار قرار مى دادند. ايشان حكم دادند كه ما خارج از حوزه قانونى و ادارى آنان را بر كنار كنيم. فرمودند: اينجا حيثيت اسلام در ميان است و حرام است اينان در اين وزارتخانه باشند. بعد دراجراى اين حكم مشكلات و موانعى پيدا شد و اينان درصدد انكار اين حكم و دستور از جانب امام برآمدند. حضرت امام به برادر گرامى آيه الله موسوى اردبيلى مطلب را فرمودند. ايشان به صدور اين حكم از سوى حضرت امام شهادت دادند و كار به انجام رسيد و مساله حل شد.»
«گزارش كميته صيانت از آراي آقاي موسوي كه ديروز 13 تيرماه منتشر شد، با ذكر جزئيات موارد جديدي از... و تقلبات نجومي در انتخابات رژيم... را برملا كرده و بهدرستي آن را «يك دسيسه نظاميافته براي تقلب» خوانده است.»
اين جملات در عين حال كه مهر تأييد سركرده گروهك منافقين بر ادعاي واهي تقلب از سوي ميرحسين موسوي است، حكايت از راه ورودي دارد كه مدعيان تقلب براي احيا و به ميدان كشيدن گروهك مرده منافقين باز كردند. »
مروري بر سير مواضع و اظهارنظرهاي سركردگان گروهك منافقين مجموعهاي از حمايتهاي آشكار و پنهان آنها از ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، همپوشاني در شعارها و مواضع با آنها، شعارسازيهايي كه در نهايت بر زبان اغتشاشگران حامي ايندو كانديداي شكستخورده در خيابانها جاري ميشود، تزريق ضديت با ولايت فقيه به آشوبگران خياباني و دعوت به شورش را به نمايش ميگذارد. كاري كه در امتداد تحركات ساختارشكنانه غيرقانوني كساني است كه در داخل با صدور بيانيههاي پياپي و تحريك اغتشاشگران و حرمتشكنان دنبال ميكنند.
حمايت صريح از عاليجنابان آشوب
مسعود رجوي كه در بيانيهها عنوان «رهبر انقلاب دموكراتيك ايران» را براي خود انتخاب كرده، يك روز پس از انتشار گزارش تفصيلي كميته صيانت از آراي موسوي به رياست علياكبر محتشميپور، طي پيامي هرگونه تعرض و تهديدهاي ولايت فقيه به محاكمه و مجازات موسوي را محكوم كرده و نسبت به امنيت موسوي ابراز نگراني كرده است. سركرده اين گروهك تروريستي در بيانيه خود نوشته است: ولي فقيه... در ارگان خود، موسوي را متهم به ارتكاب «جنايت» انجام «مأموريت ديكته شده بيروني» و ايفاي نقش «ستون پنجم» برای دشمن كرد كه يا بايد «توبه» كند و «عذر تقصير» بخواهد و يا «مجازات قطعي به جرم قتل انسانهاي بيگناه، برپايي آشوب و بلوا و اجير كردن اراذل و اوباش براي تعرض به جان و مال و ناموس مردم، همكاري آشكار با بيگانگان و ايفاي نقش ستون پنجم امريكا» را بپذيرد.
سركرده منافقين كه دستش به خون هزاران ايراني آلوده است در يكي از اولين پيامهاي حمايتي خود از موسوي پرده از سناريويي برداشت كه در روز عاشورا با ترور خواهرزاده موسوي به اجرا درآمد. در پيام مسعود رجوي كه پي درپي از رسانه هاي بيگانه پخش مي شد نسبت به تعرض به موسوي و خانواده وي ابراز نگراني شده بود. رجوي در پيام خود نوشته بود: «محكوم كردن هرگونه تعرض و ستمي كه بر موسوي و خانواده و اطرافيان او در چارچوب همين رژيم جريان دارد. همچنين اخطار به رژيم درمورد محاكمه و مجازات وي با تأكيد بر اينكه مسئوليت هرگونه تعرض، دستگيري يا اقدام تروريستي بر عهده شخص (آیت الله)خامنه ای است.» آنها حتي پا را فراتر گذاشته از شوراي امنيت سازمان ملل هم خواستهاند تا براي حفظ امنيت موسوي هيأت نظارتي را به تهران بفرستند. حمايت از موسوي به عنوان يكي از كليديترين اعضا سران آشوبهاي پس از انتخابات در بيانيهها و پيامهاي بعدي اين گروهك تروريست نيز ديده ميشود.
