نگاهی به مصاحبه العربیه با رجوی
زمانی که گروهی در آستانه زوال قرار میگیرد بهترین روش برای سرپا نشان دادن مقطعی خود و تظاهر به استوار بودن، دادوقال و تقلای تبلیغاتی است. این بیشباهت به تقلای فردی نیست که در حال غرق شدن در دریا است. سیاستی که گروهک منافقین برای پنهان نگه داشتن حیات نباتی خود دیرزمانی است که در پیش گرفتهاند. اینجاست که تضاد میان ایدئولوژی گروه و رفتارها، مواضع و سخنان رهبری آن هویدا میشود؛ چرا که آویزان شدن از دامان این و آن اندکی محتاج تغییر در خط و خطوط است هرچند این تناقضگوییها از حد لفاظی تجاوز نکند.
البته این تضاد در گفتار و کردار دیگر نمیتواند در سایه تضاد دیالکتیک توجیه شود و حکایت از یاوهگویی صاحب سخن دارد. کار در آخرین یاوهگویی رجوی که مصاحبهای است با شبکه العربیه، به جایی میرسد که دو طرف مصاحبه (مصاحبهکننده و مصاحبه شونده) را در تضاد غرق میکند و پرده از نمایشی بودن این بازی رسانهای بر میدارد. به بررسی گوشههایی از این گفتگوی مضحک مینشینیم:
تضادی که در بدو امر از کلیت این مصاحبه بهدست میآید خود مصاحبه است. شبکه خبری العربیه از رسانههای وابسته به جریان وهابیت است و حامی رسانهای حرکتهای تکفیریها و القاعده. این حمایت العربیه از القاعده و گروههای وابسته، بدان پایه است که گروهک داعش را که به علت استقلال از القاعده و تکروی در میدان مبارزه و تخطی از دستورات «ایمن ظواهری» فرد اول القاعده، مزدور و تروریست نامگذاری میکند.
یکی دیگر از محورهای فعالیت این شبکه اما مبارزه با تفکر شیعی است که مهمترین علت معاندت این شبکه با دولت و ملت ایران به حساب میآید. تضاد اینجاست که منافقین به اذعان مجری برنامه و بعد رجوی در همین مصاحبه ادعای تشیع میکنند و گرچه آیین خودساخته و برخواسته از التقاط آنها بر کسی پوشیده نیست تا کنون سعی داشتهاند خود را حتیالمقدور در کلام پایبند به مرام تشیع نشان دهند.
تضاد دیگر ادعای رجوی در دموکرات بودن او و برنامههای خیالی او برای بهاصطلاح خودش ایران فرداست. وی در پاسخ به این سوال که: «آیا میتوانم انتظار داشته باشم که در دوران حاکمیت شما یک غیرمسلمان رییسجمهور ایران شود؟» میگوید: «این را دیگر باید مردم در موردش تصمیم بگیرند و انتخاب کنند» هر کس که با تاریخ این گروهک آشنا باشد از خواندن این کلام متعجب خواهد شد. این که رجوی انتخاب برای آینده سیاسی را بر عهده مردم بداند! کسیکه سالیان سال است بدون برگزاری انتخابات خود را رییسجمهور میخواند در حالیکه حتی بسیاری از همپالگیهای روزهای ابتدایی ریاستجمهوری خیالیش هم وی را رها کرده و از این شورا کناره گرفتهاند.
تضاد بعدی در ادعای سکولار بودن برنامههای شورا برای حکومت خیالی آیندهشان به نام ایران فرداست. با وجودیکه مجری مصاحبه به این مساله کنایهوار اشاره میکند که حتی نام گروهک آنها برگرفته از مفاهیم دینی است و او هم این را میپذیرد اما جای تعجب دارد که بر ادعای سکولار بودن گروهک خود پای میفشارد. گرچه پایبندی منافقین به آیین دستسازشان که جز در ظواهر هیچ شباهتی به اسلام ندارد به باور کسی نمیآید، ولی آنها در طول سالهای فعالیت خود در شبهحکومتشان در فرانسه، اشرف و... همیشه با تحکم و اجبار به باقی ماندن ظواهر دینی حتی روسری برای زنان در بین منافقین اصرار داشتهاند و اساساً آیا میتوان باور داشت گروهکی که همیشه تلقی خود از دین را، هرچند که این تلقی متفاوت باشد، مبنای مبارزه و برنامههای سیاسی حال و آیندهاش قرار داده است، واقعا به سکولاریسم باورمند باشد.
اگر کتاب تبین جهان مسعود رجوی سرکرده پنهان این گروهک را مرامنامه منافقین بدانیم که همینطور هم هست باید گفت که ادعای سکولار بودن برنامههای منافقین برای حکومت گزافهای بیش نیست چرا که رجوی در این کتاب حق حکومت در ایران را تنها به مسلمانان شیعه میدهد آن هم نه دریافت رایج از اسلام که مورد وفاق علما و مراجع باشد بلکه تلقی خاص رهبران اولیه منافقین از اسلام.
تناقض دیگر کلام رجوی برمیگردد به جایی که از حقوق برابر ادیان و مذاهب سخن میراند. در حالیکه به گفته مجری مصاحبه وی در نامهای به دبیرکل سازمانملل برای تبرئه گروهکش از ارتباط با داعش ادعا میکند که: «چگونه ما می توانیم با داعش باشیم در حالیکه ما شیعه هستیم؟» این خود نشان از تفاوت نگاه رجوی به مذاهب است، مطلبی که مجری هم آن را به این نحو مطرح میکند: «آیا مساله، مساله شیعه و سنی است؟»
در جایی دیگر وقتی مجری از او میخواهد بگوید چه تفاوتی بین مالکی و صدام حسین متحد سابقش میبیند، رجوی که متوجه منظور او شده است به جای پاسخ به این سوال در مورد ارتباطشان با صدام ادعا میکند که دو اصل بعد از ورود به عراق داشتهاند: 1. استقلال 2.عدم دخالت. این ادعا یا همانطور که گفته شد یاوهگویی به هیچوجه با دخالت منافقین در جنگ ایران و عراق و دخالت آنها در امور داخلی عراق از جمله انتفاضه شعبانیه و سرکوب کردها جور در نمیآید. دخالتی آشکار که همچنان در امور عراق ادامه دارد و در مساله انتخاب دوباره نوری مالکی به نخستوزیری تا برکناری او، به اوج خود رسیده است. باید گفت که دیگر کار از دخالت گذشته بلکه منافقین در مورد مسایل داخلی عراق، با وجود سیلی مردم عراق در شهریورماه سال گذشته، خود را صاحب حق و صاحب رأی میدانند.
نکته جالب دیگر اتهام بنیادگرایی اوست و این با تاریخچه گروهک منافقین در تضاد است. از اولین گروهکهایی که فهم خودش از دین را معیار معرفی کرد و مخالفان اعتقادش را متحجر نامید و لذا به بهانه جهاد با مخالفان دستور ترور آنان را داد گروهک منافقین بود. سابقه این گروهک در اعمال تروریستی و منش بنیادگرایانه به مراتب از القاعده پررنگتر است.
اما وقتی که یکی از نامزدهای انتخابات سال 1388 ایران را به خاطر گریز وی از قانون اساسی ستایش میکند ماهیت قانونستیز و آنارشیستی خود را فاش میکند.
وی در انتها دم از خودمختاری کردها در به اصطلاح خودش ایران فردا میزند در حالیکه سرکوب کردهای خواستار استقلال در عراق توسط آنان که به عملیات مروارید نامگذاری شد همچنان در حافظه تاریخ پا برجاست.