«شما ذخیره بزرگ الهى و ثروت عظیم انسانى هستید که در دست دشمن غصب شده بودید. خداى متعال شما را به ملّت و به این کشور اسلامى برگرداند. سازندگى زندان در اسارت، سازندگى مخصوصى است. آن را در جاى دیگر نمىشود پیدا کرد. شماها ده سال، هشت سال کمتر یا بیشتر سختترین دوران را گذراندید. جوانى و زندگى با طراوت دوران شباب را در راه خدا دادید. اما ضرر نکردید؛ چون با خدا معامله کردید. صبر و استقامت شما، به اسلام آبرو بخشید. خانوادههای شما با صبر خود اسلام را رو سفید کردند و به نظام و جمهورى اسلامى آبرو دادند... ما به شما و به خانوادههای شما و به مجاهدت شما افتخار مىکنیم... امروز، دشمن از دست اندازى به انقلاب مأیوس است، اما از دشمنى پشیمان نیست. ملت ما باید به هوش باشد. اولین وظیفه ما این است که کشورمان را از همه جهت قدرتمند کنیم. امروزه همه برنامههاى دولت جمهورى اسلامى، در خط قدرت بخشیدن به ایران اسلامى است. اسلام هم پشتوانه ماست. شما به عنوان عناصر ورزیده، امتحان داده، زجر کشیده و آب دیده که از میدانهاى خطر عبور کردهاید، مىتوانید جزء درخشندهترین نگینهاى این مجموعه باشید.»
رهبر معظم انقلاب
با شروع جنگ تحمیلی منافقین به عنوان ستون پنجم در کنار نیروهای بعثی قرار گرفتند و تمامی امکانات و اطلاعات محرمانه نظامی و اقتصادی کشور را در اختیار دشمن متجاوز قرار دادند. در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی، رهبر منافقین اعلام کرد علاوه بر مبارزات داخلی در ایران، برای رسیدن به اهداف منافقانه خود، با پیوستن به نیروهای متجاوز عراق به مبارزات جبههای نیز پرداختند. از آن پس بود که نیروهای منافقین در سراسر جبههها در کنار نیروهای بعثی قرار گرفتند و با حمله به خاک کشورمان بر خیانتنامه خود ننگی دیگر را افزودند. در جنگ بین کشورها اسارت مقولهای بدیهی است؛ اما این مسئله در جنگ ایران و عراق به علت حضور منافقین شکل دیگری به خود گرفت.
منافقين با ورود به عراق ضربات سنگینی را به اسرا وارد کردند. آنها در عراق نامههای ارسال شده از سوی خانواده اسرا را سانسور میکردند و نیز مضمون نامه را تغییر میدادند و از شمار کثیر نامههای ارسال شده تنها تعدادی اندک را در اختيار اسرا قرار میدادند. منافقین با کنترل دقيق نامههای افراد و آگاهی کامل از مضامين آنها با درج اخبار کذب و خبرهای مایوسانه و ناراحت کننده از خانوادهها در لابهلای نامه های ارسال شده مانند درج خبر فوت پدر و مادر يا فرزند و يا بستگان و يا خبر طلاق همسر يا بيمار و... سعی داشتند بین اسرا جنگ روانی ایجاد کنند و با تحمیل فشار روحی و روانی اسرا را از مقاومت و پایبندی به اعتقادات خود و تعهد به میهن بازدارند. عبدالرشید عبدالباطن بازپرس و بازرس گارد ریاست جمهوری عراق پس از دستگیری توسط دولت عراق در بازجوییهای خود به اعمال جنایات و شکنجههای غیر انسانی در اردوگاههای عراق اعتراف کرد. او در خصوص همکاری ارتش و استخبارات عراق با تشکیلات گروهک تروریستی منافقین در شکنجه اسرای ایرانی گفت: «منافقین بارها در این زمینه با ما همکاری داشتند و یادم میآید چندین اسیر ایرانی نیز زیر دست آنها به قتل رسیدند. در برخی از این شکنجهها، خشونت منافقین بسیار بیشتر از ما بود. بسیاری از اسرای ایرانی با اعمال شکنجههای قرون وسطایی توسط منافقین در اردوگاههای شمال عراق در کردستان این کشور به شهادت رسیدند و در قبرستانهای پراکنده در بیابانها و تپههای اطراف این استان دفن شدند. به گفته او مقامات دولت مرکزی(زمان جنگ تحمیلی) در بغداد از دیدن فیلمهای شکنجه اسرای ایرانی لذت میبردند این فیلمها به دفتر صدام و عدی نیز ارسال میشد.»
مروری بر اعمال منافقین در اردوگاههای اسرا
در برخی از اردوگاهها، منافقین آشکارا و به طور رسمی در محل اردوگاه اسرای ایرانی استقرار داشتند و همانند نگهبانان عراقی از امکانات رفاهی و استقراری برخوردار بودند. آنها ضمن همکاری صمیمانه با رژیم بعث عراق، در ازای اجرای ماموریت و برنامههایضدفرهنگی خود، رژیم بعث را در اهدافش یاری میرسانند.
مطالبی كه در ادامه پيش روي شماست مروری است بر عملکرد و شکنجههای منافقین در اردوگاههای عراق که برگرفته از کتاب «پایی که جا ماند» و همچنین خاطرات دوران اسارت آزادگان کشورمان میباشد. این خاطرات بیانگر مظلوميت، غربت، صبر و استقامت آزادمرداني است كه ساليان مدیدی از زندگی خود را در اسارت دشمن بوده و با صبر و شكيبايی سرمشق آزادی و آزادگی قرار گرفتند.