در پيام ديگري كه مسعود رجوي در 10 تير صادر كرد نيز اين عبارات اينگونه بيان شد: «موسوي به روشني اذعان كرد كه در ابتدا هدفش از شركت در انتخابات اين بوده است كه «عقلانيت ديني» را به «فضاي مديريت» همين رژيم بازگرداند. اما در ميانه راه «به اهدافي بسيار بلندتر هدايت شده و اكنون ميخواهد به اركان نظام يادآوري كند كه در هر یک از تصمیم گیریهای آنان و مافوقشان ميزاني به نام رأي و عزم مردم وجود دارد كه آنها نه حق دارند و نه ميتوانند آن را ناديده بگيرند. بله، جان كلام كه در قيام شعلهور سراسري از چشم آقاي موسوي دور نمانده در همين جاست. در رأي و عزم جزم و حاكميت مردم كه مافوق و در وراي همه دست و پا زدنها براي حفظ ديكتاتوري ديني و رژيم نامشروع ولايت ... است كه اكنون بايد همچون ديكتاتوري سلطنتي به زبالهدان تاريخ انداخته شود.»
استناد به مواضع ساختارشكنانه و راديكال موسوي در شرايط پس از انتخابات در جاي ديگري اينگونه حلول مييابد: «آقاي موسوي هم خوشبختانه اكنون بر سر سختي دشمنان اين رژيم يعني دشمنان فاشيسم پليد مذهبي كه همان اكثريت مردم ايران و فرزندان آزاديستان آن هستند، گواهي ميدهد.»
منافقين حمايت از عاليجنابان آشوبها را وظيفه خود ميدانستند چرا كه تحركات و اقدامات آنان پس از انتخابات توانسته بود جسارتي دوباره به آنها بدهد و به همين دليل بود كه آنها در هر اظهارنظر و موضعي نام و يادي از موسوي و كروبي به ميان آوردهاند. در 8 ديماه همزمان با حرمتشكني عدهاي در روز عاشورا بار ديگر سركرده منافقين دست به نوشتن برد و از موسوي به خاطر برگشت از همراهياش با نظام اسلامي تقدير و تصريح كرد: «بهرغم هر آنچه موسوي يا ديگران عليه مجاهدين و مقاومت ايران [منافقين] گفته باشند يا بگويند هرگونه تعرض به آنها و خانواده و اطرافيانشان را قوياً محكوم ميكنيم و به ولي فقيه... اخطار ميكنيم كه مسئوليت دستگيري و محاكمه و مجازات موسوي و هر گونه اقدام تروريستي مشخصاً و مستقيماً به عهده شخص... است.»
<رونويسي از ادعاي تقلب در داخل
آنچه بيش از همه موجب شد تا گروهك تروريست منافقين پاي از گليم خود بيرون نهاده و سراب ناآرامي و ناامني در جمهوري اسلامي ايران را نزديك به خود ببيند ادعاهاي دروغي بود كه موسوي و كروبي تحت عنوان تقلب مطرح ساخته بودند. مستنداتي كه «گرگها» با تكيه بر آن زوزه شبانه كشيدند، در واقع تكرار همان مواضعي بود كه موسوي و كروبي در بيانيههاي متعدد بيان داشتند و همچنين كميته غيرقانوني صيانت از آراي موسوي در قالب گزارش تقلب ارائه كرد. يك روز پس از انتشار گزارش كميته صيانت از آراي موسوي به رياست علياكبر محتشميپور، منافقين گزارش ياد شده را در 10 بند خلاصه كرده و براي اثبات ادعاي تقلب در انتخاباتي كه آنها از اساس با آن مشكل دارند در قالب بيانيهاي منتشر كردند .
« دستور ولي فقيه به سپاه پاسداران براي رأي به كانديداي پيروز»
اولين ادعاي تقلبي بود كه منافقان مستمسك قرار دادند. اين موضوع در گزارش كميته صيانت از آراي موسوي در فصلي با عنوان مداخله نظاميان در انتخابات مطرح شد و همكاران موسوي مدعي شدهاند كه نماينده ولي فقيه در سپاه با استناد به نظر رهبر انقلاب، رأي به احمدينژاد به فرماندهان نيروي زميني سپاه و توجيه پرسنل در اين زمينه را واجب دانسته است.
«مهره چيني استانداران، فرمانداران و بخشداران»
ديگر ادعاي منافقين كه نسخه ايراني آن با عناويني همچون تبليغات غيرقانوني با استفاده از منابع و امكانات دولتي و عمومي، سازماندهي يكپارچه و بسته وزارت كشور، ستاد انتخاباتي و هيأتهاي اجرايي و ... از آن ياد شده است.
