سالهاست که رجوی و باندش از " افشاگری های سترگ مقاومت ایران " در راه آنچه که دفاع از حقوق مردم ایران می نامند دفاع می کنند و " رژیم ملایان " را " ناتوان از ضربات پیاپی مقاومت دلیر ایران " می دانند . آنها تنها افتخار خود را در چند سال اخیر تلاش شبانه روزی برای جاسوسی و نشخوار اطلاعات دسته چندم سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل می دانند . تنها چیزی که منافقین به آن بعنوان سند افتخار یاد می کنند و تنها مستمسکی که برای ابراز وجود خود به آن تمسک می جویند .
سالهاست که تنها خبر افتخار آمیز در قلعه ی اشرف بیان آن چیزی است که به زعم سرکردگان باند رجوی از آن به عنوان دژ پایداری در مقابل فاشیسم مذهبی یاد می کنند . در بیش از 90 درصد از برنامه های تلویزیونی اشرف از این اسناد افتخار یاد می شود . ( تنها برنامه های ورزشی و فیلم های خارجی که د راشرف پخش می شود از این قاعده مستثنی است . )
آنچه ماحصل تلاش منافقین در این راه بوده است چیزی جز سرافکندگی برای آنها به همراه نداشته است زیرا تهدیدهای شورای امنیت نه توانسته شادی منافقین را پایدار نگاه دارد و نه توانسته در اراده و عزم ملت ایران خللی وارد کند . بسیاری از انچه که منافقین از آن بعنوان مستندات شورای امنیت در محکومیت ایران نام می برند نیز امروز نتیجه ی معکوس داده و آژانس بین المللی انرژی اتمی آنها را متقن و قابل استناد ندانسته است و راه برای تداوم فعالیت هسته ای ایران – با وجود مخالفت آمریکا ، اسرائیل و منافقین – هموار تر از دیروز شده است . بعبارت بهتر قطار هسته ای ایران طبق گفته ی رییس جمهور 70 میلیون ایرانی همچنان به راه خود ادامه می دهد .
با نگاهی به روند افشاگری های گروهک تروریستی منافقین به خوبی می توان تغییر لحن منافقانه ی آنها را در این مورد مشاهده نمود . آنها از افشاگری های خود که در طول هفته تا 3 بار نیز به آن اشاره می کردند فاصله گرفته اند . اخبار اصلی آنها مدتی است که تبدیل شده به : پیام های رنگارنگ مریم برای حکم اعدام اراذل و اوباش و قاچاقچیان حرفه ای و همدردی با افرادی از جنس خود خودشان و یا مسائل پیش پا افتاده ی دیگر که تقریبا در همه ی آنها مردم را برای قیام کشکی خود " بر علیه استبداد رژیم آخوندی " دعوت می کند مسائلی مثل دیدار های فوتبال و مراسم چهارشنبه صوری و ...
برای باند رجوی پس از شکست سنگینی که د رسریالهای افشاگری خود ، نه از ملت ایران ، بلکه از جانب جامعه ی جهانی و به واسطه ی بی محلی به دهان دریدگی ها و فریادهای مریم و مسعود دریافت کردند ثمری رابه دنبال داشت که از قبل هم قابل پیش بینی بود . قداره کشی در مقابل جامعه ی جهانی بواسطه ی بی محلی به گزارشات سراسر کذب فرقه و گردن کشی همچون اراذل و اوباش سرگذر – درست از همان جنس اربده کشی هایی که هر سال با تکرار ابقاء جاودانه ی منافقین در لیست تروریستی اروپا و آمریکا رخ می دهد – تنها گوشه ای از تلاش های باند رجوی برای عقده گشای باند رجوی می باشد .
حال که استراتژی مرحله ی اول ( افشاگری ) و استراتژی مرحله ی دوم ( تلاش برای همراهی جامعه ی جهانی با خود ) به شکست کامل انجامیده است ، باند رجوی در تلاش است تا استراتژی جدید را – که قبلا بصورت آزمون و خطا آن را تجربه کرده بود – این بار به عنوان یک استراتژی کامل در دستور کار خود قرار دهد و این استراتژی مظلوم نمایی مطلق نام دارد . پروژه ای که در پرتو آن رجوی سعی دارد آرام آرام با مظلوم نمایی افراد ، گروه ها و در مرحله ی بعدی برخی کشورها را با خود همراه سازد . در این استراتژی مسلما از نماد " اشرف قهرمان " خبری نیست و این " دژ پایداری در مقابل رژیم آخوندی " آنقدر آسیب پذیر شده است که از زمین و زمان استمداد یاری می طلبد . به عنوان نمونه به مورد پیش رو می توان اشاره نمود : " خالد عيسي طه رئيس سازمان وكلاي بدون مرز در انگلستان تصريح كرد: سازمان مجاهدين خلق مورد تهاجم ددمنشانه اطلاعاتي آخوندها در عراق قرار گرفته است چرا كه اين سازمان نقش اصلي را در زمينه افشاي رژيم ولايت فقيه ايفا مي كند. " ملاحظه می شود که در این فاز آنها به صراحت خود را در مقابل جمهوری اسلامی ایران آسیب پذیر نشان می دهند و از فرط بیچارگی ، ناله های خود را از زبان دیگران بیان می کنند تا به خیال خود رنگ و بوی حقوقی مسئله را نیز مورد نظر قرار داده باشند . بی شک تلاش جدید سازمان فرقه ای رجوی بعد از شکست در پروسه ها ی فوق الذکر مورد اخیر می باشد که البته با یادآوری تابوت افسانه ی افتخارات گذشته همراه خواهد بود .