تغییر محتوای نامهها
منافقین به کمک رژیم بعث مسئولیت سانسور نامهها و شناسایی افراد با نفوذ در کسب و انتشار اخبار را به عهده گرفتند. آنها علاوه بر جلوگیری از ارسال نامههای اسرا به ایران، در اقدامی خبیثانه به نوشتن نامههای جعلی به نام اسرا روی آوردند و اخباری نگران کننده و دروغین را از خانوادههای اسرا به آنان میرساندند. از طرفی دیگر از سوی خانوادههای شهدا نیز اخباری دروغین نظیر فوت افراد خانواده و در مواردی که اسرا متاهل بودند اخباری مبنی بر طلاق غیابی همسران آنها یا اخباری از این قبیل را بین اسرا پخش میکردند و به اسرا تنش روانی و ضربه روحی وارد میکردند.
خاکسپاری در غربت
عراقيها در اردوگاه ما هر چه ميخواستند، ميكردند. حتي اگر كسي به شهادت میرسید، اهميت نميدادند. در اردوگاههایی كه صليب سرخ نظارت داشت، وضعيت به این شکل نبود. در عراق گورستانی براي اسرای ايرانی بود. اسرایی را كه در اثر كتک، شكنجه، بيماري و سوءتغذيه میمردند، غريبانه در آن محل به خاک میسپردند. مشخصات و محل دفن آنها برای هم ما نامعلوم میماند.
به نقل از آزاده جانباز میکاییل
شکنجه اسرار
يكى از شکنجههای عراقيها که به همراهی منافقین انجام میدادند، غسل كابل نام داشت. در فرايند اين شكنجه، يكبار از سر تا نوك انگشتان پا با ضربات كابل، مشت و لگد كاملا كبود مىشد. در اين شكنجه ابتدا افراد از آسایشگاه به شكنجهگاه منتقل میشدند. افراد به حالت چمباتمه به ترتیب مىنشستند تا نوبت آنان فرا برسد. مرحله نخست وقتى فرد وارد مىشد دو سه نظامى عراقى با هیكلهاى درشت با مشت و لگد فرد را به هم پاس مىدادند، در اين مرحله سر و صورت و چشم و پشت و پهلوى فرد بر اثر ضربات مشت و لگد خونين و مالين و كوبيده مىشد. مـرحله بعد فلك چوبى بود كه دو سر آن را با طناب بسته بودند. آن را به دور پاى فرد میبستند. دو نفر از منافقين هم دو طرف چوب را مىگرفتند تا فرد پايش را جمع نكند. پاهاى فرد را رو به بالا نگه میداشتند. سرباز ديگر بـا دست كلنگى، از كف پا تا انتهاى رانها را با ضربات محكم كبود و خونين مىكرد و براى اين كه فرياد و ناله مضروب، به گوش اسيران ديـگـر نرسد، در دهانش دمپايى يا قالب صابون مىگذاشتند كه خود وسيله ديگرى براى شكنجه بود. نَفَس فرد بيرون نمىآمد و گاهى موجب خفگى مىشد. يكى از عزيزان دانشجو و طلبه خراسانى به این طریق به شهادت رسيد.
به نقل از آزاده جانباز میکاییل
شکنجه روحی-روانی
لامپ های آسایشگاه را به صورت شبانه روزی روشن میگذاشتند تا مخل آسایش اسرا شود. تلویزیون از آغاز تا پایان برنامهها روشن بود. ما را مجبور میکردند فیلمهای مبتذل ویدئویی را تماشا کنیم تا باعث آزار و شکنجه روح و روانمان شود. از رفتن به دستشویی برای مدتی طولانی ممانعت میکردند. شوک الکتریکی، خوراندن صابون به اسرا و خواباندن اسرا به روی نرمه شیشه، گماردن جاسوس در بین اسرا از طریق سازمان منافقین، بیاحترامی و فحاشی به مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران در حضور اسرا از شکنجههای رایج در اردوگاه به شما میرفت.
محمدعلی حبیب اللهی آزاده گنبدی
پناهندگی اسرا
از برنامههای مهم منافقین، اعزام نیروهای توانمند در امر سخنرای به اردوگاهها و معرفی آرمانهای گروهک منافقین بود. این گروهک با بزرگنمایی مشکلات ناشی از جنگ در ایران و ارائه اطلاعات غلط و کذب در خصوص آینده کشور، سعی داشت اسرا را مایوس کند و سپس زمینههای تبلیغ برای پناهندگی و جذب نیرو به سازمان را در بین اسرا فراهم کند. به دنبال مطرح شدن موضوع پناهندگی اسرای عراقی در ایران طی مذاکرات صلح، عراقیها هم تلاش خود را برای پذیرش پناهنده شروع کردند. وقتی عراقیها در جذب پناهنده تیرشان به سنگ خورد، دست به دامن منافقین شدند و از آنها درخواست کمک کردند. منافقین هم که بیشتر نیروهای خود را در عملیات «فروغ جاویدان» از دست داده بودند، دست صدام را در این موقعیت فشرده و به دیده منت نهادند.
برهنه کردن اسرا
برای انجام تسویه حساب با اسرار موثر در پایداری دیگران، آنها را در مقابل دیدگان نگهبانان عراقی شکنجه داده و بدترین توهینها را اعمال میکردند. اگرچه عراقیها در هنگام شکنجه اسرا را برهنه نکرده بودند، ولی منافقین در نهایت توهین به اسرا، به این قبیل کارها نیز دست میزدند.
گماردن جاسوس در بین اسرا
منافقین با گماردن جاسوس در آسایشگاههای اسرا، اطلاعاتی در خصوص محل نگهداری وسایل ممنوعه از جمله خودکار، مداد، دفترچه دعا، مفاتیح، رادیو و… را به دست میآوردند و بلافاصله به فرماندهی اردوگاه اطلاع میدانند و اخبار بین اسرا را فاش میکردند.