منافقين كه ساليان درازي است با سازمان هاي جاسوسي همكاري نزديك دارند همچنين مدعي شدند كه 22 تا 32 ميليون برگ رأي مازاد بر نياز در اختيار مجريان قرار گرفته است. موسوي و همفكرانش نيز در فصلي با عنوان «تقلب و تزوير در تعرفهها و آرا» ادعاي مشابهي را مطرح ساختند و در عين حال در تمامي بيانيهها و اظهارنظرها اين ادعا را عليرغم پاسخهاي صريح و دقيق مجريان و ناظران انتخابات تكرار كردند.
«پرداخت 80 هزار تومان به عنوان سود سهام عدالت»
ديگر اتهامي بود كه گروهك منافقين با توسل به آن ادعاي تقلب را تكرار ميكرد. اين مورد نيز رونويسي از نسخه داخلي ادعاي تقلب بود. كميته غيرقانوني ياد شده اين مورد را شاهدي بر ادعاي تطميع و خريد رأي در گزارش خود معرفي ميكرد.
«يكدستي تمام عيار مديران سياسي و انتخاباتي در سلسله مراتب وزارت كشور، حذف تمامي مديران با سابقه، يكدستي كامل اعضاي هيأت اجرايي و حتي يكدستي اعضاي شعبههاي اخذ رأي براي حذف افراد [نامحرم]، همراه با تغيير يكباره تمامي كاركنان و كارشناسان دفتر انتخابات وزارت كشور، تغيير عوامل سايت شمارش آرا در وزارت كشور.»
نيز دقيقاً جملات مشتركي است كه بيانيههاي منافقين در خارج و آشوبگران در داخل به آنها مزين گشته است!
گويا ادله واهي تقلب در انتخابات كه نتوانسته بود در داخل به خود جايگاه قابل قبولي اختصاص دهد، پس از سالها، ابزاري بود كه به دستان هميشه خالي منافقين افتاد و اميد بستند تا با حركت در اين مسير جايي براي خود در فضاي سياسي ايران بيابند.
علاوه بر ادله مدعيان تقلب كه حكم تقلاي جان بر پيكر مرده منافقين را داشت برخي مواضع و اظهارنظرها نيز آنچنان با خواستههاي آنان همخواني داشت كه بدون هيچ دخل و تصرفي در بيانيههاي آنها تكرار ميشد. در بيانيه مسعود رجوي در 14 مرداد 84 نامه كروبي به وزير اطلاعات مورد اشاره قرار گرفته و آمده است: «كروبي نوشته بود: «من از شما ميپرسم آيا زندان در جمهوري اسلامي تعريف مشخصي دارد يا اين كه ميتوان مردم را در مسجد، مدرسه، زيرزمين ادارات و وزارتخانهها ... روزها نگه داشت و شكنجه روحي كرد؟» اين هم از موارد مصرف مسجد و مدرسه و زيرزمين ادارات و وزارتخانهها در «مردمسالاري» ولايت فقيه است كه از مسجد و مدرسه و دانشگاه تا دين خدا و كتاب خدا، شكنجه و شكنجهگاه ميسازد.
و در جاي ديگري به هاشمي رفسنجاني استناد ميكنند و مينويسند: «وحشيگري و خشونت با زنان دلير و مقاوم براي خارج كردن آنان از ميدان نبرد اثر معكوس داشته است، آنقدر كه رفسنجاني با اشاره به حضور چشمگير زنان در دانشگاهها گفت: «در تجمعها و تظاهرات نميشود با خشونت با زنان برخورد كرد و ترس من اين است كه اين تجمعها به جمع خانمها هم سرايت كند.»
در عين حال در پيام ديگري كه رجوي به مناسبت نماز جمعه 26 تيرماه به امامت هاشمي رفسنجاني اشاره داشته، و نوشته است: «رفسنجاني امروز با صراحت به بحران و وخامت اوضاع رژيم و به ضرر و زيان تماميت رژيم در جريان انتخابات اذعان و تأكيد كرد.»
اما با اين همه اشتراكات مواضع و همپوشاني بيانيهها، منافقين با تأكيد بر اینکه «متهم كردن آقاي موسوي به اين كه راه مجاهدين(منافقین) را ميرود، كذب محض و زمينهسازي براي ارعاب و اسكات و يا دستگيري است.»
ادامه دارد....